1-خواستگاری:
ماده١ـ
از هر دختر یا زن زرتشتی که شرط لازم برای ازدواج را داشته باشد میتوان خواستگاری کرد.
ماده۲ـ
رضایت هر دو سو در زمینه خواستگاری و نامزدی شرط و بایسته برای پیمان زناشویی نیست.
ماده۳ـ
وکالت دادن برای انجام مراسم نامزدی و ازدواج زمانی نیاز است که حضور شخص موکل امکان نداشته باشد.
ماده١ـ
از هر دختر یا زن زرتشتی که شرط لازم برای ازدواج را داشته باشد میتوان خواستگاری کرد.
ماده۲ـ
رضایت هر دو سو در زمینه خواستگاری و نامزدی شرط و بایسته برای پیمان زناشویی نیست.
ماده۳ـ
وکالت دادن برای انجام مراسم نامزدی و ازدواج زمانی نیاز است که حضور شخص موکل امکان نداشته باشد.
۲-نامزدی:
ماده۴ـ
نامزدی را در زمانی میتوان انجام داد که دختر بالای ١۴سال تمام و پسر بالای ۱۶سال تمام داشته باشد.
ماده۵ـ
پس از خواستگاری دختر یا زن و دریافت رضایت از او و پدر و مادرش میتوان او را به نامزدی اختیار کرد.
ماده۶ـ
مراسم نامزدی عبارت است از دو حلقه نامزدی که پسر و دختر بدست یکدیگر میکنند و پیشکشهایی که خانواده آنها بههم میدهند.
ماده۷ـ
جایگاه نامزدی به مانند زناشویی نیست که پسر و دختر آزادی کامل در کار زناشویی داشته باشند.
ماده۸ـ
پس از فسخ نامزدی هر یک از نامزدها، میتوانند هدایایی را که خود یا پدر و مادر آنها به طرف دیگر دادهاند درخواست کنند و چنانچه هدایا موجود نباشد بهای زمان درخواست آنها دریافت خواهد شد.
ماده٩ـ
چنانچه نامزدی فسخ شود زیانهایی که از جهت اعتماد در انجام زناشویی وارد آمدهاست با تایید کارشناس قابل دریافت است.
ماده۱۰ـ
در موردی که پیش از انجام مراسم زناشویی یکی از نامزدها از جهان درگذرد و از سوی نامزد دیگر و خانوادهاش هدایایی که به عنوان نامزدی داده شدهاست میتواند درخواست شود چنانچه که هدایا موجود نباشد قیمت زمان خرید هدایا دریافت خواهد شد مگر اینکه آن هدایا در سنت و آیینها استفاده شده باشند.
ماده۱۱ـ
مدت گزشت زمان دعاوی ناشی از فسخ نامزدی از تاریخ و قوع فسخ ٢سال است.
٣-حقوق، تکلیف زناشویی و شرح داراییها:
ماده١٢-
پیش از آنکه دختر به سن ۱۶سالگی و پسر به سن ۱۸سالگی برسد انجام مراسم ازدواج و عروسی سزاوار نیست و نباید انجام شود.
ماده۱۳-
پس از پیوند زناشویی، گواهی پزشک برای تندرستی عروس و داماد از بیماریهای تنی و روانی، واگیردار و آمیزشی و نداشتن اعتیاد به مواد مخدر و میبایست مشاوره ژنتیکی شوند.
ماده۱۴-
انجام مراسم ازدواج به روش آیین مزدیسنی(زرتشتی) و با بهکارگیری مراسم گواهگیری بدست موبد و با بودن دستکم ۷تن از افراد خانواده و افراد زرتشتی که کمتر از ۲سال نداشته باشند انجام مییابد و با شنیدن پاسخ آری از روی خشنودی که عروس و داماد خواهد گفت، با نگارش در دفتر ازدواج زرتشتیان پیوند زناشویی به فرجام میرسد.
ماده۱۵-
انجام مراسم ازدواج هنگامی که دختر و پسر در سن کمتر از ۲۱سالگی باشند افزونبر خواست هر دو سو رضایت پدر و مادر پسر و دختر را نیز نیاز است، چنانکه یکی از آنها درگذشته باشد رضایت پدر و یا مادر زنده، بایسته خواهد بود و چنانچه پدر و مادر هیچ کدام زنده نباشند خشنودی و پروانهی پدر بزرگها و با نبود آنها پروانهی مادر بزرگها نیاز است.
ماده ۱۶-
برای هر مرد زرتشتی بیش از یک زن و هر زن زرتشتی بیش از یک شوهر نباید داشته باشد و روا و پسندیده و سزاور نیست، مگر همسر او درگذشته باشد یا جدایی میان آنها برابر این آییننامه روی داده باشد.
ماده۱۷-
پس از آیین گواهگیری و پیوند زناشویی، پیوندهای پس از ازدواج و حق و حقوق و خوشتنکاری زن و شوهر در برابر یکدیگر برقرار میگردد.
ماده۱۸-
برای ارزش و ارج به زندگی همسویی و اینکه عروس و داماد پس از انجام پیوند زناشویی در همه بخشهای زندگی با یکدیگر همدست و همکار و همراه باشند از اینرو پس از تاریخ ثبت ازدواج نیاز به نگهداری بندهای زیر میباشند.
بند یک:
دارایی که پسر یا دختر پیش از ازدواج خود داشتهاند، از آن خودشان میباشد.
بند دو:
دارایی که شوهر یا زن به شیوه پیشکش، پاداش، بخشش، آشتی، بازمانده و یا سفارش بدست آوردهاند بخش دارایی خود ویژه آنها بهشمار میرود.
بند سه:
هرگونه بدهی که پیش از ازدواج هر یک از هر دو سو زن یا شوهر داشته باشند وابسته به خود آنهاست و پس سازش نوشتاری هر دو سو از دارایی هموند پرداخت خواهد شد.
بند چهار:
دارایی که شوهر و زن پس از پیوند زناشویی به تنهایی یا هر دو با کار و سرمایهگزاری بدست میآورند بخش دارایی هر دوی آنها خواهد بود.
ماده۱۹-
سرپرستی خانواده در درازای زندگی با شوهر بوده اما پس از درگذشت و یا دیوانه شدن و یا ممنوع شدن و یا نهان و ناپدید شدن شوهر، با زن وی است.
ماده١٢-
پیش از آنکه دختر به سن ۱۶سالگی و پسر به سن ۱۸سالگی برسد انجام مراسم ازدواج و عروسی سزاوار نیست و نباید انجام شود.
ماده۱۳-
پس از پیوند زناشویی، گواهی پزشک برای تندرستی عروس و داماد از بیماریهای تنی و روانی، واگیردار و آمیزشی و نداشتن اعتیاد به مواد مخدر و میبایست مشاوره ژنتیکی شوند.
ماده۱۴-
انجام مراسم ازدواج به روش آیین مزدیسنی(زرتشتی) و با بهکارگیری مراسم گواهگیری بدست موبد و با بودن دستکم ۷تن از افراد خانواده و افراد زرتشتی که کمتر از ۲سال نداشته باشند انجام مییابد و با شنیدن پاسخ آری از روی خشنودی که عروس و داماد خواهد گفت، با نگارش در دفتر ازدواج زرتشتیان پیوند زناشویی به فرجام میرسد.
ماده۱۵-
انجام مراسم ازدواج هنگامی که دختر و پسر در سن کمتر از ۲۱سالگی باشند افزونبر خواست هر دو سو رضایت پدر و مادر پسر و دختر را نیز نیاز است، چنانکه یکی از آنها درگذشته باشد رضایت پدر و یا مادر زنده، بایسته خواهد بود و چنانچه پدر و مادر هیچ کدام زنده نباشند خشنودی و پروانهی پدر بزرگها و با نبود آنها پروانهی مادر بزرگها نیاز است.
ماده ۱۶-
برای هر مرد زرتشتی بیش از یک زن و هر زن زرتشتی بیش از یک شوهر نباید داشته باشد و روا و پسندیده و سزاور نیست، مگر همسر او درگذشته باشد یا جدایی میان آنها برابر این آییننامه روی داده باشد.
ماده۱۷-
پس از آیین گواهگیری و پیوند زناشویی، پیوندهای پس از ازدواج و حق و حقوق و خوشتنکاری زن و شوهر در برابر یکدیگر برقرار میگردد.
ماده۱۸-
برای ارزش و ارج به زندگی همسویی و اینکه عروس و داماد پس از انجام پیوند زناشویی در همه بخشهای زندگی با یکدیگر همدست و همکار و همراه باشند از اینرو پس از تاریخ ثبت ازدواج نیاز به نگهداری بندهای زیر میباشند.
بند یک:
دارایی که پسر یا دختر پیش از ازدواج خود داشتهاند، از آن خودشان میباشد.
بند دو:
دارایی که شوهر یا زن به شیوه پیشکش، پاداش، بخشش، آشتی، بازمانده و یا سفارش بدست آوردهاند بخش دارایی خود ویژه آنها بهشمار میرود.
بند سه:
هرگونه بدهی که پیش از ازدواج هر یک از هر دو سو زن یا شوهر داشته باشند وابسته به خود آنهاست و پس سازش نوشتاری هر دو سو از دارایی هموند پرداخت خواهد شد.
بند چهار:
دارایی که شوهر و زن پس از پیوند زناشویی به تنهایی یا هر دو با کار و سرمایهگزاری بدست میآورند بخش دارایی هر دوی آنها خواهد بود.
ماده۱۹-
سرپرستی خانواده در درازای زندگی با شوهر بوده اما پس از درگذشت و یا دیوانه شدن و یا ممنوع شدن و یا نهان و ناپدید شدن شوهر، با زن وی است.
۴-موارد و موانع زناشویی:
ماده۲۰ـ
زناشویی در میان خویشاوندان به گزارش زیر ممنوع است:
الف:
با پدر و پدربزرگ با مادر و مادربزرگ خود و همسر هر اندازه بالا رود.
ب:
با فرزندان خود و همسر هر اندازه پایین رود.
پ:
با برادر و خواهر و فرزندان آنان هر اندازه پایین رود.
ت:
با عموها و عمهها ، خالوها و خالهها.
س:
فرزندخوانده با پدر و مادرخوانده و برادر و خواهرخوانده و فرزندان خوانده خود و همسر هر اندازه پایین رود.
ماده۲۰ـ
زناشویی در میان خویشاوندان به گزارش زیر ممنوع است:
الف:
با پدر و پدربزرگ با مادر و مادربزرگ خود و همسر هر اندازه بالا رود.
ب:
با فرزندان خود و همسر هر اندازه پایین رود.
پ:
با برادر و خواهر و فرزندان آنان هر اندازه پایین رود.
ت:
با عموها و عمهها ، خالوها و خالهها.
س:
فرزندخوانده با پدر و مادرخوانده و برادر و خواهرخوانده و فرزندان خوانده خود و همسر هر اندازه پایین رود.
5- مهریه:
ماده۲۱ـ
در آیین و دین زرتشتی هنگام پیوند زناشویی مهریه تعیین و قید نمیشود و جدایی بستگی به چگونگی آن دارد.
ماده۲۱ـ
در آیین و دین زرتشتی هنگام پیوند زناشویی مهریه تعیین و قید نمیشود و جدایی بستگی به چگونگی آن دارد.
۶-موارد امکان فسخ زناشویی یا طلاق:
ماده۲۲ـ
هرگاه به هنگام اجرای مراسم زناشویی زن و یا شوهر دیوانه بوده یا اختلالحواس داشته باشند چنانچه که همسر و خانوادهاش از پریشان مغزی و اختلالحواس او آگاه نبوده باشند برپایه درخواست طرف دیگر ازدواج قابل فسخ است اما چنانچه پس از زناشویی و آمیزش، زن جنون و یا بیماری درمان ناپذیری پیدا کند که توانایی انجام وظایف زناشویی را نداشته باشد و به مدت ٢سال به درازا بیانجامد و پزشکان توانایی به درمان او نباشند شوهر به استناد گواهینامه پزشک قانونی و به شرط نگهداری و پرداخت هزینه زندگی زن خود مجاز به اختیار یک همسر دیگر خواهد بود(این تنها به منظور مراقبت و نگهداری از زن بیمار و... است) و در صورت درگذشت شوهر هر یک از دو همسر به گزارش این آیین در بخش ارث بهگونه برابر از تمام دارایی شوهر بهرهمند خواهند شد.
تبصره ـ
جنون هر یک از همسران اگر پس از مراسم ازدواج پیش آید و مدت ٢سال به درازا انجامد و پزشکان توانایی به درمانش نباشند به استناد گواهی پزشک قانونی از دلایل درخواست طلاق از جانب سوی دیگر خواهد بود.
ماده۲۳ـ
هرگاه پس از ازدواج نمایان شود که شوهر یا زن یا هر دو توانایی بچهدار شدن نداشته و با چارهجویی زمانی به ٣سال درمان نشوند و پزشک قانونی گواهی دهد که هر کدام درمان پذیر نیستند، زن یا شوهری که درمان پذیر است، اگر خود بخواهد میتواند درخواست جدایی کند.
ماده۲۴ـ گرفتار و دچار شدن زن و یا شوهر به هرگونه مواد مخدر با گواهی پزشک قانونی کـه به اساس زندگی خانوادگی آسیب وارد کند و ادامه زندگی برای آن یکی دشوار نماید از دلایل طلاق برای همسر او میباشد.
ماده۲۵ـ
چنانچه شوهری به شرط تمکین زن در مدت ٢سال هزینه زندگی را به زن خود نپردازد، در پی درخواست زن، طلاق مجاز است.
ماده۲۶ـ
چنانچه ثابت شود که زن به انجام زنا شده شوهر میتواند از او جدا شود و همچنین اگر ثابت شود مرد با زن دیگر زنا کرده زن هم میتواند درخواست جدایی نماید.
ماده۲۷ـ هرگاه ثابت شود که شوهر نسبت به زن خود بهگونهای ستم و سنگدلی روا داشته و خطر جانی، مالی و شرافتی داشته و ادامه زندگی آنان پس از اندرزهای بزرگترها و رسیدگی شورای حل اختلاف انجمن زرتشتیان محل سکونت میسر نباشد زن میتواند درخواست جدایی کند و از شوهر خود جدا شود.
تبصره١:
در موردی که زن به کیفیت گفته شده در ماده یاد شده حداکثر ٢سال جدایی اختیار کرده و در خانه دیگری زندگی کند شوهر وظیفه دارد نسبت به درآمد خود و در خور شخصیت و نیاز واقعی زن، هزینه او را در خانه جداگانه پرداخت کند.
تبصره٢:
هنگامیکه زن به کیفیت گفته شده در ماده یاد شده بخواهد درخواست طلاق کند تا تکلیف او با رای دادگاه نمایان نشده است با نظر دادگاه میتواند در زمانی که پرونده او در دادگاه مطرح است خانه جداگانه اختیار کند و هزینه زندگی خود را به گزارش ماده ۲۷ درخواست و اخذ کند.
تبصره٣:
درباره جدایی موقت زن به گزارش ماده ۲۷ و تبصره ١ و ٢ باید خانه او به رضایت طرفین اختیار شود و در صورت عدم توافق، تعیین آن با شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت و یا دادگاه خواهد بود.
ماده۲۸ـ
اگر زن یا مردی ناسازگار باشد و رفتار او بیم خطر جانی، مالی و شرافتی برای همسرش داشته باشد که نتوان با اندرز یا رسیدگی شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت این پدیده را ازمیان برداشت برحَسبِ درخواست شوهر طلاق پذیرفته میشود.
ماده۲۹ـ
در صورت نبودن توافق اخلاقی میان زن و شوهر که زندگی آنها نشدنی و غیرقابل تحمل باشد و برحَسب درخواست طرفین، با نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت آنان با درخواست جدایی موافقت میشود.
ماده۳۰ـ
اگر مردی زرتشتی، زن غیرزرتشتی داشته باشد یا پس از ازدواج با زن زرتشتی، زن غیرزرتشتی انتخاب کند و حقیقت را پنهان کرده باشد، همسر زرتشتی او پس از آگاهی میتواند درخواست طلاق کند و شوهر ناچار است یک دوم از کل دارایی خـود را به همسر زرتشتی پرداخت و انتقال دهد. در صورت عدم آگاهی و عدم طلاق در درازای زندگی زناشویی پس از درگذشت شوهر نیز یک دوم از کل دارایی شوهر جانسپرده به همسر زرتشتی انتقال داده خواهد شد.
ماده۲۲ـ
هرگاه به هنگام اجرای مراسم زناشویی زن و یا شوهر دیوانه بوده یا اختلالحواس داشته باشند چنانچه که همسر و خانوادهاش از پریشان مغزی و اختلالحواس او آگاه نبوده باشند برپایه درخواست طرف دیگر ازدواج قابل فسخ است اما چنانچه پس از زناشویی و آمیزش، زن جنون و یا بیماری درمان ناپذیری پیدا کند که توانایی انجام وظایف زناشویی را نداشته باشد و به مدت ٢سال به درازا بیانجامد و پزشکان توانایی به درمان او نباشند شوهر به استناد گواهینامه پزشک قانونی و به شرط نگهداری و پرداخت هزینه زندگی زن خود مجاز به اختیار یک همسر دیگر خواهد بود(این تنها به منظور مراقبت و نگهداری از زن بیمار و... است) و در صورت درگذشت شوهر هر یک از دو همسر به گزارش این آیین در بخش ارث بهگونه برابر از تمام دارایی شوهر بهرهمند خواهند شد.
تبصره ـ
جنون هر یک از همسران اگر پس از مراسم ازدواج پیش آید و مدت ٢سال به درازا انجامد و پزشکان توانایی به درمانش نباشند به استناد گواهی پزشک قانونی از دلایل درخواست طلاق از جانب سوی دیگر خواهد بود.
ماده۲۳ـ
هرگاه پس از ازدواج نمایان شود که شوهر یا زن یا هر دو توانایی بچهدار شدن نداشته و با چارهجویی زمانی به ٣سال درمان نشوند و پزشک قانونی گواهی دهد که هر کدام درمان پذیر نیستند، زن یا شوهری که درمان پذیر است، اگر خود بخواهد میتواند درخواست جدایی کند.
ماده۲۴ـ گرفتار و دچار شدن زن و یا شوهر به هرگونه مواد مخدر با گواهی پزشک قانونی کـه به اساس زندگی خانوادگی آسیب وارد کند و ادامه زندگی برای آن یکی دشوار نماید از دلایل طلاق برای همسر او میباشد.
ماده۲۵ـ
چنانچه شوهری به شرط تمکین زن در مدت ٢سال هزینه زندگی را به زن خود نپردازد، در پی درخواست زن، طلاق مجاز است.
ماده۲۶ـ
چنانچه ثابت شود که زن به انجام زنا شده شوهر میتواند از او جدا شود و همچنین اگر ثابت شود مرد با زن دیگر زنا کرده زن هم میتواند درخواست جدایی نماید.
ماده۲۷ـ هرگاه ثابت شود که شوهر نسبت به زن خود بهگونهای ستم و سنگدلی روا داشته و خطر جانی، مالی و شرافتی داشته و ادامه زندگی آنان پس از اندرزهای بزرگترها و رسیدگی شورای حل اختلاف انجمن زرتشتیان محل سکونت میسر نباشد زن میتواند درخواست جدایی کند و از شوهر خود جدا شود.
تبصره١:
در موردی که زن به کیفیت گفته شده در ماده یاد شده حداکثر ٢سال جدایی اختیار کرده و در خانه دیگری زندگی کند شوهر وظیفه دارد نسبت به درآمد خود و در خور شخصیت و نیاز واقعی زن، هزینه او را در خانه جداگانه پرداخت کند.
تبصره٢:
هنگامیکه زن به کیفیت گفته شده در ماده یاد شده بخواهد درخواست طلاق کند تا تکلیف او با رای دادگاه نمایان نشده است با نظر دادگاه میتواند در زمانی که پرونده او در دادگاه مطرح است خانه جداگانه اختیار کند و هزینه زندگی خود را به گزارش ماده ۲۷ درخواست و اخذ کند.
تبصره٣:
درباره جدایی موقت زن به گزارش ماده ۲۷ و تبصره ١ و ٢ باید خانه او به رضایت طرفین اختیار شود و در صورت عدم توافق، تعیین آن با شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت و یا دادگاه خواهد بود.
ماده۲۸ـ
اگر زن یا مردی ناسازگار باشد و رفتار او بیم خطر جانی، مالی و شرافتی برای همسرش داشته باشد که نتوان با اندرز یا رسیدگی شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت این پدیده را ازمیان برداشت برحَسبِ درخواست شوهر طلاق پذیرفته میشود.
ماده۲۹ـ
در صورت نبودن توافق اخلاقی میان زن و شوهر که زندگی آنها نشدنی و غیرقابل تحمل باشد و برحَسب درخواست طرفین، با نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت آنان با درخواست جدایی موافقت میشود.
ماده۳۰ـ
اگر مردی زرتشتی، زن غیرزرتشتی داشته باشد یا پس از ازدواج با زن زرتشتی، زن غیرزرتشتی انتخاب کند و حقیقت را پنهان کرده باشد، همسر زرتشتی او پس از آگاهی میتواند درخواست طلاق کند و شوهر ناچار است یک دوم از کل دارایی خـود را به همسر زرتشتی پرداخت و انتقال دهد. در صورت عدم آگاهی و عدم طلاق در درازای زندگی زناشویی پس از درگذشت شوهر نیز یک دوم از کل دارایی شوهر جانسپرده به همسر زرتشتی انتقال داده خواهد شد.
ماده۳۱ـ
هنگامیکه زن یا شوهر از دین زرتشتی به دین دیگری روی آورد زمینههای طلاق میان آنها واقع شده و در اینباره طرفی که تَرک دین کرده وظیفه دارد در صورت طلاق یک دوم از کل دارایی خود را به طرف دیگر که در دین زرتشتی باقیمانده است پرداخت و انتقال دهد و بدینگونه سرپرستی و تربیت فرزندان نیـز به هزینه مرد بر دوش کسی است که در کیش زرتشتی باقیمانده است.
ماده۳۲ـ
هرگاه شوهر ۵سال پیدرپی غیبت کند و خبری از زنده بودن او نرسد، شوهر ناپدید تلقی میشود و زن او میتواند درخواست طلاق کند.
ماده۳۳ـ
هرگاه یکی از طرفین به موجب رای قطحی دادگاه به ۵سال زندان محکوم و حکم کیفر در حال انجام باشد طرف دیگر میتواند درخواست جدایی نماید.
ماده۳۴ـ
هرگاه زن و شوهری به مدت ۵سال پیاپی از یکدیگر جدا زندگی کنند به درخواست هر یک از طرفین میتوانند درخواست طلاق کنند.
ماده۳۵ـ
در زمان طلاق هرگونه کالا و هدایایی که از طرفین تا آن زمان به طرف دیگر داده شده است وابسته به طرفی است که به او هدیه شده است.
ماده۳۶ـ
طرفی که مقصر در مواد ۲۴و ۲۵و ۲۶و ۲۷و ۲۸و ۳۰و ۳۱و ۳۳ شناخته شود از نیم دارایی به موجب تبصره ۴ ماده ۱۸محروم خواهد شد و تنها اثاثیه، اموال و بقیه دارایی شخصی خود را دریافت میکنند.
ماده۳۷ـ
پس از صدور حکم طلاق از دادگاه و پرداخت حقوق طرفین برابر آیین احوال شخصیه زرتشتیان، رویداد طلاق،(برابر با مقررات ثبت احوال کل کشور) در دفتر خانه ویژه زرتشتیان ثبت خواهد شد.
هنگامیکه زن یا شوهر از دین زرتشتی به دین دیگری روی آورد زمینههای طلاق میان آنها واقع شده و در اینباره طرفی که تَرک دین کرده وظیفه دارد در صورت طلاق یک دوم از کل دارایی خود را به طرف دیگر که در دین زرتشتی باقیمانده است پرداخت و انتقال دهد و بدینگونه سرپرستی و تربیت فرزندان نیـز به هزینه مرد بر دوش کسی است که در کیش زرتشتی باقیمانده است.
ماده۳۲ـ
هرگاه شوهر ۵سال پیدرپی غیبت کند و خبری از زنده بودن او نرسد، شوهر ناپدید تلقی میشود و زن او میتواند درخواست طلاق کند.
ماده۳۳ـ
هرگاه یکی از طرفین به موجب رای قطحی دادگاه به ۵سال زندان محکوم و حکم کیفر در حال انجام باشد طرف دیگر میتواند درخواست جدایی نماید.
ماده۳۴ـ
هرگاه زن و شوهری به مدت ۵سال پیاپی از یکدیگر جدا زندگی کنند به درخواست هر یک از طرفین میتوانند درخواست طلاق کنند.
ماده۳۵ـ
در زمان طلاق هرگونه کالا و هدایایی که از طرفین تا آن زمان به طرف دیگر داده شده است وابسته به طرفی است که به او هدیه شده است.
ماده۳۶ـ
طرفی که مقصر در مواد ۲۴و ۲۵و ۲۶و ۲۷و ۲۸و ۳۰و ۳۱و ۳۳ شناخته شود از نیم دارایی به موجب تبصره ۴ ماده ۱۸محروم خواهد شد و تنها اثاثیه، اموال و بقیه دارایی شخصی خود را دریافت میکنند.
ماده۳۷ـ
پس از صدور حکم طلاق از دادگاه و پرداخت حقوق طرفین برابر آیین احوال شخصیه زرتشتیان، رویداد طلاق،(برابر با مقررات ثبت احوال کل کشور) در دفتر خانه ویژه زرتشتیان ثبت خواهد شد.
۷-درباره فرزندان و نگهداری آنها:
ماده۳۸ـ
نگهداری فرزند، از نگر روزی و هزینه و تربیت و آموزش بردوش پدرومادر است چنانچه پس از مرگ یکی از آنها بردوش آنکه زنده است خواهد بود.
ماده۳۹ـ
در هنگام محاکمه میان زن و شوهر درباره جدایی، نسبت به نگهداری فرزند کمتر از ۱۸سال و یا در رحم، دادگاه ترتیبی دادگرانه مقرر خواهد کرد و نیز در زمان صدور حکم طلاق، نسبت به نگهداری فرزند یا فرزندان کمتر از ۱۸سال تمام دادگاه با نگرش به نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت درباره صلاحیت هر یک از پدرومادر تصمیم بخردانه و منطقی خواهد گرفت.
ماده۴۰ـ
به هنگام مرگ پدر چنانکه فرزندی زیر ۱۸سال داشته باشد تا وختی که مادر زنده است و شوهر دیگری اختیار نکرده است نگهداری و پرورش فرزند بردوش اوست وگرنه نیای پدری و چنانچه نباشد نیای مادری و اگر از نیاکان هیچکدام نباشد با نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل و پاسداشت نیک اندیشی فرزند کوچک، دادگاه سرپرست بچه را تعیین خواهد کرد.
ماده۴۱ـ
درباره درگذشت فرزند خانواده چنانکه خود به انداز کافی دارایی نگذاشته باشد چنانچه پدر زنده باشد نگهداری نوه بردوش نامبرده خواهد بود و همچنین نسبت به همسر وی تا وختی که همسری برنگزیده است هرگاه پدر درگذشته باشد و سهم دارایی فرزند درگذشته به اندازهای نباشد که هزینه و پرورش فرزند درگذشته و نگهداری همسر او کند با پاسداشت گزارش بالا بردوش مادر و چنانچه مادر او بیسرمایه یا درگذشته باشد بردوش نیای پدری است و در صورت درگذشت یا تهیدستی نیای پدری بردوش فرزندان نیای پدری است و نسبت به نگهداری همسر شخص درگذشته نیز اینگونه خواهد بود.
ماده۳۸ـ
نگهداری فرزند، از نگر روزی و هزینه و تربیت و آموزش بردوش پدرومادر است چنانچه پس از مرگ یکی از آنها بردوش آنکه زنده است خواهد بود.
ماده۳۹ـ
در هنگام محاکمه میان زن و شوهر درباره جدایی، نسبت به نگهداری فرزند کمتر از ۱۸سال و یا در رحم، دادگاه ترتیبی دادگرانه مقرر خواهد کرد و نیز در زمان صدور حکم طلاق، نسبت به نگهداری فرزند یا فرزندان کمتر از ۱۸سال تمام دادگاه با نگرش به نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل سکونت درباره صلاحیت هر یک از پدرومادر تصمیم بخردانه و منطقی خواهد گرفت.
ماده۴۰ـ
به هنگام مرگ پدر چنانکه فرزندی زیر ۱۸سال داشته باشد تا وختی که مادر زنده است و شوهر دیگری اختیار نکرده است نگهداری و پرورش فرزند بردوش اوست وگرنه نیای پدری و چنانچه نباشد نیای مادری و اگر از نیاکان هیچکدام نباشد با نظر شورای حل اختلاف زرتشتیان محل و پاسداشت نیک اندیشی فرزند کوچک، دادگاه سرپرست بچه را تعیین خواهد کرد.
ماده۴۱ـ
درباره درگذشت فرزند خانواده چنانکه خود به انداز کافی دارایی نگذاشته باشد چنانچه پدر زنده باشد نگهداری نوه بردوش نامبرده خواهد بود و همچنین نسبت به همسر وی تا وختی که همسری برنگزیده است هرگاه پدر درگذشته باشد و سهم دارایی فرزند درگذشته به اندازهای نباشد که هزینه و پرورش فرزند درگذشته و نگهداری همسر او کند با پاسداشت گزارش بالا بردوش مادر و چنانچه مادر او بیسرمایه یا درگذشته باشد بردوش نیای پدری است و در صورت درگذشت یا تهیدستی نیای پدری بردوش فرزندان نیای پدری است و نسبت به نگهداری همسر شخص درگذشته نیز اینگونه خواهد بود.
۸-سرپرست قهری و سرپرستی فرزندان:
ماده۴۲ـ
فرزندان کمتر از ۱۸سال، زیر سرپرست قهری پدر و در صورت مرگ و یا خل و ممنوع یا ناپدید شدن او زیر سرپرست قهری مادر است(چنانچه پس از درگذشت پدر، همسرش ازدواج نکرده باشد و یا دیوانه و ممنوع نشده باشد) و در صورت درگذشت هر دو یا درگذشت پدر و ازدواج بعدی مادر زیر سرپرستی نیای پدری خود میباشد در صورت نبودن سرپرست، استور زرتشتی با نظر انجمن زرتشتیان محل زندگی بچه کوچک تعیین میشود و همچنین است نسبت به فرزند غیررشید یا خل یا دیوانه.
ماده۴۳ـ
هر یک از پدرومادر و نیاکان به هنگام سرپرستی خود برای فرزند کمتر از ۱۸سال که زیر سرپرستی اوست میتوانند نمایندهای رسمی تعیین کند تا پس از درگذشت او چنانچه سرپرست قهری موجود نباشد وصی شود.
ماده۴۲ـ
فرزندان کمتر از ۱۸سال، زیر سرپرست قهری پدر و در صورت مرگ و یا خل و ممنوع یا ناپدید شدن او زیر سرپرست قهری مادر است(چنانچه پس از درگذشت پدر، همسرش ازدواج نکرده باشد و یا دیوانه و ممنوع نشده باشد) و در صورت درگذشت هر دو یا درگذشت پدر و ازدواج بعدی مادر زیر سرپرستی نیای پدری خود میباشد در صورت نبودن سرپرست، استور زرتشتی با نظر انجمن زرتشتیان محل زندگی بچه کوچک تعیین میشود و همچنین است نسبت به فرزند غیررشید یا خل یا دیوانه.
ماده۴۳ـ
هر یک از پدرومادر و نیاکان به هنگام سرپرستی خود برای فرزند کمتر از ۱۸سال که زیر سرپرستی اوست میتوانند نمایندهای رسمی تعیین کند تا پس از درگذشت او چنانچه سرپرست قهری موجود نباشد وصی شود.
۹ـ فرزند خواندگی و پُلگزاری:
ماده۴۴ـ
تعیین فرزند خوانده که جایگزین فرزند حقیقی خواهد شد با پاسداشت آييننامه زیر است:
الف ـ
در موردی که زن و شوهری بیفرزند باشند میتوانند با موافقت یکدیگر از جامعه زرتشتیان کسی را به عنوان فرزند خود برگزینند.
ب ـ
هر مرد و زن زرتشتی که بالای ۴۰سال داشته باشد میتواند از جامعه زرتشتی کسی را با موافقت انجمن زرتشتیان محل سکونت به عنوان فرزند خود برگزیند.
پ ـ
هر کس فرزندخوانده اختیار کند آن فرزندخوانده وارث شخصی اوست و چنانچه ازدواج دیگری داشته باشد و فرزندی از او بوجود آید، فرزند خوانده نیز در ردیف یکی از فرزندان او خواهد بود و در حقوق و مقررات مانند یک فرزند حقیقی بهشمار میرود.
ت ـ
پس از تعیین فرزند خوانده باید مراتب در دفتر انجمن زرتشتیان محل ثبت و به امضا پدرخوانده و یا مادرخوانده و چهار تن گواه برسد و دفتر انجمن محل نیز باید گواهینامه مبنی بر هویت و شناسایی فرزندخوانده صادر و به فرزندخوانده داده شود و مراتب باید در شناسنامه کسی که فرزندخوانده برگزیده است ثبت شود.
ماده۴۵ـ
در بخش بند ب از ماده۴۴ به هنگامی که زنِ بیوه یا شوهرِ بیوه، کسی را به فرزندی خود اختیار کند آن فرزندخوانده تنها وارث همان زن یا شوهر خواهد بود که او را به فرزندی خوانده است مگر درموردی که وارث زن یا شوهر که او را به فرزندی نخوانده نیز موافقت کند که همان شخص معین فرزند خوانده زن و شوهر هر دو بهشمار میآید.
ماده۴۶ـ
در موردی که فردی بیفرزند از جهان درگذرد و فرزندخوانده هم نداشته باشد نزدیکترین ورثه قانونیاش میتواند در بامداد روز چهارم پس از مرگ، با حضور موبد و باشندگان، شخصی حقیقی را به سمت پُلگزاری شخصِ درگذشته معین کند و بدینگونه، پُلگزاری، سِمَتِ فرزند حقیقی را خواهد داشت.
تبصره ـ
بامداد چهارم هنگام تعیین پلگزار باید گواهینامه در سه نسخه تنظیم و به امضای ورثه، موبد و چهارتن گواه و سپس به گواهی انجمن زرتشتیان محل سکونت رسانیده و با ثبت در دفترِ انجمن یک نسخه از آن به پُلگزار داده شود.
ماده۴۷ـ
در تعیین پُلگزار، بستگان نزدیک درگذشته، حق تقدم دارند و چنانچه درگذشته بستگانی نداشته باشد از میان دیگر زرتشتیان، کسی را برمیگزینند.
ماده۴۴ـ
تعیین فرزند خوانده که جایگزین فرزند حقیقی خواهد شد با پاسداشت آييننامه زیر است:
الف ـ
در موردی که زن و شوهری بیفرزند باشند میتوانند با موافقت یکدیگر از جامعه زرتشتیان کسی را به عنوان فرزند خود برگزینند.
ب ـ
هر مرد و زن زرتشتی که بالای ۴۰سال داشته باشد میتواند از جامعه زرتشتی کسی را با موافقت انجمن زرتشتیان محل سکونت به عنوان فرزند خود برگزیند.
پ ـ
هر کس فرزندخوانده اختیار کند آن فرزندخوانده وارث شخصی اوست و چنانچه ازدواج دیگری داشته باشد و فرزندی از او بوجود آید، فرزند خوانده نیز در ردیف یکی از فرزندان او خواهد بود و در حقوق و مقررات مانند یک فرزند حقیقی بهشمار میرود.
ت ـ
پس از تعیین فرزند خوانده باید مراتب در دفتر انجمن زرتشتیان محل ثبت و به امضا پدرخوانده و یا مادرخوانده و چهار تن گواه برسد و دفتر انجمن محل نیز باید گواهینامه مبنی بر هویت و شناسایی فرزندخوانده صادر و به فرزندخوانده داده شود و مراتب باید در شناسنامه کسی که فرزندخوانده برگزیده است ثبت شود.
ماده۴۵ـ
در بخش بند ب از ماده۴۴ به هنگامی که زنِ بیوه یا شوهرِ بیوه، کسی را به فرزندی خود اختیار کند آن فرزندخوانده تنها وارث همان زن یا شوهر خواهد بود که او را به فرزندی خوانده است مگر درموردی که وارث زن یا شوهر که او را به فرزندی نخوانده نیز موافقت کند که همان شخص معین فرزند خوانده زن و شوهر هر دو بهشمار میآید.
ماده۴۶ـ
در موردی که فردی بیفرزند از جهان درگذرد و فرزندخوانده هم نداشته باشد نزدیکترین ورثه قانونیاش میتواند در بامداد روز چهارم پس از مرگ، با حضور موبد و باشندگان، شخصی حقیقی را به سمت پُلگزاری شخصِ درگذشته معین کند و بدینگونه، پُلگزاری، سِمَتِ فرزند حقیقی را خواهد داشت.
تبصره ـ
بامداد چهارم هنگام تعیین پلگزار باید گواهینامه در سه نسخه تنظیم و به امضای ورثه، موبد و چهارتن گواه و سپس به گواهی انجمن زرتشتیان محل سکونت رسانیده و با ثبت در دفترِ انجمن یک نسخه از آن به پُلگزار داده شود.
ماده۴۷ـ
در تعیین پُلگزار، بستگان نزدیک درگذشته، حق تقدم دارند و چنانچه درگذشته بستگانی نداشته باشد از میان دیگر زرتشتیان، کسی را برمیگزینند.
۱۰- تقسیم ارث:
ماده۴۸ـ
از دارایی بازمانده از درگذشته موارد زیر از وصیت ارث جدا میگردد.۱-هزینه خاکسپاری.۲- بهایی که برای انجام مراسم دینی برای شخص درگذشته نیاز است و یا برای درگذشتگانی که برعهده درگذشته کنونی است.۳ـ بدهی آشکار درگذشته.۴- بهایی که برای صرف نیکوکاری ویژه داده باشد. بقیه هم به عنوان دارایی خالص او محسوب و در اختیار ورثه قرار میگیرد.
ماده۴۹ـ
در هنگامی که یک زرتشتی چه زن و مرد بدون وصیتنامه بمیرد و از او پدرومادر و همسر و فرزندانی بازمانده باشد، دارایی او بدینگونه بخش خواهد شد: نخست از همهی دارایی خالص او با پاسداشت ماده ۴۸ به هر یک از پدرومادر؛ چنانچه هر دو زنده باشند یک دهم وگرنه یک هشتم، سهم آنکه زنده است داده میشود و نسبت به بقیه دارایی سهم هر یک از ورثه، مانند همسر و هر یک از فرزندان پسر و دختر برابر خواهد بود.
تبصره۱ـ اگر در میان فرزندان درگذشته فردی درمان ناپذیر مانند: خل و دیوانه؛ مجنون یا معلولِ ناتوان وجود داشته باشد به اندازه دو برابر سهم ارث به او تعلق میگیرد.
تبصره۲ـ
برای نگهداری و تامین مخارج پدرومادر یا نیاکان هر یک از ورثه بهگونه برابر موظف به پرداخت هزینه آنها میباشند.
ماده۵۰ـ
هنگامیکه بر اثر حوادث زن و شوهری باهم بمیرند هیچکدام از یکدیگر ارث نمیبرند وراث هر یک از زن و شوهر بهگونه جداگانه از دارایی آنان ارث میبرند.
ماده۵۱ـ
هرگاه شخصی بدون تنظیم وصیتنامه، و بیهمسر و فرزند از جهان درگذرد دارایی خالص او با پاسداشت ماده ۴۹ میان پدرومادر بهگونه برابر تقسیم خواهد شد و در صورت زنده بودن یکی از آنها همهی دارایی خالص به او میرسد و در صورت عدم تعیین پُل گزار و نبودن وراث ردههای یکم به ردههای بعدی میرسد.
ماده۵۲ـ
اگر فرزندی پس از پدرومادر مرده شده باشد پس از درگذشت پدرومادر در هنگام تقسیم ارث چنانچه از آن فرزند درگذشته همسر و فرزندی باقیمانده باشد سهم فرزندی او به همسر و فرزندان وی تعلق خواهد گرفت و در صورت نداشتن فرزند، برابر ماده ۵۳ ارث میبرد.
ماده۵۳ـ
در هنگام مرگ زن یا شوهر که همسری از او باقی باشد بدون آنکه فرزندی از خود او مانده باشد، نیم دارایی او بدون وصیت نصیب همسری است که زنده باشد و نیم دیگر به پدرومادر شخص درگذشته خواهد رسید و اگر هیچ یک زنده نباشند همهی دارایی خالص به همسر او تعلق خواهد گرفت.
ماده۵۴ـ
اگر در هنگام مرگ شوهری زن او آبستن باشد تقسیم ارث موکول به پس از زایمان خواهد بـود و چنانچه بخواهند دارایی را تقسیم کنند بـاید برای حمل، بهره مساوی به اندازه سهم دو فرزند کنار گزارند.
ماده۵۵ـ
هرگاه زن یا شوهر یا هر دو ازدواج دیگری نیز فرزندی داشته باشند فرزند هر یک از آنها از نامادری و ناپدری خود ارث نمیبرند.
ماده۵۶ـ
کسی که بهمناسبت فرزند خواندگی حق ارث بردن از پدرومادری که او را به فرزندی خواندهاند پیدا کردهاست این حق مانع از ارث بردن او از پدرومادر و خویشاوندان حقیقی خود نخواهد بود.
ماده۵۷ـ
وختی که وراث درگذشته، منحصر به چند برادر و خواهر باشد نسبت ارث هر یک از برادران و خواهران، بهگونه برابر خواهد بود.
ماده۵۸ـ
چنانچه فرزندخوانده پیش از مرگ پدرخوانده یا مادرخوانده و یا پدرومادر حقیقی او بمیرد که از او زن و فرزندی باقی نباشد نیم از دارایی او وابسته به پدرومادر حقیقی و نیم دیگر به پدرومادرخوانده و یا هر یک از آنها که سِمتِ فرزند خواندگی او را داشته است تعلق خواهد گرفت و اگر همسر و فرزندی از او باقی باشد، هر یک از پدر و مادر خوانده و حقیقی یک دهم، اگر هر دو زنده باشند وگرنه یک هشتم سهم هر یک که زنده باشد خواهد بود و مانده آن میان همسر و فرزندان بگونه برابر تقسیم خواهد شد.
ماده۵۹ـ
چنانچه فرزند خواندهای پس از مرگ پدرومادرخوانده از جهان درگذرد و از او زن و فرزندی باقی نباشد دارایی او میان پدرومادر حقیقی یا وراث آنها تقسیم خواهد شد.
ماده۶۰ـ
کشتن هر انسانی از موانع ارث است، بنابراین کسی که مورث خود را از روی عمد بکشد از ارث او محروم میشود.
ماده۶۱ـ
اگر در میان وراث، ناپدیدی باشد سهم او به مدت ۵ سال کنار گزارده میشود تا حال او آشکار گردد.
ماده۶۲ـ
چنانچه یکی از ورثه نامبرده در این آیین تا هنگام مرگ مورث زرتشتی خویش و یا پس از آن از دین زرتشتی خارج شود ارث به او تعلق نمیگیرد.
ماده۴۸ـ
از دارایی بازمانده از درگذشته موارد زیر از وصیت ارث جدا میگردد.۱-هزینه خاکسپاری.۲- بهایی که برای انجام مراسم دینی برای شخص درگذشته نیاز است و یا برای درگذشتگانی که برعهده درگذشته کنونی است.۳ـ بدهی آشکار درگذشته.۴- بهایی که برای صرف نیکوکاری ویژه داده باشد. بقیه هم به عنوان دارایی خالص او محسوب و در اختیار ورثه قرار میگیرد.
ماده۴۹ـ
در هنگامی که یک زرتشتی چه زن و مرد بدون وصیتنامه بمیرد و از او پدرومادر و همسر و فرزندانی بازمانده باشد، دارایی او بدینگونه بخش خواهد شد: نخست از همهی دارایی خالص او با پاسداشت ماده ۴۸ به هر یک از پدرومادر؛ چنانچه هر دو زنده باشند یک دهم وگرنه یک هشتم، سهم آنکه زنده است داده میشود و نسبت به بقیه دارایی سهم هر یک از ورثه، مانند همسر و هر یک از فرزندان پسر و دختر برابر خواهد بود.
تبصره۱ـ اگر در میان فرزندان درگذشته فردی درمان ناپذیر مانند: خل و دیوانه؛ مجنون یا معلولِ ناتوان وجود داشته باشد به اندازه دو برابر سهم ارث به او تعلق میگیرد.
تبصره۲ـ
برای نگهداری و تامین مخارج پدرومادر یا نیاکان هر یک از ورثه بهگونه برابر موظف به پرداخت هزینه آنها میباشند.
ماده۵۰ـ
هنگامیکه بر اثر حوادث زن و شوهری باهم بمیرند هیچکدام از یکدیگر ارث نمیبرند وراث هر یک از زن و شوهر بهگونه جداگانه از دارایی آنان ارث میبرند.
ماده۵۱ـ
هرگاه شخصی بدون تنظیم وصیتنامه، و بیهمسر و فرزند از جهان درگذرد دارایی خالص او با پاسداشت ماده ۴۹ میان پدرومادر بهگونه برابر تقسیم خواهد شد و در صورت زنده بودن یکی از آنها همهی دارایی خالص به او میرسد و در صورت عدم تعیین پُل گزار و نبودن وراث ردههای یکم به ردههای بعدی میرسد.
ماده۵۲ـ
اگر فرزندی پس از پدرومادر مرده شده باشد پس از درگذشت پدرومادر در هنگام تقسیم ارث چنانچه از آن فرزند درگذشته همسر و فرزندی باقیمانده باشد سهم فرزندی او به همسر و فرزندان وی تعلق خواهد گرفت و در صورت نداشتن فرزند، برابر ماده ۵۳ ارث میبرد.
ماده۵۳ـ
در هنگام مرگ زن یا شوهر که همسری از او باقی باشد بدون آنکه فرزندی از خود او مانده باشد، نیم دارایی او بدون وصیت نصیب همسری است که زنده باشد و نیم دیگر به پدرومادر شخص درگذشته خواهد رسید و اگر هیچ یک زنده نباشند همهی دارایی خالص به همسر او تعلق خواهد گرفت.
ماده۵۴ـ
اگر در هنگام مرگ شوهری زن او آبستن باشد تقسیم ارث موکول به پس از زایمان خواهد بـود و چنانچه بخواهند دارایی را تقسیم کنند بـاید برای حمل، بهره مساوی به اندازه سهم دو فرزند کنار گزارند.
ماده۵۵ـ
هرگاه زن یا شوهر یا هر دو ازدواج دیگری نیز فرزندی داشته باشند فرزند هر یک از آنها از نامادری و ناپدری خود ارث نمیبرند.
ماده۵۶ـ
کسی که بهمناسبت فرزند خواندگی حق ارث بردن از پدرومادری که او را به فرزندی خواندهاند پیدا کردهاست این حق مانع از ارث بردن او از پدرومادر و خویشاوندان حقیقی خود نخواهد بود.
ماده۵۷ـ
وختی که وراث درگذشته، منحصر به چند برادر و خواهر باشد نسبت ارث هر یک از برادران و خواهران، بهگونه برابر خواهد بود.
ماده۵۸ـ
چنانچه فرزندخوانده پیش از مرگ پدرخوانده یا مادرخوانده و یا پدرومادر حقیقی او بمیرد که از او زن و فرزندی باقی نباشد نیم از دارایی او وابسته به پدرومادر حقیقی و نیم دیگر به پدرومادرخوانده و یا هر یک از آنها که سِمتِ فرزند خواندگی او را داشته است تعلق خواهد گرفت و اگر همسر و فرزندی از او باقی باشد، هر یک از پدر و مادر خوانده و حقیقی یک دهم، اگر هر دو زنده باشند وگرنه یک هشتم سهم هر یک که زنده باشد خواهد بود و مانده آن میان همسر و فرزندان بگونه برابر تقسیم خواهد شد.
ماده۵۹ـ
چنانچه فرزند خواندهای پس از مرگ پدرومادرخوانده از جهان درگذرد و از او زن و فرزندی باقی نباشد دارایی او میان پدرومادر حقیقی یا وراث آنها تقسیم خواهد شد.
ماده۶۰ـ
کشتن هر انسانی از موانع ارث است، بنابراین کسی که مورث خود را از روی عمد بکشد از ارث او محروم میشود.
ماده۶۱ـ
اگر در میان وراث، ناپدیدی باشد سهم او به مدت ۵ سال کنار گزارده میشود تا حال او آشکار گردد.
ماده۶۲ـ
چنانچه یکی از ورثه نامبرده در این آیین تا هنگام مرگ مورث زرتشتی خویش و یا پس از آن از دین زرتشتی خارج شود ارث به او تعلق نمیگیرد.
۱۱-وصیت:
ماده۶۳ـ
هر زرتشتی میتواند به موجب وصیت، دارایی خود را میان ورثه و یا کسان دیگر تقسیم کند و یا برای کار نیکوکاری که بخواهد پس از مرگ خود وصیت کند. تخلف در وصیت جایز نیست و نارواست.
ماده۶۴ـ
چنانچه موصی پس از وصیت فرزندان دیگری پیدا کند یا پس از درگذشت او حملی نمایان شود و آشکار نباشد که موصی قصد محروم کردن فرزندان بعدی یا حمل را از ارث داشته به هر یک از آنها به اندازه سهمی که با فرض نبودن وصیت، از تمام دارایی بهرهور میشده سهیم میگردند.
ماده۶۵ـ
شخص زرتشتی نمیتواند وصی غیرزرتشتی برای بازماندگان خویش تعیین کند.
ماده۶۶ـ
در صورت نبودن وصیت و ورثهای از ردههای یکم و دوم، کلیه داراییهای خالص درگذشته با پاسداشت ماده ۴۹ بهگونه برابر وابسته به رده سومی یعنی پدربزرگ و مادربزرگ چه پدری و مادری هر یک زنده هستند خواهد بود و در صورت زنده نبودن هیچ یک از آنها، تمام دارایی میان رده چهارم، بهگونه برابر بخش خواهد شد.
ماده۶۷ـ
چنانچه یک زرتشتی بدون تنظیم وصیتنامه بمیرد و وارثی نیز نداشته باشد و در بامداد چهارم نیز پُل گزاری تعیین نگردد، تمام دارایی درگذشته به انجمن زرتشتیان محل سکونت واگذار میشود تا هزینه کارهای مراسم دینی بهنام درگذشته و نیکوکاری زرتشتیان گردد.
ماده۶۸ـ
چنانچه انجمن زرتشتیانی در محل سکونت نباشد در تمام مواردی که در این آیین آمدهاست انجمن زرتشتیان تهران شایسته خواهد بود.
۱۲ـ ترتیب ردههای ارث:
ماده۶۹ـ
در ردههای وراث رده یکم مقدم بر رده دوم و دوم مقدم بر سوم است و به همینگونه ردههای بعدی به گزارش زیر:
رده یکم ـ
زن یا شوهر، فرزندان، پدر و مادر و فرزندزاده در مواردی که برابر این آیین جانشین فرزندان درگذشته واقع میشوند.
رده دوم ـ
برادر و خواهر درگذشته و فرزندان آنها هراندازه پایین برود.
رده سوم ـ
نیای پدری و نیای مادری.
رده چهارم ـ
عموها و عمهها و خالوها و خالهها و فرزندان آنها.
تبصره ـ
با بودن هر یک از وراث ردههای یکم در رده دوم و چهارم، ردههای بعدی از ارث محروم میگردند.
ماده۶۳ـ
هر زرتشتی میتواند به موجب وصیت، دارایی خود را میان ورثه و یا کسان دیگر تقسیم کند و یا برای کار نیکوکاری که بخواهد پس از مرگ خود وصیت کند. تخلف در وصیت جایز نیست و نارواست.
ماده۶۴ـ
چنانچه موصی پس از وصیت فرزندان دیگری پیدا کند یا پس از درگذشت او حملی نمایان شود و آشکار نباشد که موصی قصد محروم کردن فرزندان بعدی یا حمل را از ارث داشته به هر یک از آنها به اندازه سهمی که با فرض نبودن وصیت، از تمام دارایی بهرهور میشده سهیم میگردند.
ماده۶۵ـ
شخص زرتشتی نمیتواند وصی غیرزرتشتی برای بازماندگان خویش تعیین کند.
ماده۶۶ـ
در صورت نبودن وصیت و ورثهای از ردههای یکم و دوم، کلیه داراییهای خالص درگذشته با پاسداشت ماده ۴۹ بهگونه برابر وابسته به رده سومی یعنی پدربزرگ و مادربزرگ چه پدری و مادری هر یک زنده هستند خواهد بود و در صورت زنده نبودن هیچ یک از آنها، تمام دارایی میان رده چهارم، بهگونه برابر بخش خواهد شد.
ماده۶۷ـ
چنانچه یک زرتشتی بدون تنظیم وصیتنامه بمیرد و وارثی نیز نداشته باشد و در بامداد چهارم نیز پُل گزاری تعیین نگردد، تمام دارایی درگذشته به انجمن زرتشتیان محل سکونت واگذار میشود تا هزینه کارهای مراسم دینی بهنام درگذشته و نیکوکاری زرتشتیان گردد.
ماده۶۸ـ
چنانچه انجمن زرتشتیانی در محل سکونت نباشد در تمام مواردی که در این آیین آمدهاست انجمن زرتشتیان تهران شایسته خواهد بود.
۱۲ـ ترتیب ردههای ارث:
ماده۶۹ـ
در ردههای وراث رده یکم مقدم بر رده دوم و دوم مقدم بر سوم است و به همینگونه ردههای بعدی به گزارش زیر:
رده یکم ـ
زن یا شوهر، فرزندان، پدر و مادر و فرزندزاده در مواردی که برابر این آیین جانشین فرزندان درگذشته واقع میشوند.
رده دوم ـ
برادر و خواهر درگذشته و فرزندان آنها هراندازه پایین برود.
رده سوم ـ
نیای پدری و نیای مادری.
رده چهارم ـ
عموها و عمهها و خالوها و خالهها و فرزندان آنها.
تبصره ـ
با بودن هر یک از وراث ردههای یکم در رده دوم و چهارم، ردههای بعدی از ارث محروم میگردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر