۱۴۰۰ مرداد ۲۳, شنبه

چند پرسش و پاسخ با موبد کورش نیکنام


 #پرسش:
شما فرمودید که به پیامبر ما وحی نشده و الهام شده است. خواهشمندم تفاوت دقیق میان این دو را برایم آشکار سازید.

#پاسخ:
درود. از آنچه در گزینه وحی برای پیامبران برداشت میشود این است که فرشته و یا فرشتگانی که نزدیک خداوند بوده‌اند، پیام‌هایی را در زمان‌هایی مناسب که شان نزول گوناگون نیز داشته است، از خداوند دریافت می‌کرده‌اند و آن را به گوش پیامبر یا فرستاده خداوند رسولش  بازگو می‌کرده‌اند. پیامبر نیز همان گفته رسیده از خدا را به گوش مردم رسانده و آشکار است که هیچ‌گونه دخالتی در کم و زیاد کردن آن نداشته است زیرا در این صورت گفته خداوند تغییر می‌کرده است.
 از آنجا که زرتشت برای «اهورامزدا» نام و مکانی بیان نکرده است. جایگاه او را در آسمان نمی‌داند که بر عرش تکیه زده باشد و فرشتگانی پیرامون او باشند. بلکه اهورامزدا در بینش زرتشت، یک فروزه(:صفت) است که «اهو» به معنی هستی آفرین و «مزدا» به معنی دانش بیکران است (دانش بیکران هستی آفرین) بنابراین زرتشت از دانش و دانایی در هستی به فراگیری دانش پرداخته و به آگاهی رسیده است.
ندای درونی وبینش مینوی(سروش) به یاری او آمده و هرگاه پرسشی برایش پیش آمده با پژوهش در هستی، در پرتو دل آگاهی و الهام به رازهای گوناگون هستی پی برده و هر یک را در سروده‌هایش گات‌ها بیان کرده است.
گفتنی است اشاره می‌کند که هر کس با آزادی می‌تواند سخنان او را بپذیرد و یا به آنچه اندیشه دارد روی آورد. بدین‌روی در بینش و فرهنگ ایران باستان، فرشته وجود خارجی نداشته و وحی پدیدار نشده است.

#پرسش:
اگربه زرتشت وحی نشده است. اشوزرتشت چگونه اسرار خلقت مانند وجود بهشت و جهنم و روز رستاخيز و چيزهای گوناگون ديگر را دريافته است و چگونه می‌توان آن را قبول کرد؟

#پاسخ:
فروزه «وحی» برای زرتشت در کار نبوده بلکه چنانکه پیش از این نیز اشاره شده است برخلاف پدیده وحی برای پیامبران ابراهیمی #زرتشت با «الهام»(دل آگاهی و پیغام سروش) به راز هستی پی برده است و در سروده‌های خود آنها را بیان کرده است. در پذیرفتن و گزینش گفته‌هایش کسی را ناگزیر(:مجبور) نکرده بلکه به هر کس توانش(:اختیار) داده تا خود نیز به ژرفی اندیشه کنند سپس با خردمندی بهترین گفته‌ها را پذیرا باشند. بهشت و جهنمی که زرتشت به آن باور داشته و بیان کرده است جنبه مادی ندارد. خداوند از پیش آن را نساخته تا آماده برای پذیرش انسان پس از مرگ باشد که لذت‌های مادی را به نیکوکاران در بهشت پیشکش(:هدیه) کند. در برابر آن سوختن و شکنجه(:عذاب) را برای گناهکاران در دوزخ داشته باشد، بلکه بهشت و دوزخ اندیشه زرتشت حالتی مینویی(:معنوی) است که شادی روان و یا افسرگی آن را در این جهان در پی داشته و ادامه آن برای روان پس از درگذشت نیز ادامه خواهد داشت و چنین حالت‌هایی را هرکس می‌تواند با کردار نیک برای خود فراهم سازد نه اینکه از سوی موبد یا پیشوای دینی او اندوخته گردد. اینگونه رویکردها نیازی به فهمیدن از راه «وحی» نبوده است، بدین ترتیب هر کس خواستار باشد آن را گزینش خواهد کرد وگرنه زرتشت از نپذیرفتن آن آشفته و خشمگین نخواهد شد تا اشتباه دیگران را به جایگاهی بالاتر از خود گزارش دهد.

 #پرسش:
آیا زرتشت از جانب آفریدگار بزرگ، اهورامزدا به پیامبری برگزیده شده و یا اینکه زرتشت فیلسوف و دانشمندی بزرگ بود که با پی بردن به راز خلقت سخنان و اندیشه‌ی خود را در کتابی به نام اوستا گردآوری کرده است؟

#پاسخ:
از آنچه در سروده‌های گات‌ها برداشت می‌شود، زرتشت پیامبری نبوده که به یکباره و از دنیای بی‌سوادی، چوپانی و تیره(:قوم) ابتدایی، به پیامبری برگزیده شود. او به بسیاری از دانش‌های زمان خویش آگاهی داشته است. او پیش از اینکه پیامبر و  پیام آور نام گرفته باشد، اندیشمند و فیلسوفی بوده که ویژگی‌های سنتی همبودگاهش(:جامعه) را خرده‌گیری(:نقد) و بررسی کرده و بسیاری از پندارهای مردم را نادرست و کارهای رهبران دینی آن هنگام(:زمان) را نادرست دانسته است. او در آن هنگام ده سال به زاستار(:طبیعت) روی آورده تا پرسش‌های خود را از رازهای باشنده(:موجود) در زندگی درک و دریافت کند.
او چنانکه در هات۲۹ از یسنا (سرود دوم گات‌ها) آمده است، در رایزنی بین اهورامزدا (دانایی و آ گاهی بیکران هستی مند)، #وهومن (منش پاک)، #اشا (هنجار راستی در هستی) و #گِئوش اوروان(روان گیتی) برگزیده شده تا پیام راستی را به مردم برساند و راهنمای آنان برای رسیدن به شادی، آرامش و رستگاری باشد.
به سخنی دیگر هر دو بخش پرسش شما را دربرمی‌گیرد. بدینروی که زرتشت، رازور(عارف) و اندیشمندی بوده که به رازهای هستی پی برده است و از سوی خداوند به پیام آوری و آموزگاری برگزیده شده است.
گفته‌ها و بینش دانش بنیان اشوزرتشت در سروده‌هایش به نام گات‌ها به یادگار مانده است.
.
.
#پرسش:
چگونه می‌توان ثابت کرد كه گات‌ها كتاب آسمانى است و زرتشت از سوى خدا آمده است؟

#پاسخ:
نخست اینکه «گات‌ها» (سروده‌های زرتشت» نسک(:کتاب) آسمانی نیست، به این معنی که گفته‌ها، بینش و پیام زرتشت که در این نسک جای دارند از سوی آسمان به زمین نرسیده است. خداوند یکتای ایرانیان اهورامزدا که نخستین بار زرتشت به آن اشاره کرده است، خدایی نیست که در آسمان باشد و از آنجا دستوراتش را به زرتشت رسانده باشد. و آنگاه او به مرتوگان(:بشر)رسانده باشد.
اهورامزدا (دانایی و آگاهی بیکران هستی مند) فروزه پایداری است که بایستی در همه جا وجود داشته باشد. آنجا که خرد خودنمایی می‌کند، آنجا که هستی پویا میگردد و هرگاه که توانایی از دانایی سرچشمه گرفته است. خداوند جان و خرد نیز آنجاست. بنابراین اهورامزدا فروزه‌ای‌ست که جانِ جهان را پوشش داده است. به همین انگیزه «گات‌ها» نسک دینی زرتشتیان است.
دوم اینکه زرتشت در سروده‌هایش خود را پیام رسان بی‌اراده نمی‌داند که پیام را از خداوند دریافت کرده سپس به مردم رسانده باشد. او خود را گاهی «سوشیانت» میداند به معنی کسی که سود رساننده و رهایی بخش است. گاهی «مانترن» نام دارد، کسی که سخنانش اندیشه برانگیز است و گاهی «زوتار» است، کسی که با آواز خوش سروده‌های نغزش را در آیین‌ها میسراید. گفتنی است که در هات۲۹ از یسنا که دومین سرود گات‌ها می‌باشد، برگزیده شدن اشوزرتشت به سمت پیام آوری بر مردم جهان و گسترش آیین یكتاپرستی از سوی اهورامزدا (آگاهی و دانایی در هستی) اشاره شده است.    

#پرسش:
چرا اهورامزدا نیکی و بدی را آفرید؟ چرا تنها نیکی را نیافرید؟ اگر راه یکی است و راستی چرا باید بدی هم باشد. تا دوستداران اشا گمراه شوند؟

#پاسخ:
اهوامزدا با نیکی در سراسر هستی پایدار است و هیچگاه زاینده بدی‌ها نیست. چنانچه به چم(:معنی) واژه اهورامزدا بنگریم: «دانایی و آگاهی بیکران هستی مند» می‌باشد و اشوزرتشت نخستین بار به این پدیده پی برده است که سرآغاز و سرانجام هستی است. دانشی بیکران که هیچ‌گاه پایانی نخواهد داشت. هرگاه مرتو(:انسان) با دانایی به سراغ چنین خدایی(اهورامزدا) برود و از او یاری بخواهد، چنانچه برپایه هنجار راستی(اشا) و منش نیک(وهومن) باشد، فرآورده آن نیکی، مهربانی، شادی، سازندگی، تازگی، خوشبختی، بهروزی و پیشرفت خواهد بود ولی هرگاه بد اندیشان با کارهای نادرست خویش که برگرفته از نادانی، حسادت، خودپسندی، کینه و خشم باشد از اهورامزدا(دانش بیکران) یاری بجویند. بدی‌هایی پدیدار خواهد شد که با جنگ و بیداد، یورش و کشتار، خرافه و پندار و استفاده جنگ افزار همراه خواهد بود. بدینروی آفریننده بدی‌ها، آدم بد اندیش و ناآگاه است که اگر بر روی زمین نباشد هیچ‌گاه بدی پیش نخواهد آمد. برای اینکه دانشی درست پایدار گردد و بدی در هازمان(:جامعه) نباشد. دست به کار شویم تا دانایی را گسترش دهیم. از مزدا (دانایی و آگاهی بیکران) یاری بجوییم.
.
.
#پرسش:
پیروان هر دین به پیامبرانی غیر از پیامبر خودشان نیز باور دارند. یهودیان علاوه برحضرت موسی به ابراهیم خلیل الله نیز معتقدند. مسیحیان علاوه بر حضرت عیسی به حضرت موسی و ابراهیم خلیل الله معتقدند. ما مسلمانها هم علاوه بر حضرت محمد به پیامبرانی چون ابراهیم و عیسی و موسی و... معتقدیم. آیا زرتشتیان تنها به اشوزرتشت باور دارند یا پیامبران دیگری را نیز قبول دارند؟ چند تن از این بزرگان را نام ببرید.

#پاسخ:
هیچ‌گاه نمی‌توان بینش اشوزرتشت و فلسفه او را با ادیان ابراهیمی سنجید و مقایسه کرد. چون دیدگاه و جهان بینی زرتشت با آنان در بسیاری از گزینه‌ها دگرگون(:متفاوت) بوده و هم‌خوانی ندارد.
خدای اندیشه زرتشت اهورامزدانام دارد به معنی دانایی و آگاهی بیکران هستی مند، موجودی نیست که در ورای(:عرش) آسمان‌ها جای گرفته باشد و کار مرتوگان(:بشر) را از بالا تماشا و بررسی کند. اگر اراده کرد آنان را ببخشد و چنانچه خشمگین شد مَرتو(:انسان) را به کیفر(:مجازات) برساند.
بهشت و دوزخ نیز برای آدمی جایگاهی از پیش آماده شده نیست تا هر کس پس از مرگ به یکی از آن دو جای خوش آیند یا زجرآور راهنمایی شود. بنابراین در بینش زرتشت، انسان برده(:بنده) چنین خدایی نیست که بی‌چون و چرا از دستورات او پیروی کند.
اگر به سروده‌های زرتشت(گات‌ها) به ژرفی بنگریم تنها راه بهزیستی و رستگاری مردم را خواهیم یافت. زرتشت در پیامش نه تنها خود را پیام رسان و پیامبر نخوانده است. بلکه از پیامبران دیگری نیز نام نبرده است، سروده‌های زرتشت از سود رسان‌هایی سپنت(:مقدس) به نام «سوشیانت‌ها» یاد کرده است که گاه‌گاهی در زندگی مرتوگان(:بشر) پدیدار شده و در هر هنگام چشم به جهان گشوده و مرتوگان را از پندارهای نادرست رهایی بخشیده و به تازه شدن زندگی فرامی‌خوانند.
«دانشمندان با دانش خود»، «اندیشمندان با اندیشه خود» فیلسوف با فلسفه خویش و «رازوَران(:عارفان) با پارسایی و رازوری(:عرفان) خود» نمونه‌هایی از سوشیانت‌ها در روزگار خود بوده‌اند که بهره بسیاری به دیگران رسانده‌اند و همچنان در هر گوشه از گیتی آشکار خواهند شد تا گسترش دهنده راستی باشند، با دروغ مبارزه کنند و تازگی و پیشرفت را به زندگی مردم ارمغان آورند. این چنین کسان از دانایانی بوده که زرتشت به آنان باور دارد و گسترش دهنده آیین راستی در جهانند از هر تیره، با هر گویش و از هر ملتی که باشند.

✍️موبد #کورش_نیکنام نویسنده و پژوهشگر دین و آیین زرتشتی و فرهنگ ایران باستان

جدایی جنسی زن و مرد، در فرهنگ ایرانی نداریم

 

✍️کورش نیکنام
ضمیر سوم شخص "او" در گویش پارسی به زن و مرد  داده نمی شود.
دگرگون آن در زبان‌های لاتین و عربی یافت می شود.

در زبان پارسی، اگر در جایی به جنسیت اشاره شود، برتری با زنان است.
در زبانهای لاتین و اروپایی چنین نیست.

ما می گوییم:
زن و شوهر  
به جای:
husband and wife

ما می گوییم:
 خواهر و برادر
بجای:
brother and sister

ما می گوییم:
زن و مرد
بجای:
men an women

 ما می گوییم:
 زن و شوهر،
چون هر مردی نسبت به همسرش، هویت شوهری پیدا می‌کند. ولی هویت "زن" همچنان پایدار می ماند.
به جای اینکه بگوییم:
man and wife

ما نمی گوییم: mankind،  
می گوئیم: مرتوگان بشر)

ما هرگز در تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایرانی؛ جنسیت را برتری نداده‌ایم.
اگر جایی نیاز بوده، سروری را به زنان واگذار کرده‌ایم.

 در  گویش پارسی، "زن" یک واژه و گزینه جداگانه است.
نه مثل wo/man (زاده شده ودر کنار مرد).

چنانچه بدون تعصب و غرور ملی نیز بنگریم.
در بیشتر تیره ها(اقوام) ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار می کنند و نسبت به دیگری برتری ندارند

در اوستا "زن" نمانُو پَتِنی" به چمار(معنی) پادشاه خانه است، همان که در پارسی کدبانو نام گرفته، "کَد وکدَه" در گویش پهلوی به چمار خانه است.
نکته ارزشمند دیگر اینکه در باور دینی نیاکان این سرزمین؛ از شش فروزه(صفت) اهورایی یاد شده که مَرتُو(انسان) نیز می تواند این ویژگی ها را در خویش شکوفا گرداند، سه ویژگی زیبای آن اوج هویت زنان است. سپنته آرمیی تی(اشغ سپند و بی ریا)، هه اوروَتات(خُورداد و رسایی)، اَمِرَتات(جاودانگی).
کورش بزرگ، فردوسی نامدار و اندیشمندان راستین ایرانی نیز زن و بانو را ارج گذاشته جایگاه زن را کمتر از مرد ندانسته اند.

بیگمان به همین روی نام کشور اهورایی ما ایران نام دارد؛  نامی که تنها بر دختران، بانوان و مادران  جلوه کرده است.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

چهره‌ی درخشان زن در ایران باستان

 


نام سرداران و جنگاوران زنی که از زمان مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بِجامانده‌اند ولی شوربختانه از کارهای‌شان، هنوز آگاهی چندانی در دست نیست، چنینَند،(امید است که با بررسی‌های گسترده پیرامون آن‌ها، بتوان به چگونگی فرماندهی‌شان بیش‌تر آشنا شد):
《آپاما》دختر سپیتمن که خود از سرداران زمان هخامنشیان بود، چم این واژه،(گیرا، خوش‌آب‌و‌رنگ و زیبا) است.
《آذرنوش》در چم (آتش جاویدان، فروغ تابناک) از سرداران ساسانی.
《آذرین》در چم (پرفروغ آتشین) هم از شاهدخت‌های هخامنشی و هم سردار سپاه.
《آرتونیس》در چم (راست و درست)، دختر ارته‌باز که او نیز خود سردار بزرگ داریوش بزرگ بود.
《آریاتس》در چم (آریایی پاک و درست) از سرداران هخامنشی.
《آسپاسیا》در چم (گُرد، یَل، دِلیر و نیرومند)، همسر کورُش دوم که از سرداران او نیز بود.
《آمستریس》در چم (هم‌اندیش و پشتیبان و یار)، دختر داریوش دوم که پا‌به‌پای پدر در نبردها می‌جنگید.
《اَبَردخت》در چم (دختر نیرومند و توانا و برتر) از سرداران ساسانی.
《استاتیرا》در چم (آفریده‌ ایزد تیر و اختران)، دختر داریوش سوم هخامنشی.
《بُرزآفرید》در چم (آفریده شکوه و والایی)، از سرداران ساسانی.
《بَرزین‌دخت》در چم (دختر آتشین و پرفروغ) از سرداران ساسانی.
《پریساتیس》در چم (فرشته و زیبا)، همسر داریوش دوم که پابه‌پای همسر و دختر به جنگ‌ها می‌رفت و پیکار می‌کرد.
《داناک》در چم (باهوش و خردمند و فرزانه) از سرداران هخامنشی.
《سی‌سی‌کام》در چم (کامروا و پیروز)، مادر داریوش سوم که هیچ‌گاه در برابر اسکندر به زانو درنیامد و همچنان جنگ را دنبال کرد.
《سورا》در چم (گلگون‌رخ) دختر اردوان پنجم اشکانی.
《گلبویه》،از سرداران و جنگجویان ساسانی.
《ماه‌آذر》، از سرداران ساسانی.
《مهرمَس》در چم (مهر بزرگ، خورشید درخشان) از سرداران هخامنشی.
《مهریار》، از سرداران ساسانی.
《میتراداد》در چم (آفریده ایزد مهر)، از سرداران اشکانی.
《میترادخت》در چم (دختر مهر، دختر خورشید) از سرداران اشکانی.
《نگان》در چم (کامروا و پیروزمند)، از سرداران ساسانی که با تازیان دِلاورانه جنگید و دِلیری‌های بسیار شکوهمندانه از خود نشان داد.
《وُرزا》در چم (نیرومند و توانا)، سرداری از هخامنشیان.
《وَهومَسَه》در چم (والاتبار و نیکزاده بزرگ)، از سرداران هخامنشی.
《هومی‌یاستِر》در چم (دوست و هم‌پیمان و پشتیبان)، از سرداران هخامنشی.
《یوتاب》در چم (درخشنده و بی‌مانند)، خواهر آریوبرزن سردار بی‌باک و دِلیر داریوش سوم در جنگ با اسکندر. او فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را داشت که در کوه‌های بختیاری راه را بر اسکندر بست و اگر یک روستایی، راهی دیگر را به اسکندر نشان نمی‌داد تا از آنجا شبیخون بزند، شکست خورده و سپاهیانش تارومار شده بودند. او همراه برادرش آن‌اندازه جنگید تا هردو کشته شدند و نامی جاوید از خود بجای گذاشتند.

برگرفته از درگاه زرتشت و مزدیسنان

پیرانگاه ها چیستند؟


 

شش جایگاه به نام پیر یاپیرون (نیایشگاه، زیارتگاه) در یزد وشهرهای پیرامون آن ازدیرباز به یادگار مانده است. (پیر سبز چکچکو، پیر هریشت، پیرنارکی، پیر بانوپارس، پیر نارستانه وستی پیر)
 باور کهن شماری از زرتشتیان براین است که اینان جایگاه ناپدید شدن و جان باختن دختران یا نزدیکانی از خانواده یزدگرد سوم، پادشاه پایان دوران ساسانی بوده که به هنگام تارش تازیان به ایران، همه فرار کرده وهریک به سوی دشت وکوهی پناه برده ودر دامنه کوهی از دیده پنهان گشته اند که اکنون جایگاهی سپند به شمار می آیند.
 روشن اندیشان زرتشتی این باور را به چند روی نمی پذیرند.

 چنانچه نیاز باشد تا آرامگاه یادبودی برای بزرگان ونام آوران باستانی به یادگار مانده باشد. تا براو آفرین گفته شود. همانا کسانی مانند: آریوبرزن، رستم فرخزاد، مازیار غارن، بابک خرمدین، آرش کمانگیر و...باید باشد که با فداکردن جان خویش در پی سرافرازی ایران ایستادگی کردند.


چرا این نیایشگاه ها تنها در یزد جای گرفته اند با نگرش به این که شکست ساسانیان و فرار بازماندگان دوران یزدگرد، از تیسفون بوده که چندین کیلومتر ازاین استان  دور است چگونه در همان نزدیکی ها به کوه پناه نبرده اند.

واژه ای "پیر" یادآور واپسین گام پدیده عرفان در آیین مهر بوده است. چنین نیایشگاه هایی به نام پیر در شهر های دیگر نیز یافت می شود. بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان که همانند آنهاست به ویژه اینکه همه در دامنه کوه و کنار چشمه آب برپا شده اند که یادآور زایندگی آناهیتا، ایزد بانوی پاک می باشند و به سوی خاور بناشده تا پیروان آیین مهرپس از سپیده بامدادی و روشنایی خورشید به نیایش بپردازند.

  دیرینگی نیایشگاه و پیرهای زرتشتی در یزد با نگرش دانش زمین شناسی به هزاران سال پیش از دوران ساسانی بر می گردد  بنابراین اززمان ساسانی پدیدار نشده اند.
در هیچ نوشته ی کهنی نیامده که یزدگرد سوم به هنگام فراراز تیسفون دختر و فرزندانی جوان و توانا داشته باشد تا بتوانند از مرز باختری ایران تا میان کشور، استان یزد،را پیموده باشند.

در نوشته ها آمده که یزد گرد سوم به هنگام جان باختن اندکی بیش از بیست سال داشته است. چگونه می تواند چند دختر بزرگ نیز از خود داشته باشد که هریک اسب سواری ماهر بوده تا این همه کوه و دشت را تا یزد پیموده باشند.
باور دانش پسند این است که پیر ها، هریک نیایشگاه های مهر وناهید بوده اند. مهر وآناهیتا، پس از زرتشت نیز همچنان ارزشمند بوده، زیرا سرودهای سپند مهر یشت و آبان یشت همچنان در اوستا به یادگار  مانده است. زرتشتیان هیچگاه مزار کسی را هرچند نام آور باشد، جایگاهی سپند ندانسته اند تابرآن راز ونیاز کنند.

پیرانگاه ها جایگاهی باارزش برای گرد هم آیی ، نیایش، دیدار وآشنایی همگانی، دادودهش، رایزنی برای رسیدن به زندگی بهتر وداشتن شادمانی گروهی بوده که همچنان پایدار مانده است.
واژه "پیر" به عارفان در ایران باستان می گفتند. پیر نام نخستین انسان کیومرث است. واپسین گام در رازوری آیین مهر نیز "پیر" نامیده می شود.

 در سبزوار به پدر، «پیر - پی یر» و به مادر «مار» می گویند. کیومرث نخستین رهبر، پیشوا و مرتو بوده است. نامهایی مانند پیر سر، پسر و مش (نه مشی) اشاره به کیومرث است. مشی و مشیانه و اندیشه اهورایی اشاره به انسان خردمند و عارف در باور ایرانیان باستان بوده است.
ایران ویج جایگاه عرفان و فلسفه از آغاز آفرینش بوده است.

در سبزوار جای های زیادی به نام پیر وجود دارد مانند: پیر استیر، پیر گردون، پیر حاجات و کوه پیر است.
نزدیک به سده چهارم میلادی برخی از آتشکده ها و پرستشگاه های آناهیتا،  جای خود را به کلیساهای ترسایی دادند.
بناهایی برگرفته از نام دختر همگی به آناهیتا وابسته بوده اند. اکنون نیز آناهیتا و ناهید نام دختران است.

پل دختر در شمال خوزستان نیز پل آناهیتا است. دژها و بناهای دختر که آثار آن به فراوانی در گوشه و کنار ایران پابرجاست یادگار پرستش آناهیتا است.
در سبزوار که جایگاه نخستین پرستش آناهیتا بوده بناهای فراوانی بدین نام برجای مانده است مانند: قلعه دختر در آریان، قلعه دختر بهمن آباد، مشکان، غار چهل دختران کمیز؛

 (بنمایه:نسک ایران ویچ خاستگاه گرین ویچ)

برگرفته از درگاه زرتشت و مزدیسنان

۱۴۰۰ مرداد ۱۷, یکشنبه

نداشتن رسته (فرقه) در دین مزداپرستی

 

برخی از دین‌ها اندکی پس از پیدایش و یا در گذر از کشمکش‌ها به رسته‌های گوناگونی درآمده‌اند که گاهی نیز به شیوه رفتاری با يکديگر در ستیز بوده و دست به تازش و کشتار می‌زنند.
هرچند این رسته‌ها در باور دینی به یک سرچشمه یکسان پیوسته‌اند ولی گاهی در چالش اندیشه‌ها سرانجام به نبرد و نابودی باور دارند. آموزه‌های زرتشت با همان ویژگی‌هایی که از آن یاد شده است با هرگونه رسته جداگانه و چندگانه ناهمگون است چون بینش زرتشت، همه مزدیسنان را در پرتو خردمندی به اشا و هنجار راستی که تنها راه پیروزی و رستگاری است فراخوانده و همگان را در پیوستن به هنجار هستی سفارش کرده است. بدین روی در اندیشه زرتشت دین و رسته، تنها با پیوستن به آیین راستی و خرد پدیدار شده، پویاست و چماری به جز آن ندارد.

برگرفته از نسک زرتشت و مزدیسنان
رویه ۲۲۵


🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

ریشه واژه مسجد


 این واژه در اصل "مزگت" بوده.مسجد یک واژه ی معرب است.یعنی این که عرب ها این واژه را از فارسی به عربی برده و پس از چند دگرگونی برای آن هم خانواده ساخته اند.
امروزه در کردستان و عراق و ترکیه و سوریه این واژه را به صورت مزگوت به کار می برند.واژه ای که در انگلیسی به معنی مسجد است(mosqe) و واژه ی ارمنی ( mskit) هر دو ریشه در مزگت دارد.

واژه ی مزگت که در واقع مزکد است از دو بخش مز ، که به معنای خداست (به واژه ی اهورا "مز"دا  توجه کنید) +کد(به معنای خانه)که هنوز در بسیاری از روستا ها و یا شهرستان ها(نواحی اطراف کاشان مانند بادرود) به خانه می گویند کده و یا کدبانو(بانوی خانه)

اکنون که دو بخش این واژه را دریافتیم می توان به راحتی گفت که معنای واژه ی مزگت(مزکد) یا مزداکده همان خانه ی خدا است.

بن مایه:
در ژرفای واژه ها ، ناصر انقطاع

با چنین ماه،چنین جشن بود/همچو در مزکت آدینه سرای
فرخی سیستانی،برگه۳۹۰

برگرفته از درگاه زرتشت و مزدیسنان

پیام زرتشت

 

اشوزرتشت در رسانیدن پیام اَشا که در راستای پیوستن به هنجار درست زندگی به مردم است، نیاز به هیچ معجزه‌ای نداشته است او نه تنها با کارهای ناشدنی وشگفت انگیز، بلکه با زبان خرد و منطق با مردم سخن گفته است. اشوزرتشت، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در دفتری به نام گات ها، سرودهای خویش آورده است.
 
گات‌ها، که نخستین سرودهای چکامه گونه و شعری جهان را دارد از روش درست زیستن و رستگار شدن سخن می‌گوید. گات‌ها، اندیشه‌پرور و خردگرا است و برای همه انسان‌ها در هر زمان و مکان ساده‌ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی و به دور از هرگونه پندارهای خرافی و نادرست، بیان کرده است.

گات‌ها به چِمار(معنی) سرودهای پاک وسپند است. این نام را پیروانی دریافته اند که پیام اشوزرتشت را به کار بسته‌اند، آنان در پرتو ایمان و درک خویش، چنین نگرشی داشته اند، پیام گات‌ها در بیان اشوزرتشت، مانتره نام‌دارد که چمار آن سخن اندیشه برانگیز است.

از دیدگاه گات‌ها، شایسته است تا زندگی مادی انسان با طبیعت، سازگار و هماهنگ باشد. در بینش مینوی و رازورگونه(عرفانی) که در این دفتر آمده است، انسان باید با یاری وهومن، دریچه دل خود را به سوی راز هستی بگشاید تا روشنی وفروغ اهورایی نمایان گردد.

سخن گات‌ها تنها برای دانایان است زیرا نادان و جاهل، برپایه احساسات تند و بی‌منطق خویش گزینش کرده و رفتار می‌کند. بیگمان اینان گوش شنوایی برای پیام اهورایی نخواهند داشت.

 هنگامی که دانا اندیشه راستی را در پرتو خرد فرا گرفته وگزینش می کند، خویشکاری دارد تا دانش و بینش خود را به دیگران، به ویژه افراد ناآگاه برساند، تا پندار بافی و خرافات از هازمان انسانی رخت بربندد.
                                               
برگرفته از نسک آیین اختیار
نگارش، کورش نیکنام

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

چرا دین زرتشت را برگزیده ام؟

 

- چون برپایه هنجار راستی در جهان استوار است.

- چون دینی است که در پرتو اندیشه نیک،گفتار نیک و کردار نیک فروزان وپویا می شود.

- چون تنها دینی است که در نوشته های سپندش، سخنی از کشتار و خونریزی نیست.

- چون آیین شادی گستر در جهان است.

- چون بینش آن گسترش دادگستری در جهان است.

- چون آیین دانش پذیر و دانایی گسترجهانی است.

- چون تنها آیین خردگرا ازآغاز بوده و تا انجام است.

- چون در این دین؛ کشاورزی، کار و کوشش، مهرورزی، و نیکوکاری ستایش شده است.

- چون آیینی برگرفته از فرهنگ شکوهمند ایران است.

- چون دینی است که پیروی از آن با زور همراه نیست و چنانچه کسی دین را ترک کند، کشته نخواهد شد.

- چون دینی است که در آن بکن و نکن جایگاهی ندارد. پیروان آزادند برپایه خرد ودانایی راه خویش را برگزینند.

- چون تنها دینی است که در آن زن و مرد با هم برابرند وتک همسری سفارش شده است.

- چون دینی است که  در فلسفه آن، هویت نیک انسانی جایگاهی ارزشمند دارد.

- چون دینی است که دروغ درآن ناشایست است و دروغ مصلحتی جایی ندارد.

- چون دینی است که نه تنها دگراندیش و سگ وخوک، کافر و نجس نیست بلکه پلیدی را باید به پاکی رساند.
 
- چون دینی است که چکامه و موسیقی برای شادی روان ارزش دارد.

- چون تنها دینی است که پاسداشت زیستگاه را درپاکیزگی آب، خاک، هوا وآتش می داند.

- چون تنها دینی است که خدای اندیشه اش اهورامزدا، نماد دانایی و سرچشمه همه دانش هاست.
 

🍁🍁🍁
 ✍️کورش نیکنام

درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...