۱۴۰۱ خرداد ۱۵, یکشنبه

نشان «خورشید» و «ایکوم» به عبدالمجید ارفعی پیشکش شد

عبدالمجید ارفعی: من گرهی از نقش قالی فرهنگ ایران‌زمین هستم

 

پنجمین مراسم «تماشای خورشید»؛ بزرگداشت دکتر عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی به همت کمیسیون ملی یونسکو ایران و با مشارکت موزه ملی ایران و ایکوم برگزار شد. در این مراسم که آدینه 6 خرداد 1401 در سالن همایش‌های موزه ملی ایران برگزار شد، دکتر جبرئیل نوکنده، رئیس موزه ملی ایران، دکتر حجت‌الله ایوبی، دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو، دکتر جلال‌الدین کزازی، دکتر علی بلوکباشی، استاد انسان‌شناسی و فرهنگ، دکتر یوسف ثبوتی، فیزیکدان و اخترشناس و دکتر ژاله آموزگار حضور داشتند و به ایراد سخن پرداختند. پیام دکتر کتایون مزداپور نیز برای باشندگان پخش شد.

عبدالمجید ارفعی گفت: من از دکتر پرویز ناتل خانلری که مرا به این کار تشویق کرد، از دکتر حسن علوی که اگر چشمان من را عمل نمی‌کرد من به دبیرستان هم نمی‌رسیدم. از دکتر فرزانگان و از دکتر صف‌آرا که زندگی را در زمان ابتلای سخت به کرونا، به من بازگرداندند، سپاسگزارم.

این پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی اکدی و ایلامی در پایان سخنانش گفت: من گرهی از نقش قالی فرهنگ ایران‌زمین هستم و این نقش قالی است که زیباست.

دکتر عبدالمهدی مستکین، مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو-ایران که اجرای این برنامه را بر دوش داشت در این آیین بزرگداشت جان‌باختن شماری از هم‌میهنان‌مان در حادثه «متروپل» آبادان را تسلیت گفت و به پاس درگذشتگان، باشندگان در سالن یک دقیقه سکوت کردند.

ارفعی آذین‌بخش تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین است

جبرئیل نوکنده با بیان این‌که امروز در موزه ملی گردهم آمدیم تا بر مقام شامخ دکتر ارفعی ادای احترام کنیم و به رسم مهر و ادب بر ایشان تعظیم می‌کنم، گفت: سخن گفتن از استاد ارفعی به دلیل عمری ممارست در حوزه تخصصی ایشان کار سختی است. وی الفبای ایران باستان را می‌خواند و پرده از اسراری برمی‌دارد که برای همه ما مهم است.

رییس موزه ملی ایران افزود: او از نخستین پژوهشگران در حوزه تاریخ باستان است که من به دلیل گرایش پیش از تاریخی شانس بودن در محضر وی در ایام دانشجویی را نداشتم. متاسفانه تا سال‌ها درک و دریافتی درباره اهمیت تخصص وی وجود نداشت اما این چهره پرتلاش فرهیخته با همه این کج‌فهمی‌ها در هر فرصتی از کوشش دست نکشید. او در ساماندهی کتیبه‌های موزه ملی ایران نقش بسزایی داشته و بیش از ۵ هزار اثر را به سامان رسانده است.

وی با اشاره به همکاری عبدالمجید ارفعی در خوانش الواح گلی تخت جمشید در موسسه باستان‌شناسی شیکاگو گفت: تاکنون به همت این استاد پیشکسوت ۲ هزار و ۲۶ قلم از این گل‌نوشته‌ها به ایران بازگشته است. ارفعی دانش، فروتنی و عشق به این کار را برای همه ما به ودیعه گذاشته‌ است. قطع به یقین نام ایشان آذین‌بخش تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین است.

بخشی از تاریخ پر افتخار روزگار باستان را مدیون ارفعی هستیم

حجت‌الله ایوبی هم در ادامه این مراسم گفت: روزگار ما روزگار دشواری است. جدای از مسائل مختلف گرد و غبار و آلودگی هوا، این فضا را ناامیدکننده‌تر کرده است. اما اتفاقاً چنین روزگاری وقت گفتن از نام عزیزانی چون ارفعی است تا به واسطه شناخت مفاخرمان آسمان هم به ما مهر کند و به جای غبار، باران رحمت بر ما ببارد.

دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو بیان کرد: ما در برگزاری پنجمین آئین از «تماشای خورشید» در مقام نکوداشت نیستیم. ما همه را به تماشای این خورشیدها فرا می‌خوانیم. همه مهمانان با همه مشکلاتی که وجود دارد با عشق و بی‌درنگ پذیرفتند که در این آدینه به اینجا بیایند و این از اهمیت جایگاه دکتر ارفعی پرده برمی‌دارد.

وی با بیان این‌که شما سخن‌های نغزی در گفت‌وگو با میخ‌های سخنگو برای ما روایت کردید، گفت: یکی از سخن‌های نغز که شما روایت کردید، آیین فتح و پیروزی کوروش بزرگ است و ما بخشی از تاریخ پر افتخار این روزگار را مدیون شما هستیم. جهان امروز نیازمند است که از کوروش این اخلاق فتح و پیروزی را یاد بگیرد.

دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در پایان سخنانش گفت: شما «ذوالقرنین» را برای ما رمزگشایی کردید و ما فهم این هویت را مرهون تلاش شما هستیم. ما امروز به ایرانی بودنمان بیش از همیشه افتخار می‌کنیم.

ارفعی گنجی گرانمایه و کم مانند و نازش‌خیز است

در ادامه میرجلال‌الدین کزازی به عنوان دیگر سخنران این مراسم گفت: ما امروز گرد هم آمدیم تا یکی از فرزندان برومند این سرزمین را گرامی بداریم. مردی که مرد باستان است. داستان باستان را برای ما باز می‌گوید. دکتر ارفعی گنج است. گنجی گرانمایه و کم مانند و نازش‌خیز. من مرد چاپلوسی نیستم. هرگز سخنی بر زبان من به پاس خوشایند دیگری نرفته است. می‌خواهم برای شما روشن بدارم که چرا این مرد مِهین گنج است.

این استاد زبان و ادبیات‌فارسی بیان کرد: پاره‌ای از زبان‌ها زبان‌های خاموش و مرده هستند. این زبان‌ها خاموشند زیرا در روزگار ما کسی آنها را به کار نمی‌گیرد و گوینده‌ای ندارند.

کزازی در ادامه گفت: اما در دیدی دیگر این زبان‌های خاموش می‌توانند زنده‌ترین و تپنده‌ترین زبان‌ها باشند، حتی زندگی و تپندگی‌شان بیش از زبان‌های زنده‌ است. این زبان‌ها شالوده زنده زبان‌ها را می‌ریزند. اگر ما زبان شکرین پارسی را گرامی می‌داریم و ارج می‌نهیم، آن زبان‌های خاموش را ارج نهاده‌ایم. زبان‌های کهن به نیاکان می‌مانند. زبان پارسی به نواده. هر نواده بهره‌هایی از نیاکان خود دارند.

وی بیان کرد: کسی که در باستان ایران می‌پژوهشد، پژوهشگر راستین اکنون و آینده ایران است. زبان پارسی پیوندهای تنگ و ناگزیر با زبان‌های باستانی ایران دارد. دریغ بزرگان است که ما در این سالیان به این زبان‌ها بسیار کم می‌پردازیم و آماج بی‌مهری ما شده‌اند.

کزازی در پایان به مرگ برادرش میرکمال‌الدین کزازی که یکی از پژوهشگران در حوزه زبان‌های تاریخی بود اشاره کرد و درگذشت او را تسلیت گفت.

کرامت ارفعی تاباندن نور بر بخش تاریکی از تاریخ ایران باستان است

در ادامه این مراسم علی بلوکباشی، استاد انسان‌شناسی و فرهنگ گفت: من از انسانی صحبت می‌کنم که همه عمر در اندیشه شناساندن هویت دیروز سرزمین ایران بود تا به امروز ما هویت ببخشد. من در نیمه نخست دهه ۴۰ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با دکتر ارفعی آشنا شدم. در آن زمان آشنایی ما با درود و بدرود آهنگین کلام ایشان همراه بود که هنوز گوش مرا نوازش می‌دهد.

این انسان‌شناس با اشاره به زادگاه ارفعی در لارستان فارس و با بیان این‌که این روستای کوچک مردان بزرگی را در خود پرورده است، به داستان کرامات یکی از علمای این شهر اشاره کرد و گفت: امروز علامه‌ دیگری از آن سرزمین در این روزگار برخاسته که کرامتی دیداری و ملموس دارد. کرامت ایشان تاباندن نور بر بخش تاریکی از تاریخ باستان ایران است.

بلوکباشی بیان کرد: دکتر ارفعی گامی بزرگ برای آشنایی با تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در سپیده‌دم تاریخ تمدن بشری پدید آورد. ایشان عرصه آگاهی‌های ما را گسترش داد و ما را با فرهنگ پیشینیانمان آشنا کرد.

وی در ادامه افزود: او با خوانش گل‌نوشته‌های تخت‌جمشید وضع اوضاع مالی و اداری دوره هخامنشیان را کاملا روشن کرده است. از این رو بزرگترین خدمتی که دکتر ارفعی به ما کرد دریچه‌ای از اوضاع اقتصادی و سازمان کار در دوره هخامنشی را برای ما روشن کرده است.

در ادامه این مراسم یوسف ثبوتی، فیزیکدان و اخترشناس گفت: آشنایی من بیشتر با برادر ایشان در دانشگاه صنعتی شریف بود. ایشان به عنوان دانشجو و من به عنوان استاد.

 

وی افزود: من در طول زندگی یکی از علاقه‌مندان به این الواح گلی بودم و گاهی آنها را مطالعه می‌کنم. اما فقط به عنوان یک دانش‌آموز مبتدی این کار را می‌کنم. من می‌دانم که کار و خدمت بسیار بزرگی به این سرزمین کردید و همین امر کافی است برای ارج نهادن به این انسان بزرگ.

کتاب‌های دکتر ارفعی را بخوانید و به گذشته ایران ببالید

در ادامه این مراسم ژاله آموزگار گفت: تقریباً من و دکتر ارفعی هم‌نسل هستیم. من به نسل خودمان افتخار می‌کنم. همه ما اینجا درس خواندیم، به خارج از ایران رفتیم و باز  خوب درس خواندیم. اما همه به ایران برگشتیم و هر کسی در رشته خودش سعی کرد ایران را بسازد. این نهایت خوشبختی من و هم‌نسلان من است.

وی افزود: استاد ارفعی خیلی بیشتر از ما مشکلات را تحمل کرد. می‌گویند دکتر ارفعی کار بزرگی کرده است اما هیچکس به وضوح نمی‌داند که او چه کار کرده است. چرا که کمتر کسی برای خوانش متن او وقت می‌گذارد. ارفعی بسیار زحمت کشیده تا دیگران کار او را مطالعه کنند، کتاب‌های دکتر ارفعی را بخوانید. اگر آمار بگیریم که چه کسانی کتاب دکتر ارفعی را خوانده‌اند، تعداد این افراد زیاد نیست.

این اسطوره‌شناس بیان کرد: ارفعی با کارش به ما می‌گوید که کوروش چه کرده است. او از سازندگی حرف می‌زد. کتاب‌های دکتر ارفعی را بخوانید، چون با خواندن این کتاب‌ها دیگر دشمن کوروش نمی‌شوید بلکه به گذشته ایران می‌بالید.

وی با بیان این‌که یکی از محاسن دکتر ارفعی شاگردپروری است، افزود: نکته دیگر درباره دکتر ارفعی آن است که هرگز آنچه را که داشته دریغ نکرده است. او شاگرد پرورش داده و این مهم است. استادان ما دیگر جانشین ندارند و یکی از محاسن دکتر ارفعی شاگردپروری است.

کتایون مزداپور اسطوره‌شناس هم متن پاسداشتی را برای این مراسم ارسال کرده بود که مجری برنامه برای حضار بخشی از آن را قرائت کرد.

سپس با حضور حجت‌الله ایوبی، ژاله آموزگار، میرجلال‌الدین کزازی، جبرئیل نوکنده، احمد محیط طباطبایی، علی‌ بلوکباشی و یوسف ثبوتی «نشان تماشای خورشید» و «نشان ایکوم» به عبدالمجید ارفعی اهدا شد. این پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی اکدی و ایلامی پس از دریافت این نشان‌ها از همه حضار سپاسگزاری کرد و گفت: امروز نه بزرگداشت من، بلکه بزرگداشت استادانی است که به من آموختند تا امروز من اینجا باشم.

 




برگرفته از تارنمای خبری زرتشتیان امرداد

 


پیام زرتشت

 

اشوزرتشت در رسانیدن پیام اَشا که در راستای پیوستن به هنجار درست زندگی به مردم است، نیاز به هیچ معجزه‌ای نداشته است او نه تنها با کارهای ناشدنی وشگفت انگیز، بلکه با زبان خرد و منطق با مردم سخن گفته است. اشوزرتشت، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در دفتری به نام گات ها، سرودهای خویش آورده است.

 

گات‌ها، که نخستین سرودهای چکامه گونه و شعری جهان را دارد از روش درست زیستن و رستگار شدن سخن می‌گوید. گات‌ها، اندیشه‌پرور و خردگرا است و برای همه انسان‌ها در هر زمان و مکان ساده‌ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی و به دور از هرگونه پندارهای خرافی و نادرست، بیان کرده است.


گات‌ها به چِمار(معنی) سرودهای پاک وسپند است. این نام را پیروانی دریافته اند که پیام اشوزرتشت را به کار بسته‌اند، آنان در پرتو ایمان و درک خویش، چنین نگرشی داشته اند، پیام گات‌ها در بیان اشوزرتشت، مانتره نام‌دارد که چمار آن سخن اندیشه برانگیز است.


از دیدگاه گات‌ها، شایسته است تا زندگی مادی انسان با طبیعت، سازگار و هماهنگ باشد. در بینش مینوی و رازورگونه(عرفانی) که در این دفتر آمده است، انسان باید با یاری وهومن، دریچه دل خود را به سوی راز هستی بگشاید تا روشنی وفروغ اهورایی نمایان گردد.


سخن گات‌ها تنها برای دانایان است زیرا نادان و جاهل، برپایه احساسات تند و بی‌منطق خویش گزینش کرده و رفتار می‌کند. بیگمان اینان گوش شنوایی برای پیام اهورایی نخواهند داشت.


 هنگامی که دانا اندیشه راستی را در پرتو خرد فرا گرفته وگزینش می کند، خویشکاری دارد تا دانش و بینش خود را به دیگران، به ویژه افراد ناآگاه برساند، تا پندار بافی و خرافات از هازمان انسانی رخت بربندد. 

                                               

برگرفته از نسک آیین اختیار

نگارش، کورش نیکنام

🔥🔥🔥🔥🔥🔥

برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

نماز روزانه زرتشتیان دارای چه اندیشه و سفارشی می باشد؟

 

موبد نیکنام

 نماز و نیایش روزانه وترادادی(:سنتی) زرتشتیان درنسک(:کتاب) «خُرده اوستا» از زمان ساسانی گردآوری شده است.


این سرودها از بخش های گوناگون«یسنا» و«یشت ها» برگرفته شده و در خرده اوستا به نام«سروش واژ» و «اوستای کُشتی» آمده که برگردان آن نیز در این نسک چاپ شده است.


در نیایش زرتشتیان و اوستای«سروش واژ»:

نخست به سرورِخانه، در سرود(گاه اُشَهِن،

هنگام سپیده دم)؛ 


به نگهبان روستا و محله، در سرود(گاه هاوَن، هنگام بامداد)؛ 


به سردارِ شهر، در سرود(گاه رَپیتوِن،هنگام نیمروز)؛ 


به پادشاه و سرورکشور، در سرود(گاه اُزیرِن،هنگام پسین)؛


و به پیشوای دینی، در سرود(گاه اَیوی سروترم، شامگاه)؛ درود فرستاده شده است با این ویژگی که همگی در پیروی از راستی و دادگستری سرآمد باشند.


 سپس ستایش خداوند یکتا برای بخشش داده های نیک - درود و آفرین به زنان و مردان نیک اندیش ،خوش گفتار و درست کردار- آرزوی زندگی خوب همراه باخواسته(:دارایی) شادی آور و فرزندان نیک -  سرود شده است. 


آنگاه به همبستگی مَرتوها(:انسان ها) و دوری آنها از کژاندیشی اشاره شده است و پیمان وابستگی به آیین راستی همگام با آشتی و آرامش در نماز برای همگان به خداوند یادآوری و آرزو می گردد.


 اشوزرتشت در هات ۲۸ از یسنا(:نخستین بند ازگات ها) به«نِمَنگها»(:نماز ونیایش) سفارش کرده و آرزومند است که هر مرتو(:انسان) با بهره مندی از خِرَد رسا و دانش زمان بر آن باشد تا با تلاش و کوشش خود در سازندگی و تازه شدن جهان هستی، نقش داشته باشد، روان گیتی را خشنود گرداند تا فروزه(:صفت) «اَشا»(:هنجار راستی) همواره پویا و پایدار بماند.

🔥🔥🔥

برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

آیا زرتشتیان آتش پرست هستند؟ اگر نه پس چرا آتشكده دارند؟

 

موبد نیکنام

خیر ، پیدایش آتش در تاریخ ایران به زمانی پیش از اشوزرتشت می رسد . گزارش مهار کردن و در اختیار آوردن آتش در داستان هوشنگ از شاهنامه فردوسی آمده است . آتش در آن زمان بزرگترین پدیده ای شد که در اختیار مَرتو (انسان) قرار گرفت ، او را از غارنشینی رهایی بخشید و به شهرنشینی فراخواند ، همراهان هوشنگ دریافتند که آتش نیاز به خوراک و هوا دارد تا زنده بماند و جایی نیاز دارد تا باد و باران آن را به نابودی نکشاند . به همین شوه (دلیل) آتشکده ها ساخته شدند . آتشكده ها پس از آن کانونی برای فراهم شدن آتش اجاق خانه و خانواده ها بود به همین روی از ارزش و جایگاه ویژه برخوردار شده است . زرتشتیان به پیروی از فرهنگ نیاكان آریایی خود همواره چهار آخشیج (عنصر)  هوا ـ خاک ـ آب و آتش را پاک كننده می دانستند و تلاش می كردند تا آنها را آلوده نسازند ، بلكه سرودهای نیایش را برای هر یک داشتند که همچنن در اوستا جای دارد . در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی ها جستجو كرد بنابراین پرستش سو (قبله) پیروان زرتشت پس از آیین مهر همچنان روشنایی باقی ماند ، هر زرتشتی به هنگام نیایش رو به سوی روشنایی می كند ، هرگونه روشنایی در نماز از جایگاه یکسانی برخوردار است . نور خورشید ، ماه ، شمع و چراغ كه یكی از این روشنایی نیز می تواند روشنایی «آتش» باشد . از سوی دیگر ایرانیان باستان ، آتش را نماد موجودیت خود یا نمادی از هویت ملی خود می دانستند و به آن افتخار می كردند زیرا آتش از بین برنده ناپاكی ها و روشن كننده تاریكی ها است ، گرما و انرژی آتش چرخ های  پیشرفت صنعت را به  حرکت وا می دارد و آتش درونی انسان ، اندیشه او را به خـردِ بی پایان اهورایی پیوند می دهد ، پس زرتشتیان به پیروی از نیاكان خود همچنان آتش را در آتشكده ها پرستاری می كنند تا یادآور پویایی روشنایی در هستی باشد.


🔥🔥🔥🔥🔥🔥

برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...