۱۴۰۰ آبان ۸, شنبه

کتابی که احکام دین زرتشت در آن نوشته شده باشد کدام است؟

 

موبد نیکنام
زرتشت در سرودهای خود دستوری برای زندگی روزانه و فردی(:احکام) یادآوری نکرده است. بینش زرتشت استفاده از نوشیدنی ها، خوردن خوراک،  پوشیدن جامه، شستن دست و روی، گام برداشتن، حلال وحرام و مانند اینها را به دانش زمان ومکان واگذار کرده است.

چون دین زرتشت شیوه دانایی و خردمندی را به مَرتوگان(بشر) سفارش می کند؛
 بنابراین دانش بهداشت،
دانش پیشگیری و درمان،
دانش پاسداشت از زاستار(:طبیعت)،
شیوه دادگستری، دادخواهی ،
آموزه های روانشناسی،
راهکار پزشکی به شیوه گوناگون،
دانش جامعه شناسی و بازرگانی،
گندزدایی وپالوده سازی،
همه با دانش های دیگر شناخته وآزمایش شده و پیوسته با اندیشه جهانی و یاری دانشمندان گسترش خواهند داشت.
این راهکارها، پاسخگوی نیازهای فردی و هازمانی(:جامعه) خواهند بود.

نیازی نیست تا در دین احکامی آمده باشد که برگرفته از دانش هزار سال پیش مَرتوگان باشد.

در ایران باستان شیوه های گوناگونی که هر دوره با دانش آن زمان پدیدار شده اند، در نسک(:کتاب) هایی مانند «وَندیداد» به یادگار مانده است.
در روزگار ساسانی نیز نوشته هایی مانند"شایست، ناشایست" به یادگار مانده که هریک در زمان خود ارزش(:اعتبار) وکاربرد خوبی داشته است ولی با پیشرفت دانش زمان، ارزش اینگونه دستورها نیز کاهش یافته است و کسی از آنها بهره نمی گیرد زیرا با دانش پیشرفته کنونی، جایگزین های بهتر، ساده تر و کاربردی تری در اختیار همگان قرار گرفته است.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

گاهنبار شاه عباسی چیست؟

 موبد‌ نیکنام
زرتشتیان ساکن شهر کرمان گهنباری دارند که از آن به نام «گاهنبار شاه عباسی» نیز یاد می کنند.
زرتشتیان سالخورده این شهر اینگونه شنیده اند که در زمان صفویه که ظلم و ستم بر غیرمسلمانان در ایران با شدت بیشتری همراه بوده است.
 در بخشی از شهر کرمان که ساختمان سازی داشته اند. معمار وکارگران زرتشتی و مسلمان بایکدیگر کار می کرده اند، در پی حادثه یی یک فرد مسلمان با بی دقتی یک کارگر زرتشتی در هنگام کار کشته می شود. این رویداد برای مسلمانان  شهر کرمان ناگوار بوده ودرد سر ساز شده است.
مردم از حاکم شرع کرمان پرسش می کنند که چه باید کرد؟

حاکم چنین فتوا می دهد که فردی مسلمان دست خود را در عسل(یاشیره) فرو برده، آنگاه در دانه های ارزن گذاشته و هر تعداد دانه ارزن که به دست او چسبانده شود، به همان اندازه از زرتشتیان باید کشته شوند!

با این پیشنهاد نابرابر، زرتشتیان زیادی پیوسته کشته می شوند. در این هنگام شاه عباس که  در اصفهان زندگی می کرده شبی در خواب می بیند که گردباد و توفانی بزرگ از سوی بخش خاوری ایران (کرمان) به پاخواسته است.
از خوابگزاران می پرسد و از ماموران امنیتی جستجو می کند به او گزارش می دهند که بین مسلمانان و زرتشتیان در کرمان چنین روی داده است وهمچنان کشتار زرتشتیان ادامه دارد.

شاه عباس بیدرنگ دستور جلوگیری از این کشتار نابرابر را به حاکم کرمان می رساند و کشتار بی رویه زرتشتیان را در آن دوران به پایان می برد.

