همه هستند. هم زير خاك و هم روي خاك. گروهي زير خاك خفتهاند و بيشتر، روي خاك ايستادهاند، راه ميروند و ميگردند، انگار گمشدهاي داشتهباشند، ميگردند و همين كه به آرامگاه آشنايي ميرسند، ميايستند و كشتي نو ميكنند، اوستا ميخوانند، آرامگاه را ميشويند و خدابيامرزي ميدهند.
نوزدهم فروردينماه، جشن فروردينگان، آرامگاههاي زرتشتيان، در همهي شهرها، شلوغ ميشود. آرامگاههاي زرتشتيان در تهران، يزد، كرمان، شيراز، اهواز و اصفهان و….ميزبان كساني است كه گرد هم آمدهاند تا يادي از درگذشتگانشان بكنند.
بوي خوش، همهجا را گرفتهاست. بوي خوش عود و كندر و اسفند، بوي خوراكيهاي فراواني كه در جاي ويژهشان در آرامگاه، جاخوش كردهاند.
فروردينگان را فرودگ هم ميگويند. در جشن فرودگ، هفت موبد، در برابر سفرهي آييني فروردينگان، مينشينند. چند «موبدیار» هم باشنده هستند. موبدان بخشهايي از «فروردینیشت» را میخوانند. سپس، موبدیاران چادرشبها را به کمر میبندند و لرک، يا هفت گونه ميوهي خشكشده را ميان مردم پخش میکنند. اگر کسی هم نذری دارد، در این روز نذرش را میان مردم پخش میکند. نذرها سادهاست، به سادگي مزهي شيرين خرما و حلوا.
ميوههاي فصل، از خيار و پرتقال و هندوانه گرفته تا خوراكهاي سنتي زرتشتيان،همچون كماچ و سيرگ، قهوهي كرماني و….از سوي خانوادهي درگذشتگان، ميان باشندگان در آرامگاه پخش ميشود و هركس، با خوردن اين خوراكيها، يادي از درگذشته كرده و خدابيامرزي ميدهد.
چشمهايم را ميبندم. آفتاب داغي به صورتم ميخورد. فلسفهي «فروردينگان» را با خودم مرور ميكنم و اينكه چرا آن را «جشن» مينامند: «جشن، از ريشهي «يزشن» اوستايي و به معناي ستايش و نيايش است، از همين رو، جشنهاي ايراني، از فروردينگان گرفته تا سپندارمزگان، نشانهاي از نيايش را در خود نهفته دارند.
در گاهشمار زرتشتي، هرماه سي روز دارد و هر روز را نامي ويژهاست كه نام 12 ماه سال نيز در ميان آنهاست. هرگاه نام روز با نام ماه برابر شود، زرتشتيان آن روز را جشن ميگرفتهاند. جشن فروردينگان نيز يكي از جشنهاي ماهيانهي زرتشتيان است، كه به «فروهران» وابسته است و براي شادي روان آنان برپا ميشود.»
ميان آرامگاهها گام برميدارم. نخستين درگذشته، در سال 1314 خورشيدي، در اينجا خفته است و واپسين درگذشته، چند روز پيش. اينجا، بوي مرگ نميدهد، بوي زندگي ميآيد. بوي خوش كندر، آواي خوش اوستاخواني موبد و صداي مردماني كه مدام در رفتوآمد هستند، بوي زندگي ميدهد، تو گويي، مردم در زير خاك هم به دنبال نشانهاي از زندگي ميگردند، به دنبال نشانهاي از شادي و سرزندگي. به دنبال پويايي زندگي و به دنبال آيندهاي بهتر…
برگرفته از تارنمای خبری زرتشتیان امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر