۱۴۰۰ اسفند ۹, دوشنبه

ارداویرافنامه


"ارداویرافنامه" یکی از نامدار ترین نوشته های داستانی پهلوی ساسانی است و از اندک نوشته های پهلوی است که در سده های بعد به دلیل مردم پسندی، چندین بار رونویسی شد. در این داستان مردی پارسا به نام «ویراف» از سوی روحانیون و موبدان دین بهی برای سفر هفت روزه ی مینوی گزینش می‌شود و به بهشت، دوزخ و همستگان می‌رود تا درباره ی درستی آداب و رسوم و آیین ها و تفسیرهای مذهبی دین زرتشتی دل استوار شود.

 او از پل «چینود» با بوی خوش بهشت به آنجا کشانده می شود و جایگاه روان پرهیزکاران بهشتی را با راهنمایی سروش اشو و ایزد آذر می بیند، سپس به برزخ یا «همستگان» کشانده می شود و از آنجا همچنان با راهنمایی سروش اشو و ایزد آذر با «بوی بد» و «باد سرد» به دوزخ کشیده می‌رود؛جایی که مردمان بر سر پیمان خود نبودند یا از دین زرتشت پیروی نمی کردند. از دیدگاه «ارداویراف» سه روزی که او به دیدار از روان دوزخیان می گذراند به اندازه نه هزار سال می گذرد. بیشترین گناهکاران کسانی بودند که به گناه «خیانت و پیمان شکنی» آلوده شده بودند.

«ارداویرافنامه» دارای فهرستی از کارهای نیک و کارهای بد است.

روان «ارداویراف» که برای این سفر مینوی برگزیده شده بود، پس از هفت روز به تن خود باز می گردد.

او پس از پیوستن به تن خود، نویسنده ای را فرا می خواند تا گزارش سفر خود را بنویسد و آن را «ارداویرافنامه» بنامد.

 

دکتر کتایون مزداپور زمان  گرد آوری نسخه نخستین این داستان را به پایان دوره ساسانیان نزدیک می داند. اما درونمایه ی داستان، یعنی سفر روان یک دینیار به بهشت، دوزخ و برزخ و بازدید از فرجام کارهای نیک و بد آدمی، در ایران پیشینه ی کهن تری از زمان گرد آوری «ارداویرافنامه» دارد. دکتر کتایون مزداپور در مقدمه این کتاب در این باره آورده است:

«از  دیدگاه تاریخی، پندار رفتن به دنیای پس از مرگ در زندگانی و ‌آوردن اگاهی از آن، در ایران پیشینه دارد.

نخستین آن‌ها در آیین زرتشت به زمانی برمی‌گردد که پیامبر، گشتاسب شاه را به دین فرامی‌خواند. هیچ برهان آوریی گشتاسب را به شوق نمی آورد جز آن که او را در رویا به جهان دیگر می برند و جایگاه بهشتی او را پس از پذیرفتن دین در آن جهان مینوی نشانش می دهند. از آن پس است که گشتاسب دین می پذیرد...

مورد دیگر که تاریخ آن را می دانیم (سنگ نگاره‌ی کرتیر در سرمشهد شاید در 290 میلادی و یا در اغاز پادشاهی بهرام سوم نوشته شده است) به کرتیر ، دین یار زمان اردشیر یکم ساسانی تا بهرام، پسر بهرام سوم (بهرام دوم؛ 276   292) و  نرسی باز می گردد.

در سنگ نگاره های های کرتیر، در سرمشهد و نقش رستم و نقش رجب به چیزی اشاره شده است که با ارداویرافنامه همانندی بسیار دارد

 

ارداویرافنامه با «کمدی الهی» نوشته چکامه سرای بزرگ ایتالیا، دانته آلیگیری نیز مقایسه می‌شود.

از ارداویرافنامه نوشته های پهلوی، پازند، سانسکریت و گجراتی موجود است که نشان می‌دهد این نوشتار در روزگار گذشته مورد علاقه‌ی مردم بوده است.

در سده  کنونی به جز پژوهندگان غربی چون «فیلیپ ژینیو» و «ج.ا.پوپ»، پژوهشگران ایرانی نیز ویرایش و برگردان‌هایی از این اثر به زبان پارسی انجام داده‌اند که از جمله‌ی آنان می توان از «ادیب السلطنه سمیعی» یاد کرد که این نوشتار را به شعر در آورد و «بهرام پژدو» اندیشمند و چکامه سرای زرتشتی نیز آن را به زبان زرتشتی برگرداند. همچنین رشید یاسمی در سال 1314 و مهرداد بهار در سال 1342 برگردان هایی از این نوشته ی پهلوی به زبان و خط پارسی انجام دادند.

کتاب ارداویرافنامه نوشتار دقیق پهلوی، ویراسته کیخسرو دستور جاماسپ جی جاماسپ آسا با مقدمه کتایون مزداپور دارای نوشتار پهلوی و برگردان نوشتار پهلوی به پارسی به صورت شعر است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...