آنگاه که زرتشتیان از این بیداد و ستم روزگار رهایی می یابند، از همان سال گاهنباری را بنیان می گذارند که برای شادی روان درگذشتگان این رویداد نابرابر برپا شده و به یاد دستوری شایسته وبهنگام که شاه عباس داده است تا بیش ازین زرتشتیان کرمان نابود نشوند، همچنان این آیین باستانی که با داد ودهش همراه است به نام«گهنبار شاه عباسی» نیز در بین زرتشتیان کرمان برپا می گردد.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

سازندگی زرتشتیان

 در سرگذشت تهرانپارس از گذشته تاکنون


نقشه‌ی اصلی تهرانپارس قدیم ، ۴ فلکه داشت.
فلکه‌ی نخست به نام فلکه‌ی « هرمز »، فلکه‌ی دوم به نام فلکه‌ی « تفتی »، فلکه‌ی سوم فلکه‌ی « رویین‌تن » و فلکه‌ی چهارم به فلکه‌ی « وفادار » نامور بود
در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی ارباب هرمز از بزرگترین سرمایه داران زرتشتی شهرکی در شمال شرق تهران ساخت و نامش را تهران پاریس گذاشت.
کوی تهران‌پارس در زمان دودمان پهلوی و با طرح و نقشه شهرسازی توسط فرانسوی‌ها ساخته شد و به همین خاطر تهران پاریس نامیده شد.
تهرانپارس قدیم در آن روزها، شامل سه روستای مهدی‌آباد ، حسین‌آباد و مجید‌آباد بود.
زمانیکه ابوالقاسم بختیار ، تصمیم به فروش آن گرفت، «هرمز آرش» پسر ارباب جمشید، که از « هند » برگشته بود و اندوخته‌ای داشت، این گستره را که ٣۶میلیون مترمربع گستردگی داشت به نام خود و همسرش ، «‌ پری آگاهی » خرید.
روانشاد « هرمز آرش » پس از خریداری زمین‌ها با یک تیم مهندسی و کارشناس ، به آبادانی آن برپایه‌ اصول شهرسازی پرداخت.
در برنامه‌ی آبادانی این منطقه ، درمانگاه رویین‌تن آرش ( فرزند ناکام وی )، سینما ، دبیرستان دخترانه‌ی پری آگاهی آرش ، مدرسه‌ی راهنمایی هرمز آرش ،هنرستان ( مجموعه دینی ، فرهنگی و ورزشی مارکار تهرانپارس ) و… قرار داشت.
اگرچه با ساخت و سازهای بسیار و شهرک سازی امروزه همچنان منطقه‌ای اعیان نشین است ولی روزگاری نه‌ چندان دور سه روستای حسین‌آباد ، مجید‌آباد و مهدی‌آباد به شهرکزیبا و اعیان نشین تهران‌پارس دگرگون شد.
سه روستایی که ارباب هرمز آرش و همسرش پری آگاهی ، آن‌ها را از عظیمه بختیار، یکی از ایلاتی‌های بختیاری که در تهران ساکن شده بودند، می‌خرند.
ارباب هرمز که با اندوخته‌ای اندک به هندوستان رفته بود در آن‌جا به کار و بازرگانی پرداخت و پس از ازدواج به تهران آمده و پس از خریداری زمین‌ها، آن‌ها را برای ساخت به اربابوفادار تفتی می‌سپارد، که او به کمک گروهی از مهندسان اقدام به خیابان بندی و جدول کشی تهران‌پارس بر اساس نقشه شهر نیویورک کرد و به این گونه خیابان‌هایی درتهران‌پارس شکل گرفت که هنوز هم طراحی آن‌ها یکی از بهترین طراحی‌های شهری قلمداد می‌شود.

گام نهادن در تهران‌پارس جدید نام‌های بسیاری از تهرانپارس قدیم را به یاد می‌آورد
از سه راه تهرانپارس که امروزه چهارراهی است که پایانه‌های شرق تهران و اتوبوس‌های تندرو و برقی را در خود جای داده، اگر کمی به سوی باختر برویم به خیابان رشید می‌رسیم که اگر در کوچه‌هایش گشتی بزنیم هنوز خانه‌های ویلایی و یکسانی را می‌توان دید که از روزگار بنای تهرانپارس بر جای مانده‌اند.
کمی که در خیابان رشید به سوی شمال برویم به خیابان بهار می‌رسیم و در این خیابان هم اگر پرس و جویی کنیم، مسجد و خانه‌ی پیش نماز آن را که بانیان
تهرانپارس آن را وقف کرده‌اند، را می‌توان یافت.
خیابان رشید را که به سوی خاور برویم خیابان جان‌باخته کیخسرو کیخسروی جای دارد که هنوز هم مردم مانند گذشته آن را به خیابان زرین می‌شناسند و نزدیک به آن هم نخستین فلکه تهرانپارس که امروز به نام فلکه اول می‌شناسند ولی روزگاری فلکه‌ی هرمز می‌نامیدند.
به سوی شمال ، در خیابان تیرانداز ، که به یاد پدر ارباب هرمز نام نهاده شده است، گام نهیم پس از گذر از چهارراه تیرانداز که خیابان ناصر یا بزرگراه رسالت امروز ، که به پاستلاش‌های مهندس ناصرزاده، از نقشه‌برداران تهرانپارس چنین نامیده شده بود،را شکافته است به چهارراه اشراق امروز و فلکه دوم دیروز و فلکه تفتی روزگار گذشته می‌رسیم.
اینجا برجی نگاه‌ها را به خود می‌خواند که زمینش در تهرانپارس قدیم برای ساخت مروارید باغ وقف شده بود،
جایی در کنار رستم باغ فلکه دوم تهرانپارس که ارباب رستم گیو می‌خواست که آن نیز به یاد همسرش همچون همسایه‌اش، رستم باغ ، ساخته شود و
کمی جلوتر مجموعه‌ای از آموزشگاه‌ها و یک ورزشگاه هست که از میان آن‌ها، تنها آموزشگاه‌های استاد خدابخش ، استاد پورداوود و هرمز آرش هنوز در
اختیار انجمن زرتشتیان تهران هستند و کمی جلوتر از آن‌ها هم، همایشگاه مارکار تهرانپارس و پس از آن جایی که « درایوینگ سینما » بوده و امروز تنها
یادی از آن در میان سالخوردگان باقی مانده و پس از آن چهارراه گیو و بلوار پروین و باغ اناری .
در بلوار پروین به سوی شمال که گام برداریم و پس از رسیدن به میدان پروین به سوی باختر راه خویش را ادامه دهیم، نخست به جایی می‌رسیم که
درمانگاه رویین‌تن آرش روزگاری در آن‌جا بود ولی اکنون بیمارستان بزرگی در خیابان رشید این نام را بر خود دارد،


نامی که به یاد فرزند ناکام ارباب هرمز بر آن گذاشته شده، همچنین بر سومین فلکه تهرانپارس که امروز فلکه سوم نام دارد.
پارک پلیس و خیابان استخر در تهرانپارس قدیم در سال‌های ابتدایی ۱۳۰۰ هجری شمسی ارباب هرمز ، استخر عمارت خود را به جای مالیات به وزارت دارایی آن دوران بخشید. بر همین اساس خیابان منتهی به باغ اناری به نام استخر معروف شد.
درختان میوه و بزرگی پارک ، نشان از آن دارد که آن باغ یک پارک معمولی نیست.
در بخش بالای پارک ، ساختمانی بر جای مانده از دوران پهلوی به چشم می‌خورد که تابلوی ثبت ملی بر سر در آن قرار دارد.
بر این تابلو ، گزیده‌ای از گذشته این ساختمان نوشته شده که گرچه اشتباه‌های بیشماری دارد ولی نشان می‌دهد که پارک پلیس ،
یک پارک معمولی نیست.
دو درخت سرو این پارک نشان دیگری است تا بگوید این یک پارک معمولی نیست.
دو درخت سروی که یادبودی هستند بر جایی که فرزند بنیان‌گذار تهران‌پارس با حادثه‌ای جان داد.
با گذشت سال ها هم اکنون تهرانپارس یکی از بهترین محلات شرق تهران برای سکونت شده است.
قرار گرفتن بر پایه رشته کوه های البرز ، و همجوار بودن با پارک سرخه حصار و لویزان
همچنین کامل بودن امکانات شهری یکی از دلایل علاقه مندی شهروندان به این منطقه است.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

سوشیانت

 گفته شده، هر سه سوشیانس به ترتیب به فاصله هزار سال  می آیند، و انگار مبنای سال سوشیانس اول، اشو زرتشت می باشد پس چرا با گذشت نزدیک به ۳۰۰۰سال، سوشیانت های بعدی نیامدند؟


 موبد نیکنام
آنچه درباره سوشیانت  یا سوشیانس ها گفته شده که در باورهای دوران ساسانی و نوشته های پهلوی آمده است، استوره وباور مرتوها (:مردم) آن روزگار بوده ونسبتی با پیام زرتشت درباره سوشیانت ندارد.
آنان جهان را دوازده هزار سال پنداشته اند که به چهار دوره سه هزار سال بخش بندی شده ودرپایان هر سه هزار سال، یک سوشیانت خواهد آمد. سه هزاره نخستین از آن فروهر ها بوده، در پایان آن زرتشت آمده و سه هزاره های پس از آن اُشیدر ها و سرانجام شابهرام وَرجاوند در کوه دماوند آشکار خواهد شد که سوشیانت پایانی خواهد بود.!
 این استوره وباور برجای مانده آن روزگار است.

 ولی آموزگار راستی و پیام آور باستانی ایران، که خود را نیز یک سوشیانت (رهایی بخش سپند) می داند، باور دارد که هرگاه باور مرتوگان (بشر) به سوی پندارهای نادرست وخرافی گرایش پیدا کند،  آنگاه کسی آگاه و اندیشمندی دانا درحایگاه سوشیانت در بین آنان خودنمایی خواهد کرد تا باردیگر همگان را در پرتو خردمندی به آیین راستی سفارش داده و فراخواند.
سوشیانت در بینش زرتشت تنها یک تن نخواهد بود که با آمدن وی زندگی مردم جهان پایان پذیرد بلکه هرزمان کسی خواهد آمد تا هنجار راستی(اشا) در جهان گسترش یابد.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

فاتحه زرتشتیان چگونه ست؟

 

موبد نیکنام
زرتشتیان بر مزار درگذشتگان و پس از آن در آیین های دینی که برپا می گردد. به گویش اوستایی چنین می سرایند:

«ایریس. تَنام. اوروانُو. یَزَه مَئیده.
یا.اَشَه اُونام.فرَوَشَه یُو»

برگردان آن:
 به روان آزاد شده وفروهر نیکوکاران درود باد.  و پس از آن سه بار سرود اَشِم وُهو را می سُرایند.

اَشِم . وُهو . وَهیشتِم. اَستی.
اوشْتا . اَستی.
اوشتا . اَهمائی . هْیَت . اَشایی. وَهیشْتائی . اَشِـم.

اشویی نیک و راستی بهترین است.
خوشبختی است.
خوشبختی راستین ازآن کسی است
که خواستار بهترین اشویی باشد

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

☆پیام زرتشت☆

 

اشوزرتشت در رسانیدن پیام اَشا که در راستای پیوستن به هنجار درست زندگی به مردم است، نیاز به هیچ معجزه‌ای نداشته است او نه تنها با کارهای ناشدنی وشگفت انگیز، بلکه با زبان خرد و منطق با مردم سخن گفته است. اشوزرتشت، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در دفتری به نام گات ها، سرودهای خویش آورده است.
 
گات‌ها، که نخستین سرودهای چکامه گونه و شعری جهان را دارد از روش درست زیستن و رستگار شدن سخن می‌گوید. گات‌ها، اندیشه‌پرور و خردگرا است و برای همه انسان‌ها در هر زمان و مکان ساده‌ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی و به دور از هرگونه پندارهای خرافی و نادرست، بیان کرده است.

گات‌ها به چِمار(معنی) سرودهای پاک وسپند است. این نام را پیروانی دریافته اند که پیام اشوزرتشت را به کار بسته‌اند، آنان در پرتو ایمان و درک خویش، چنین نگرشی داشته اند، پیام گات‌ها در بیان اشوزرتشت، مانتره نام‌دارد که چمار آن سخن اندیشه برانگیز است.

از دیدگاه گات‌ها، شایسته است تا زندگی مادی انسان با طبیعت، سازگار و هماهنگ باشد. در بینش مینوی و رازورگونه(عرفانی) که در این دفتر آمده است، انسان باید با یاری وهومن، دریچه دل خود را به سوی راز هستی بگشاید تا روشنی وفروغ اهورایی نمایان گردد.

سخن گات‌ها تنها برای دانایان است زیرا نادان و جاهل، برپایه احساسات تند و بی‌منطق خویش گزینش کرده و رفتار می‌کند. بیگمان اینان گوش شنوایی برای پیام اهورایی نخواهند داشت.

 هنگامی که دانا اندیشه راستی را در پرتو خرد فرا گرفته وگزینش می کند، خویشکاری دارد تا دانش و بینش خود را به دیگران، به ویژه افراد ناآگاه برساند، تا پندار بافی و خرافات از هازمان انسانی رخت بربندد.
                                               
برگرفته از نسک آیین اختیار
نگارش، کورش نیکنام

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

☆ بهشت ودوزخ در باور مزدیسنان ☆

 

بهشت یک واژه پارسی است این واژه از "وهیشتم منو" در اوستا آمده(وه = به = خوب، نیک - وهیشتم = خوبترین - منو= منش). بنابراین بهشت زابه‌ی برتر "به" است.
در بینش اشوزرتشت، وهیشتم منو(بهشت) جایگاهی نیست که کسی یا چیزی از پیش برای مرتوگان(:مردم، انسانها) در جهان دیگری آماده کرده باشد تا پس از مرگ جایگاهِ نیکوکاران شود و بدکاران از آن بی‌بهره بمانند وانگه بهترین منش را مرتو (:انسان) می تواند آگاهانه برای خود فراهم سازد و آنرا برگزیند. هنگامی که مرتو کار شایسته‌ای انجام دهد که برگرفته از منش پاک و نیک باشد و سبب خشنودی دیگران و روان هستی گردد. در آن هنگام او روانی شاد و آرام خواهد داشت. به سخنی دیگر در بهشتِ آرزو شده خویش به‌سر خواهد برد. بیگمان او می تواند این بهشت را همچنان در سرشت و روان خویش نهادینه سازد.

واژه دوزخ از واژه اوستایی «دروجودِمانِه» است به چمار(:معنی) «جایگاه دروغ» یا «درون تیره» می باشد. در بینشِ اشوزرتشت جایی به نام دوزخ نیست تا مرتوی بدکار در آنجا شکنجه شود. از آنجا که مرتوگان(:بشر) در بینش اشوزرتشت آزاد است تا با وجدان و به خواست خود راه نیک و بد را با آزادی برگزیند به همان اندازه روان او با انجام کارهای نیک، شاد و آرام خواهد شد و با کردار ناشایست آزرده و ناآرام خواهد گشت.
از آنجا که ‌وجدان در سرشت همه پایدار است پس هر مرتو دگرسانیِ میانِ کردارنیک و بد را به‌خوبی می داند. آشکار است که با بداندیشی، بدگفتاری و کردار ناشایست هیچ کسی احساس آرامش نخواهد کرد. وجدان و روان او پیوسته در شکنجه، رنج وافسردگی خواهد بود.

 در راستای این باور، بازتاب كردار هر مرتو در همین جهان به خود او باز خواهد گشت. اندیشه، گفتار و كردار نیک، سبب آرامش وشادی روان مرتو می گردد. بیگمان وارون (:برعکس) آن؛ اندیشه گفتار و كردار بد نیز سبب پریشانی و اندوهِ روانش خواهد شد.
آن شادی و آرامش كه در نتیجه كردارنیک باشد، بهشت یا سرای روشنایی مرتو خواهد بود و پریشانی و اندوه روانی كه بازتاب رفتار بد و ناپسند مرتوگان است نیز به‌ نام دوزخ و یا جهنم برای هر کس است.

 بدین گونه مرتو با اندیشه و رفتارش برای خود شادی وآرامش- رنج وافسردگی را برای روان خود در این گیتی فراهم خواهد کرد. بهشت ودوزخ جایگاهی نیست كه مزدا اهورا از پیش برای خوشگذرانی و یا رنج دادن او آماده كرده باشد.
برگرفته از تارنمای موبد نیکنام
Www.kniknam.com

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

در گات ها سخنان زرتشت، هیچ جا نامی از پیامبرنشده بود، و زرتشت نیز هیچ گاه ادعای پیامبری نداشته است. پس چرا همه می گویند پیامبر ایرانی؟

 

موبد نیکنام
زرتشت،  خود را در  سروده هایش(:گات ها) گاهی آموزگار راستی «زَئوتار» نامیده است.
در پاره ای از بندها«مانتَرن» به چمار(:معنای) کسی که اندیشه ها را روشن کرده و آگاهی می بخشد و گاهی نیز برای خویشکاری و جایگاه خویش از واژه«سُوشیانت»بهره می گیرد، کسانی که سودرسان سپند(:مقدس) به چمار بیدارکننده ورهایی بخش مرتوگان(:بشر) از نادانی، خرافه نگری و پندارهای نادرست می باشند. بدین روی زرتشت نیز خود را سوشیانت روزگارش دانسته است.

این آموزگار، هیچگاه خود را فرستاده(:رسول، پیامبر) خدایی که در آسمان ها وجود داشته باشد، ندانسته که پیام خدای آسمانی را به یاری فرشتگان دربارش، به گوش شنیده باشد، آنگاه بدون کم وکاست آن را به گوش مَرتوها رسانده باشد.

گفتنی است که هات ۲۹ از یسنا، سرود دوم از گات ها، به برگزیده شدن اشوزرتشت اشاره شده است که پیام اهورامزدا(:آکاهی ودانایی بیکران در هستی) را که با دیده دل دریافته را به مرتوگان آموزش دهد به همین روی ایرانیان که پیام یکتاپرستی را برای نخستین بار در گفتار شیوای زرتشت شنیدند و راه درست زیستن و رستگار شدن را از او آموختند،  او را پیام آور، آموزگار و آموزش دهنده راستی در جهان می دانند.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

حجاب در دين زرتشتی و باستانی ایران چگونه بوده است؟

 

موبد نیکنام

واژه حجاب  در فرهنگ پارسی نیامده است. کلمه عربی است  که چمار(:معنای) آن حجب و حیا می باشد.

زنان و مردان در  ایران باستان از آنچه در سنگ نگاره های تخت جمشید و یادگارهای دیگر ایران یافت می شود و با گزارشی که در شاهنامه فردوسی و نسک های باستانی به یادگار مانده است. از دیرباز با پوشش مناسب بوده اند،  گیسوی آنان نیز در بیشتر نگاره ها دیده می شود.

 پوشش باستانی زنان ومردان ایرانی نسبت به جغرافیایی زندگی آنان، پیشه ای که داشته اند و چگونگی آب و هوا گوناگون بوده است. آنان را در برابر گرما و سرما نیز در امان نگه می داشته است.

ولی دو ویژگی پیوسته در پوشاک  ایرانیان وجود داشته است، نخست اینکه پوشش زن و مرد ایرانی از رنگ های شاد و هماهنگ با رنگ گل وگیاهان زاستار(:طبیعت) بوده است به همین روی از رنگ های تیره نیز به ندرت در پوشش استفاده داشته است، چون  باور داشتند که انسان به شادی نیازمند است و آموخته بودند که اگر رنگ زندگیشان تیره وسیاه باشد،  سوگ و افسردگی و خموشی را افزون خواهد ساخت.

دو دیگر اینکه در هرگونه پوشاکی که بر تن داشته اند، دست های زن و مرد در آن پوشش آزاد بوده است زیرا کار و کوشش جایگاه ارزشمندی داشته و زن و مرد  از دستان خویش برای کارها به ویژه در کشاورزی و دامداری بهره می گرفته اند.

 نمونه پوشش ها را در تیره ها(:اقوام) لر، کرد، بلوچ، گیلکی وبرخی دیگر از شهرهای ایران می توان مشاهده کرد. گفتنی است پوشاک زرتشتیان نیز هماهنگ با آنان بوده است.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

☆چند نشان از سپند (مقدس) بودن آتش در نزد شاهان هخامنشی و زرتشتی بودن آنان☆

 

در نوشته های تاریخنگاران یونانی و همچنین مهرهایی که در تخت جمشید به دست آمده، به روشنی سپند بودن آتش نزد هخامنشیان آشکار است که این بیگمان نشان از وجود کیش زرتشت در زمان هخامنشی بوده است:

 ۱-  در بالای آرامگاه داریوش بزرگ ودیگر شاهان هخامنشی، شاه را در برابر مهرابی می بینیم که آتش از آن خارج می شود.

۲-  بر یکی از مهرهای یافت شده در یادگارهای خزانه تخت جمشید، نام «زرتشت» نوشته شده است و در زیر نشان فروهر ،دو تن از موبدان(مغ ها) در حال انجام مراسم مذهبی نشان داده شده که در دو سوی مهراب آتش ایستاده اند، موبد سمت راست قاشقی در دست دارد که مایعی را بر روی آتش می ریزد و موبد سمت چپ «برسم» به دست دارد. این «برسم» را در مراسم زرتشتی ها در زمان ساسانی نیز مشاهده می کنیم.

۳- یونانیان نوشته اند که هنگام مرگ پادشاه هخامنشی، آتش سپند را خاموش می کرده اند و همین منابع بی گمان بیان می کنند که در همه ساتراپی ها، آتشکده هایی وجود داشته است.

۴- هرودوت می نویسد که آتش یکی از آخشیج(عنصر)های زاستار(طبیعت) است که پارسیان آن را ستایش می کنند. پارسیان، زمانیکه به درگاه ایزدان نیایش کنند آتش را گرامی داشته اند.

با  چنین نشانه هایی می توان نتیجه گرفت گرفت که ستایش و گرامیداشت آتش در روزگار هخامنشی شناخته شده بوده است.
 بیگمان جایگاه آتش و سپند بودن آن در نزد پیروان زرتشت و سوی نیایش آنان بوده است. بدین روی به خوبی آشکار شده ومی توان نتیجه گرفت که از دوران داریوش بزرگ و پس از آن، ارج نهادن به آتش، گرایش وگسترش اندیشه زرتشت وجود داشته است و پادشاهان هخامنشی زرتشتی بوده اند.

منبع: تاریخ امپراتوری هخامنشی،
نگارش، پیربرایان، ج ۱، ص ۵۳.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

کتیبه های ساسانی - کتیبه های کرتیر

کتیبه های کرتیر 

 از کرتیربه عنوان مرد پرقدرت یکصدسال اول سلسله  ساسانی یاد میکنند، تولد ودوران کودکی او بدرستی معلوم نیست ولی بالغ برسه دهه با قدرت بر دربار ساسانی حاکم بود دردوره اوبود که دین زرتشتی بازنگری گردید، او باشاپوراول ، هرمزاول ،بهرام اول ، وبهرام دوم معاصربود کرتیر با قدرت مذهبی توانست روحانیان زرتشتی را صاحب قدرت وشوکت نماید دردوره نرسی بود که این پادشاه موفق شد قدری از قدرت روحانیان بکاهداین روحانی مخوف تنها کسی بودکه موفق گردید برای خودش کتیبه نقر کند نفود اودرپادشاهان بحدی بود که شمایل اودرکنار شمایل وپیکره های آنان بربدنه کوه ها نقش گردید ، از آن جمله میتوان به کتیبه نقش رجب اشاره کرد که بصورت مردی بدون ریش باکلاه مدور نجبا که روبانی دور آن بسته است او انگشت سبابه دست راست خود را به شیوه آئین بزرگان به ادای احترام به نقش اردشیر بالا گرفته وگردنبندی با سنگ های درشت  قیمتی احتمالا (مروارید)به گردن دارد به زیبایی و وضوح دیده میشود درکنار این نقش سنگ نوشته هایی وجود دارد به خط پهلوی ساسانی، دراین کتیبه چندین دفعه به بنیاد آتش مقدس اشاره شده است،دراین کتیبه ۳۱سطر برسنگ نقرشده که چند سطر آن ازبین رفته ولی الباقی آن خوانده میشود، دراین کتیبه اشاره به مرگ خود دارد که تفصیل ان در دوکتیبه دیگر (سرمشهد کازرون) و(نقش رستم) شرح داده خواهد شد .
(من از یزدان درخواست کردم که اگریک بارایزدان،من کرتیر را دراین جهان زندگان جای داده آند، پس من را به انسوی (دنیای مردگان)نیز عبوردهندو چهره بهشت ودوزخ را نمایند)وی درادامه به مباحث نیکی، بدی، بهشت ودوزخ می پردازد وازکسیکه این کتیبه می خواند میخواهد که همانند خود او نسبت به ایزدان ودین استوار باشد،(وآنکه این نامه راببیند وبخواند به ایزدان، خدایگان وروان خویش ودرست باشدونیزبراین مراسم ودین مزدیسنا،چنانکه اکنون درمیان زندگان انجام میشود
کاظم مزینانی

🍁🍁🍁
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...