شاهان هخامنشی همانند شاهان همهی سرزمینها از آداب و رسومی پیروی می کردند که بهعنوان وجه مشخصه آن ها شناخته می شود. این عادات و تفریحات نیز در مواردی رنگ و بوی رسوم درباری را داشت در واقع همان گونه که القاب آشوری–بابلی که کورش و کمبوجیه برای خود برگزیدند و القاب مصری که کمبوجیه برای خود برگزید نشان دهنده تمایل آنها به ایجاد تداوم میان آنها و سلسله های پیشین است .
برخی شیوه ها و برخوردهای آنان نیز این میل را آشکار میکند. برای نمونه: هنگامی که شاه رعایای خود را در مراسم بار عام به حضور می پذیرفت حاضرین به شاه ابراز احترام می نمودند و شاه با شیوه مخصوص خود یعنی بالا بردن دست راست به آنان پاسخ می داد. این رسم را در سنگنگارههای مراسم بار عام در تخت_جمشید میبینیم.
هنگامی که خشیارشا در مراسم بار کنار پدر بر تخت می ایستاد، دست راست خود را با آرنجی خمیده بلند می کرد. ولیعهد با این حرکت مراتب احترام خود را همانگونه نشان میدهد که داریوش به فره ایزدی به صورت نمادین نشان داده شده انجام می دهد. فره نیز به همین شکل شاهنشاه را درود می گوید. به این ترتیب چنین می نماید که گویی حالت بالا بردن دست راست ویژهی شاه و جانشینش بوده است.
جالب توجه است که در نگاره های مسطح تخت_جمشید به دو بیگانه هم با این حالت بر می خوریم؛ یکی سوری و دیگری بابلی. این دو در مقام سرپرست هیأت نمایندگی ساتراپی، در حالی که دست راست خود را بالا برده اند به سوی شاهنشاه بر تخت نشسته پیش می روند. اما فقط این دو چنین تصویر شده اند. آیا این شیوه ادای احترام یک میراث کهن شرقی است که نزد سوری ها و بابلی عمیقا ریشه داشته است و داریوش به آن ها اجازه داده است که با این شیوه ی تهنیت به حضور شاه برسند؟ اگر این فرض را بپذیریم می توان حدس زد که شاید اصلا خود او هم در میانرودان با این شیوه آشنا شده باشد.
در همهی مراسمی که شاه حاضر است و نمونه آن در نقش برجسته مربوط به پیکره سطح خزانه مربوط به تخت_جمشید دیده می شود، شاه در دست راست عصای سلطنت و در دست چپ گل اناری با دو غنچه که نماد باروری است را نگه داشته.
در بعضی منابع این گل را گل نیلوفر گفته اند که درمیان مصریان و آشوریان نیز نمادی خاص محسوب می شده است.
یکی دیگر از عادات آخرین شاهان هخامنشی استفاده از موی مصنوعی بود در اصل مردان مصری ریش خود را می تراشیدند و سبیلها را میگذاشتند و خود را با گیسوان عاریه زینت می دادند و برای اینکه گیسوی عاریه بهتر بر سر قرار بگیرد موهای خود را می تراشیدند استفاده از گیسوی عاریه بعدها در اواخر سلطنت هخامنشیان به دربار ایران راه یافت.
علاقه به طبیعت و شکار را می توان از مهمترین تفریحات شاهان هخامنشی دانست.
شاهان هخامنشی باغ هایشان را که بیشتر ترکیبی بود از بوستانهای گیاهان و درختان میوه قابل بهره برداری و پارک ها یا بوستانهای بازی و مسابقه از شاهان پیشین آشوری و ایلامی تقلید کرده بودند.
البته فرمانروایان آشور و ایلام باغ ها و پارک وحش های بزرگی داشتند. اما باغها و پارکهای شاهان هخامنشی به شهرت بیشتری رسیدند و پس از آنها فرمانروایان سلوکی و حتی رومی از آنها تقلید کردند.
باغ ها و شکارگاه های شاهان هخامنشی به همان ترتیب شکارگاه های آسوری بود یعنی در میدان وسیعی دیوار کشیده و آن را مشجر ساخته از حیوانات درنده، غزال، گورخر، خرگوش، طیور و غیره پر می کردند. شکار جدای از این که یک ورزش به شمار می رفت، برای رزم جویان، خود یک اعتبار و جایگاه اجتماعی به ارمغان می آورد.
در دوران پادشاهان کهن خاور باستان هم، شکار ورزش ویژه شاهان بوده است شکار بهویژه برای پادشاهان آشوری نو، به حد یک فضیلت شاهانه بر کشیده شده بود، و شاهان با انجام شکار و به بند کشیدن حیوانات، به توان و قابلیت خویش برای چیرگی بر آشوبها، رنگی نمادین می بخشیدند.
نقل از درگاه سرزمین اهورایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر