دیااُکو (بنیانگزار شاهنشاهی مادها):
چنانکه هرودوت نوشته شخصی به نام "دیوکِس" که کشاورز بود به شوند
پاسداری برابری و داد در میان مردم خود،شناخته شده بود.مردم ستیز ها و مشکلات خود
را نزد او بازگو میکردند.
پس از زمانی وی از این زمانی کار خود کناره گیری کرد و دزدی و شورش بالا
گرفت. مردم گرد هم امدند و او را به شاهی برگزیدند.
او برای خود پاسدارانی گزینش کرد و جایی را که اکباتان نام داشت در جایگاه
پایتخت خود برگزید.از این جایگاه در سنگ نوشته های هخامنشی با نام "هَنگ
مُتان" و در سنگ نوشتههای آشوری با نام "اَمَدانا" یاد شده
است.
پادشاه دیوکس رونق زیادی به این شهر داد و هفت دیوار پیرامون آن کشید و کاخ
پادشاه را در دیوار درونی ساخته بودند. دیوکس برای پادشاهی خود قانون نوشت. در این
هنگام یعنی از سال(701 تا655 پ.م)چون سرزمین ماد باج خود را به آشور میپرداخت
بهانه ای برای دست اندازی آشوریها در ماد نبود. از سویی دولت آسور درگیر جنگ با ایلام
و بابل بود و فرصتی برای پرداختن به دولت ماد نداشت. دیااکو (دیاکو) مادها را مردم
و سرزمینی یگانه ساخت و بر آن ها فرمانروایی کرد. او پس از 53 سال
پادشاهی،درگذشت.
فرَورتیش (655-633 پ.م):
پس از دیااکو، پسرش به تخت نشست و روند پدر را که داشتن روابط خوب با آشور
بود پی گرفت. از سوی خاور، دیگر مردمان آریایی نژاد که با مادها نزدیک بودند
فرمانبردار کرد و پارس نیز فرمانبر ماد گشت.
فرورتیش بر آن شد تا از بند آشور رهایی یابد و باج ندهد ولی سپاه او در
برابر لشکر آمادهی آشور شکست خورد و شاه نیز کشته شد. با این پیروزی آشوری ها بر
تازش های خود افزودند. بخش های بیشتری از ماد را چپاول کردند و توانمند تر شدند.
بر پایه ی گفته ی هرودوت ، آشور 28 سال بر سرزمین ماد چیره بود .
هووَخشَتَرَ:
پس از شکست، فرورتیش دریافت که با سپاه چریکی ماد نمیتوان در برابر لشکر
آشور ایستادگی کرد. پس به اماده سازی لشکری دائمی پرداخت که در آن پیاده ها دارای
تیر و کمان و شمشیر بودند و سواره ها هنرمندتر و چالاکتر از آشوری ها بودند و
توانایی پرتاب تیر و نیزه را هنگام سواری داشتند.
پس از اماده شدن این ارتش، شاه به جنگ آشور رفت، آنان را شکست داد و دور تا
دور نینوا را گرفت ولی به دلیل تازش سکاها به شمال ماد، شاه دست از مبارزه کشید و
به سرزمینش بازگشت. او در جنگی در شمال دریاچهی ارومیه شکست خورد و ناچار شد با
سکاها پیمان ببندد. پس از آن سکاها 28 سال در سرزمین ماد بودند سرانجام هوخشتر
،پادشاه و فرماندهان آنان را در یک مهمانی کشت و سکاها را از ایران راند. مادها با
این پیروزی بر بیشتر اسیای کوچک دست یافتند.
در سال 615پ.م فرماندار بابل خود را شاه خواند و با هوخشتر پیمان بست
و با یاری او نینوا را به دست گرفت. فرماندار آشور که ایستادگی را بیهوده میدید
خانواده اش را در آتشی که خود افروخته بود، سوزاند و نینوا نیز در آتش سوخت. پس از
آن اشور دو بخش شد و کشور های آسیای کوچک به ماد و شام و فلسطین به بابل رسید.
برای استوار شدن پیمان ماد و بابل، هوخشتر دختر خود، آمیتیس، را به ازدواج بخت
النصر (جانشین شاه بابل) درآورد.
ایشتوویگو( آستیاک ):
ایشتوویگو، پسر هووخشتر زمانی دراز پادشاهی کرد و بر شکوه دربار مادها
افزود. به همین روی مردمان از او خوشنود نبودند و همین که کورش هخامنشی، علیه او
به پا خاست مادها ایشتوویگو را رها کرده و به پارسها پیوستند.
ایشتوویگو 24 سال کشور را با کاردانی اداره کرد اما چندان خواهان آسایش
مردم نبود و بیشتر پادشاهی خود را به خوشگذرانی و شکار پرداخت.
گروهی از جغرافیدانان گذشته ماد را دو بخش ماد بزرگ (گروس، همدان،
کرمانشاه، قزوین، عراق، اصفهان، نهاوند و ری تا کناره ی دریای کاسپین) و ماد کوچک
(آذربایجان و کردستان) میدانستند.
مادها پس از شکست آشور همچنان پیش میرفتند تا به لیدیه رسیدند که پس از
شکست آشور توانمند تر شده بود و دیری نکشید که با آنان به جنگ پرداختند.
لیدیه کشوری بود در ترکیهی کنونی جای داشت که نژاد نخستین آن ها نمایان
نیست اما با یونانی ها نزدیکی نژادی داشتند. در زمان شاه آلیات لیدیه یکی از
ثروتمندترین سرزمینها بود که مردمان بسیاری در آن میزیستند و سپاه سوارهی بسیار
توانمندی داشتند که از یونانیان ساخته شده بود. جنگ ماد و لیدیه نزدیک به 6 سال به
درازا انجامید و بی نتیجه ماند.
سرانجام بخت النصر میان آنها داوری کرد و دو سرزمین با یکدیگر سازش کردند.
سپس ایشتوویگو، پسر شاه ماد با دختر پادشاه لیدیه پیمان زناشویی بست. هووخشتر
پادشاهی زیرک و سیاستمدار بود که ماد را بزرگترین سرزمین آن روزگار ساخت. گمان میرود
که باغ های معلق بابل در زمان بخت النصر برای همسر او (شاهدخت مادی) ساخته شد.
یادگارهای دوران ماد:
آنچه از دوران ماد به دست آمده نشان میدهد که مادها و پارسها، با یکدیگر
همسانی بسیار داشتند چنانکه یونانیان از میان رفتن مادها و سرکار آمدن پارسها یک
رویداد داخلی ایران دانسته اند. معماری مادی از معماری هخامنشی کهنتر و از معماری
بومی پیش از مادها تازهتر بود.
یادگارهایی از دوران ماد برجای مانده که به آن میپردازیم:
1) تندیس شیری سنگی که در نزدیکی شهر همدان است.
2) میان کرمانشاه و قصر شیرین در سرپل ذهاب دخمهای در سنگ بزرگی کنده شده
و به دکان داوود نامور است. مردی به گونه ی برجسته در سنگی کنده شده است که در حال
نیایش است و ترکه از الیاف خرما در دست دارد.
3) دخمه ای در شهرستان صحنه در نزدیکی کرمانشاه که نشانی همانند فروهر در
بالای آن کنده شده است.
4) در دیوان لرستان دخمه ای است نزدیک سرپل ذهاب نامور به اتاق فرهاد که
ناتمام است.
5)در ده نواسحاق نزدیک کرمانشاه در دخمهای کوچکی، سنگ تراشی برجستهای است
که چهرهی کسی درحال پرستش را نشان میدهد.
از دورهی مادها یادگار های چندانی برجای نمانده یا هنوز یافت نشده، چون
مادها بناهای خود را از خشت خام میساختند که در گذر سال ها نابود شدند و اگر هم
بخش هایی از سنگ و چوب داشتهاند در سال های پس از آن از بنا بیرون برده شده و
درجای دیگر به کار گرفته شده است.
سرزمین ماد از گرد هم آمدن خاندان و
دودمانها پدید آمده بود و بیشتر مردم با دامداری روزگار میگذراندند. در دوران
مادها پرورش اسب بسیار مهم بود و آشوریها برای خراج چیزی جز اسب از مادها
نمیگرفتند. در ایران آن روزگار کشت یونجه و پرورش اسب پیوند ناگسستی با یکدیگر
داشتند.
مادها دامهای بزرگ شاخدار (گاو و
گاومیش) و گوسفند و بز و شتر دو کوهان نیز پرورش میدادند. صنایع و هنروری چندان
پیشرفته نبودند و کمتر به آن ها پرداخته میشد. در هنگام سربازگیری مردم نیروهایی
به جنگ میفرستادند و بسیاری از فرمانروایان و فرماندهان جنگ سران دودمانها بودند.
انجمنهایی نیز برای رایزنی و مشور وجود داشت که اعضای آن از میان بزرگان هر شهر و
دودمان برگزیده میشدند.
مادها هنگام جنگ، اسیران را در جایگاه
برده به کار میگرفتند و در جامعه دو بخش توانگر و نیازمند بودند. توانگران از
نیازمندان بهره کشی میکردند و گرچه این بهره کشی در چهارچوب پدرسالاری پنهان بود
اما با گذر زمان بروز بیشتری پیدا کرد.
پوشش ماد ها چند بخش بود:
نیم تنهای آستین کوتاه که تا زانو میرسید
پوشیده و روی شانهی چپ پوستی از پوست جانداران میانداختند. گاهی هم پوست را از
زیر کمر بند خود میگذراندند. مردم توانگر از پوست یوزپلنگ و دیگران از پوست
گوسپند بهره میبردند. افکندن پوست گوسپند بر روی شانه امروزه نیز در میان چوپانان
کوهستانهای آذربایجان دیده میشود.
مادها موهای خود را با نوار سرخ رنگی
بسته و ریش را میتراشیدند. کلاه نمدی بلند هم ویژهی مادهاست. کفش مادی نیز از
جنس نمدهای نرم و با نوک برگشته بود.
بزرگترین دارایی خاندانهای ماد اسب بود.
آنها برای رفت و آمد از ارابههایی بهره میبردند که چرخهایشان از تنهی درخت
بود. مادها در هنرنمایی بر آهن و برنز به پیشرفت شگرفی رسیده بودند.
مادها زر و الکتروم (آلیاژی از زر و سیم)
را میشناختند اما از روش جداسازی آن ها اگاه نبودند. سفالگری و بافندگی و آفرینش
نگارههایی بر آنها و استفادهی فراوان از آذینها در دوران ماد مرسوم بود. در
میانهی هزاره ی دوم پیش از میلاد، فناوری گداختن فلز و ریختهگری در میان خاندانهایی
که در کوهپایههای زاگرس در لرستان کنونی میزیستند آغاز شد و اندک اندک پیشرفت
کرد.
مادها مردمانی بودند آریایی نژاد که در
آغاز سدهی هفتم پیش از میلاد، پادشاهی ماد را بنیان گذاشتند. آنها زمانی دراز
فرمانبردار آشوریان بودند و شاهان آشور پیاپی به کردستان و سرزمینهای کنار آن میتاختند.
هرودوت میگوید: مادها در روزگار دیرین "آرین" نام داشتند و سپس خود را
مادی نامیدند. آنان شش خاندان بودند: پارتاکنها، اِستروخاتها، اَریزانتها،بودینها
و مغها.
مادها مردمانی بودند که گله و دام فراوان
داشتند و کارشان بیشتر شبانی و گله داری بود. خانواده بر فرمانروایی پدر استوار
بود و چند همسری را ننگ نمیدانستند. در فراوری و هنر بسیار خشن و ابتدایی بودند و
با گذر زمان به کشاورزی پرداختند و شهر نشین شدند. خاندانهای ماد جداگانه زندگی
میکردند و تنها در هنگام جنگ و نبرد با یکدیگر یگانه میشدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر