نمونههای بسیار اندکی در دست داریم که خاستگاهِ رسومِ اسلامی در تمایل، و اغلب تصریح شده در سنت، برای جدا کردنِ مسلمانان از عاداتِ دیگر مردمان باشد، این مردمانِ دیگر اغلب یهودیان بودهاند، اما در بعضی موارد با احکامی روبرو میشویم که با رسومِ ایرانیان تفاوت دارد. در این باره گلدزیهر به نظرِ مسلمانان دربارهی سگ اشاره میکند. در اوایلِ اسلام وجودِ سگ، حتی در مسجد هم تحمل میشد. اما سپس، شاید بدینسبب این نیاز را احساس میکردند که باید با زردشتیان فرق داشته باشند، این نگرش تغییر کرد.(۱) قطعهی جالبی در کتابِ جاحظ است که میگوید:《پیامبر به ما دستور داد که سگان را بکشیم. او بعدها ما را از کشتنِ آنها باز داشت و فرمود: "[فقط]از[سگِ]سیاهِ تیره(بهیم)بر حذر باشید که دو خال بر بالای چشمانش دارد، زیرا چنین سگی شیطان است》.(۲) ظاهرا اشاره به این توصیفِ خاص در موردِ سگ، عقیدهی گلدزیهر را اهمیت میبخشد، زیرا به احتمالِ زیاد زردشتیان از اینگونه سگان برای رسمِ سگدید استفاده میکردهاند و به موجبِ این رسم جسدِ درگذشتگان را در اختیار اینگونه سگ قرار میدادهاند. دستکم بر اساسِ این سنت، مسئلهی اسلام با سگان، با این آیینِ زردشتی ارتباط دارد. جاحظ در بخشِ دیگری از همان کتاب نشان میدهد که با رسمِ زردشتیان آشنایی داشته و شرحی درست از آن ارائه میدهد. او میگوید که وقتی یک زردشتی(مجوس)میمیرد، پیش از بردنش به محلِ دفن، سگی را نزدیکِ جسد میبرند تا آن را ببوید، چون عقیده دارند که سگ با بود کردن نشان میدهد که وی زنده است یا مرده، زیرا در صورتِ زنده بودنِ او گاز خواهد گرفت.(۳)(ص ۳۳۹_۳۳۸)
یادداشتها:
1. Goldziher, Ignaz. 1900. "Islamisme et parsisme", Actes du Ler Congrès International d'Histoire des Religions, p. 248 ff.
۲. جاحظ، کتاب الحیوان، به کوشش فوزی عطوی، ۷ ج، چ ۲، بیروت ۱۹۷۸ م، ج ۱: ۱۷۴.
۳. همان، ج ۱، ص ۲۲۳.
مأخذ: شاکد.شائول، از ایران زردشتی تا اسلام: مطالعاتی دربارهی تاریخ دین و تماسهای میان فرهنگی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ققنوس، ۱۳۸۱
یادداشتها:
1. Goldziher, Ignaz. 1900. "Islamisme et parsisme", Actes du Ler Congrès International d'Histoire des Religions, p. 248 ff.
۲. جاحظ، کتاب الحیوان، به کوشش فوزی عطوی، ۷ ج، چ ۲، بیروت ۱۹۷۸ م، ج ۱: ۱۷۴.
۳. همان، ج ۱، ص ۲۲۳.
مأخذ: شاکد.شائول، از ایران زردشتی تا اسلام: مطالعاتی دربارهی تاریخ دین و تماسهای میان فرهنگی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ققنوس، ۱۳۸۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر