برمیگزینم شیوه مزدا پرستی را
که آوردهاش زرتشت است
و استوارم بر این کیش.
میستایم اندیشه نیک را
می ستایم گفتار نیک را
میستایم کردار نیک را
میستایم دین نیک مزدیسنا را
که دور کننده جنگ افزاز، نکوهنده دشمنی
و ستایشگر آشتی و نیک اندیشی است.
که آدمی را به یگانگی با خویش فرا میخواند.
که دینی برای اکنون و آینده است.
نیکوترین، برترین و زیباترین
که اهورایی و آوردهاش زرتشت است.
که اهورامزدا را بنیان نیکیها میداند.
این است ستایش دین مزداپرستی.
به یاری من بیا ای مزدا.
این سروده که در نیایشهای اوستاست، پیوسته سروده میشود تا یادآور پیمانداری به بینش اشوزرتشت_خردمند_ایرانی میان بهدینان باشد.
هیچ مردمانی و ملتی را در جهان نمیتوان یافت که ایرانیان از دوران هخامنشیان و اشکانیان تا ساسانیان که در اوج نیرومندی و قدرت جهانی بودند به زور خنجر و شمشیر و به دروغ و فریب آنان را زرتشتی کرده باشند و یا زبان پارسی را بر آنان تحمیل کرده باشند. تاریخ گواه سخن ماست.
میستاییم آیین_نیک_نیاکان_ایرانیمان_را
میستاییم فرهنگ_ناب_ایرانیمان_را
میستاییم تمدن_بزرگ_ايرانزمین_را
میستاییم تاریخ_کهن_سرزمینمان_را.
اینک سرودهی زیبای مزدیسنو_اهمی به زبان اوستایی:
مَزْدَیَسْنو. اَهمی.
مَزدَیَسنو. زَرَتوشْتریش.
فْرَوَرانهِ آستوتَسًچا. فْرَوَرِتَسْچا.
آستویِه. هومَتِم. مَنوُ.
آستویه. هوخْتِم. وَچوُ.
آستویه. هْوَرْشْتِم. شْیَئوُتَنِم.
آستویه. دَئِنام. وَنْگوهیم. مازْدَیَسنیم.
فْرَسپایَه اوُ. خِذْرام.
نیذاسْنِئی. تیشِم. خوَئِت وَدَتام. اَشَه اوُنیم.
یاهایی. تی نامْچا. بوشْ یِه ئین. تی نامْچا.
مَزیش ْتاچا. وَهیش ْتاچا. سًرَئِش تاچا.
یا.آهوئیریش. زَرَتوشْتْریش.
اهورایی. مَزدایی. ویسْپا. وُهو. چینَهمی.
اَئِشا. اَستی. دَئِنَه یاو.
مازدَه یَسنوُئیش. آستو یی تیش.
جَسهَ. مِه. اَوَنْگْهِه. مَزدا.
که آوردهاش زرتشت است
و استوارم بر این کیش.
میستایم اندیشه نیک را
می ستایم گفتار نیک را
میستایم کردار نیک را
میستایم دین نیک مزدیسنا را
که دور کننده جنگ افزاز، نکوهنده دشمنی
و ستایشگر آشتی و نیک اندیشی است.
که آدمی را به یگانگی با خویش فرا میخواند.
که دینی برای اکنون و آینده است.
نیکوترین، برترین و زیباترین
که اهورایی و آوردهاش زرتشت است.
که اهورامزدا را بنیان نیکیها میداند.
این است ستایش دین مزداپرستی.
به یاری من بیا ای مزدا.
این سروده که در نیایشهای اوستاست، پیوسته سروده میشود تا یادآور پیمانداری به بینش اشوزرتشت_خردمند_ایرانی میان بهدینان باشد.
هیچ مردمانی و ملتی را در جهان نمیتوان یافت که ایرانیان از دوران هخامنشیان و اشکانیان تا ساسانیان که در اوج نیرومندی و قدرت جهانی بودند به زور خنجر و شمشیر و به دروغ و فریب آنان را زرتشتی کرده باشند و یا زبان پارسی را بر آنان تحمیل کرده باشند. تاریخ گواه سخن ماست.
میستاییم آیین_نیک_نیاکان_ایرانیمان_را
میستاییم فرهنگ_ناب_ایرانیمان_را
میستاییم تمدن_بزرگ_ايرانزمین_را
میستاییم تاریخ_کهن_سرزمینمان_را.
اینک سرودهی زیبای مزدیسنو_اهمی به زبان اوستایی:
مَزْدَیَسْنو. اَهمی.
مَزدَیَسنو. زَرَتوشْتریش.
فْرَوَرانهِ آستوتَسًچا. فْرَوَرِتَسْچا.
آستویِه. هومَتِم. مَنوُ.
آستویه. هوخْتِم. وَچوُ.
آستویه. هْوَرْشْتِم. شْیَئوُتَنِم.
آستویه. دَئِنام. وَنْگوهیم. مازْدَیَسنیم.
فْرَسپایَه اوُ. خِذْرام.
نیذاسْنِئی. تیشِم. خوَئِت وَدَتام. اَشَه اوُنیم.
یاهایی. تی نامْچا. بوشْ یِه ئین. تی نامْچا.
مَزیش ْتاچا. وَهیش ْتاچا. سًرَئِش تاچا.
یا.آهوئیریش. زَرَتوشْتْریش.
اهورایی. مَزدایی. ویسْپا. وُهو. چینَهمی.
اَئِشا. اَستی. دَئِنَه یاو.
مازدَه یَسنوُئیش. آستو یی تیش.
جَسهَ. مِه. اَوَنْگْهِه. مَزدا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر