هنوز دویست سال از سقوط پادشاهی ساسانی نگذشته بود که حکومت عرب بیابانگرد جز نامی نماند. سیستان و خراسان و ماوراءالنهر که سالها دستخوش بیرسمی و بیدادی تازیان بود،در این هنگام آمادهی استقلال میشد. فرمانروایی و حکومت که مدتها ویژهی اعراب بود دیگر همهجا حتی در بغداد ، بیشتر در دست ایرانیان بود. زبان ایرانی که پس از طوفان قادسیه ، دو قرن سکوت سنگین را تاب آورده بود اکنون طلسم خموشی را میشکست و خود را در کام کسانی چون حنظله و بوحفص و محمد وصیت برای سرودن جاودانیترین نغمههای ادبیات جهان آماده میکرد. در پایان دورهی معتصم، با آنکه بابک ، سردار آذربایجان ، به دار آویخته شده بود، با آنکه مازیار امیرزادهی طبرستان به قتل آمده بود، باز ققنوس ایران از زیر خاکسترها سر برمیآورد.
برگرفته از: دو قرن سکوت/دکتر زرینکوب/برگهی ۳۲۳
نقل از درگاه سرزمین اهورایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر