اخوان ثالث از موسیقیدانان و چامهسرایان نام آشنای معاصر است. وی در بیشتر سبکها چامه سروده است. آنچه که در چامههای او دیده میشود گویای میهن پرستی بیبدیل وی است، و در مجوعهای از سرودههایش که با عنوان تو را ای کهن بوم بر دوست دارم منتشر شده، بارها عشق خود را به زرتشت و گاهی مزدک و زرتشت یا همان مزدشت ابراز کرده است. مزدک + زرتشت = مَزدُشت و دلیل تقدم مزدک بر زرتشت همنامی مزدک با مزدا خدای ایرانیان است، مراجعه به برگه۱۷۷ پاورقی.
از دیگر آثار وی میتوان به پایان شاهنامه، از این اوستا، زمستان اشاره کرد.
در زیر برخی از چامههایش را در این باره میخوانیم:
جز اهورا گر بدانم من خدای دیگری
دعویِ خلقِ مرا دارد، خودم را میکشم.
(برگه۲۵: تک بیتی خدای خودم)
بسی دیدم ظلمنا خویِ مسکین ربنا گویان
من اما با اهورایم، خدای دیگری دارم.
(ب۸۴- ۸۵)
بهین آزادگر مَزدُشت، میوه مزدک و زرتشت
که عالم را ز پیغامش رهای دیگری دارم.
برگشت به خانه پدری راه رهایست
که در وادی بیگانه گم و گور چرایید؟
مزدشت بود باطلِ سِحری که کند مسخ
هان باطلِ سحر آمده، مسحور چرایید؟
(ب۱۸۶)
ب۲۲۵ در قصیدهی معروف خود بهنام "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم" درباره زرتشت چنین سروده است:
هم اورمزد و هم ایزدانت پرستم
هم آن فرا فروهر را دوست دارم
به جان پاک پیغمبر باستانت
که پیریست روشننگر دوست دارم
گرانمایه زرتشت را من فرونتر
ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم
بشر بهتر از او ندید و نبیند
من آن بهترین بشر را دوست دارم
سه نیکش بهین راهنمای جهان است
مفیدی چنین مختصر دوست دارم
ابر مرد ایرانی راهبر بود
من ایرانیِ راهبر دوست دارم
نه کشت و نه دستور کشتن داد
از اینرویش هم معتبر دوست دارم
من آن راستین پیر را گرچه رفته ست
از افسانه آن سویتر دوست دارم.
ب۲۶۲ - ۲۶۳ در مقدمه سرودهای بهنام ای رزمندگان ایران به پیش چنین سروده:
ای رزمندگان سخت بکوبید عرب را
هم بصره و هم کوفه و بغداد حلب را.
در قصیدهی "رزمندگان ایران" با پیش اینچنین سروده است:
ای دلیران ایران با زنده باد ایران به پیش
شور ایمانتان فزونتر باد و زور از شیرها
گرچه من مزدشتیم، اما به زندان نیز هم
میگرفتم وجد و حال از شور این تکبیرها.
ب۲۶۵ در مقدمه قصیده بهنام "شهیدان زندهاند" چنین نوشته: خطاب به خدای خود اهورامزدا گفتهام:
نه غربی و نه شرقی و نه تازی
همین گویم نه پر چون سخنها
ره آزادگر مزدشت پویم
نه راه غرب وشرق و راهزنها
(ب۲۹۱)
تک و تنها ره مزدشت پویم
نیازارم ز جور و سوظنها
چو باشد روح و راهم اورمزدی
از آن خصمند با من اهرمنها.
(ب۲۹۲)
راه مزدشت است راه رستگاری بیگمان
تا که ایمن زان بزرگ و خُرد و مرد و زن.
(ب۳۱۵)
برون ریز از درون بیگانگان را
فرنگ تازی و هرسان و هرگون
لنین و مارکس را بگزار و بگزر
ز هر بیگانه حتا ماتسه تون
تو داری مزدک و زرتشت، مزدشت
غنی از ماورا هستی و مادون.
(ب۳۲۵)
ب۴۱۹ در مقدمه غزلی بهنام بیامرز پروردگارا چنین نوشته: خطاب به اهورامزدا گفتهام.
ب۴۳۳ قطعهای بهنام "مزدشت گوید"، سروده که اینچنین است. این سروده برگرفته از آموزههای زرتشت مبنی بر بیشتر گیاهخواری است.
بیگمان کاشته خور پاک تر از کُشته خور است
وحشیانند و بدانند و ددان کشته خوران
ما بدانیم و نباشیم اگر وحشی و دد
زیر دندان مزه لاشه چشان چشته خوران
کاش میشد نباشیم چو نیکان هنود
نان به خون خدمهی بیگنه اغشته خوران.
ب۴۲ در مقدمه غزلی با نام "توحید محض" چنین نوشته: خطاب به اهورامزدا گفتهام.
همچنین اخوان ثالت نام یکی از فرزندان خود را زرتشت گزاشته است.
نقل از درگاه ایرانیان زرتشتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر