مسعودی مورخِ دورهی اسلامی در کتابِ مروجالذهبِ خود به نکتهی جالبی اشاره میکند که دلالت بر اهمیتِ گفتارهای اندرزی دارد. وی در شرحِ سرگذشتِ بهرامِ پنجم(بهرامِ گور)مینویسد که او بر انگشترِ خود عبارتِ《به کردار، گفتهها بزرگ کنند》نوشته بود.(۱)انوشیروان نیز بر حاشیهی سفرهی خود، عباراتِ متعددِ اندرزی نوشته بود:《هر که غذا از حلال خورد و مازادِ آن به حاجتمند دهد، نوشش باد》.(۲)
انوشیروان همچنین بر تاجِ خود، پندهایی نوشته بود تا عبرتِ دیگران شود.(۳)اینگونه مطالب، نشانگرِ اهمیتِ اندرزنامهها و پندنامههای دورهی ساسانی است که بهصورتِ《کتابِ عهد》،《کتابِ عهود》و یا《کتابالوصایا》و نیز《کتبالادب》در دورانِ اسلامی تداوم یافته است. جاحظ سخن از سخنانِ حکیمانهی ایرانیان دارد و این نکته را برمیشمارد که ایرانیان به پندهای پیشینیان اهمیتِ بسیار میدادند و در مدّ نظر داشتنِ آنها برای همگان نوعی افتخار محسوب میشده است بهطوری که برخی از این اندرزها را بر صخرههای عظیم یا بناهای یادبود، نقر میکردند تا درسی برای آیندگان باشد.(۴)
ابنفقیه دربارهی صخرهی بزرگی در همدان صحبت میکند که بر آن دو طاقِ عظیم حجاری شده بود و در هر طاق، سه لوحِ تراشیده از سنگ بود که هر یک حاویِ ۲۰ سطر اندرز و حِکَم بود.(۵)(ص ۳۳۶)
یادداشتها:
۱. مسعودی: مروجالذهب و معادنالجوهر، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ج ۱، ص ۲۵۶.
۲. مروجالذهب، ج ۱، ص ۲۶۲.
۳. در ادبیاتِ فارسی، منظومهای به نامِ راحةالانسان یا پندنامهی انوشیروان وجود دارد که در مقدمهی آن، پندهای روی تاجِ انوشیروان ذکر شده است. سعید نفیسی، مجلهی مهر، س ۲، تهران، ۱۳۱۳. این منظومه ابتدا در سالِ ۱۸۷۳ م. بهوسیلهی شفر در پاریس به چاپ رسید.
۴. جاحظ: المحاسن و الاضداد، لیدن، ۱۸۹۸، ص ۲۰۱.
۵. ابن فقیه: البلدان، ص ۲۳۴، به نقل از محمد محمدی، فرهنگ ایرانی...، ص ۳۰۹، ۳۱۰.
مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول ۱۳۸۹
نقل از درگاه پژوهشی در فرهنگ زرتشتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر