برافروخته باد آتش جاویدان در ایران اهورایی به مناسبت سوم آذرماه فرخنده جشن سپند آذرگان آتش نماد راستی است؛ تنها آتش است که پلیدی را به خود راه نمیدهد و همواره به بالا سر میساید، خود میسوزد و جهانی را گرما و نـور میبخشد. مردم راستیجو، همانند آتش همیشه یکسان و یکرنگ بوده، خود را به پلیدیها نمیآلایند و نور، شادی، گرما و انرژی به جامعه میبخشند.
فروغ، نور و روشنایى که نمادی از نور و روشنایى دنیای راستین اهورایی و مینوی است، در شادابی روان و دل آدمی، اثرى بس شگرف دارد. انسان را به جایگاه نور خدایى مىبرد. اینکه ایرانیان باستان هنگام نماز به روشنایى و نور رو مىکردند، به این سبب بوده است که روشنایى نماد خداوند است و هر جا روشنایى هست، خرد هست، راستى هست، مهر هست و خدا آنجاست.
جنبش و جوشش در نهاد تمام هستی آتشی اهورایی است که ریشه و بن جهان را گرمی میبخشد. مولانا میسراید:
آتش عشق است کاندر نی فتاد/ جوشش عشق است کاندر میفتاد
آتش است این بانگ نای و نیست باد/هر که این آتش ندارد نیست باد
در دین زرتشت، هر آنچه آفریده اهورامزداست براى جهان و جهانیان سودمند است و باید پرستاری و ستوده شود. آتش یکی از نیکترین آفریدههای اهورامزداست؛ از این رو ایرانیان باستان به آتش وابستگى ویژهاى داشتند. آتشدان فروزان در پرستشگاهها، در جایگاه روان مینوی اهورامزداست. اگر زرتشتیان رو به سوى نور دارند و آن را پرستش سو مىدانند، براى نزدیک شدن به اهورامزدا، پروردگار و آفریننده جهان مینوی و هستیبخش است که خود سرچشمه همه نورها است. اشوزرتشت خداوند را «شیدان شید» دانسته و در همه هستی در جنبش میبیند.
دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیش در میان بینی
آتش؛ بزرگترین پدیده و یافته آدمی است. ایرانیان نخستین بار آتش را در تلاش زندگی یافتهاند؛ آن چنان که: روزی هوشنگ شاه پیشدادی، با همراهان خویش به شکار رفته، بر سر راه خود ماری میبیند و برای کشتن آن سنگی پرتاب میکند که«پدید آمد آتش از آن سنگ باز». این آتش به خار و خاشاک افتاده و فروزان میشود. در این استوره دو نماد نابرابر و در برابر هم زندگی ایرانی، روبروی هم میایستند: مار که نماد و همریشهی مرگ است در برابر آفرینش آتش که نماد روشنایی و فروغ است. آتش در گذشته ایران و سنتهای ارزشمند نیاکان ما از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. چرا که در کنار زندگی انسان، توانایی، گرما و کوشش را به همراه آورده و سرآغاز و سرچشمه پیشرفت شده است.
زرتشتیان در تاریخ خود با روشنایی آتش زنده ماندند و آن را به مانند پرچمی برافراشته همواره روشن نگه داشته و به پایداری آن مهر میورزند و آرزومند درخشش نور در جان و روان همه نیکاندیشانند.
آتش برای مردمان همه سرزمینها از روزگاران بسیار دور تا به امروز گرامی بوده و هر گروهی به گونهای آن را ستودهاند. خداوند با پیغمبر خود؛ «موسا»، با زبان آتش گفت وگو مىکند و آتش بر «ابراهیم» گلستان مىشود.
ایرانیان، از سی و یک جشن سالانه که در هفتاد و سه روز برگزار میکنند ـ افزون بر جشن سوری(چهارشنبه سوری) ـ چهارجشن به پاس و بزرگداشت ِ آتش دارند: اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان و سَده.
«ای خرامنده سرو ِ تابانْ ماه/ روز ِ آذر مَى ِ چو آذر خواه
شادمان کن مرا به مَى که جهان/ شادمان شد به فرّ ِ دولت ِ شاه»
(مَسعود ِ سعد ِ سَلمان)
جشن آذرگان در روز آذر از ماه آذرماه ؛ نهمین روز از نهمین ماه از گاهشماری زرتشتی برابر با سوم آذر ماه خورشیدی برگزارمیشود.
در گذشته در سرتاسر ایران، آذرگان همچون مهرگان و نوروز جشنی همگانى بوده، ولی امروز به گونهای آیینی ــ دینى، تنها زرتشتیان این جشن را زنده نگه داشتهاند.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه درباره این جشن آورده: «… روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن میگویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند میباشند و این روز جشن آتش است و به نام فرشتهای که به همه آتشها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکدهها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند … »
این جشن هنوز هم نزد زرتشتیان با شادى برگزار میشود. در گذشته، این روز، روز نشست، گفت و گو و همه پرسی درباره زندگی هازمانی(اجتماعی) بوده است و این برگرفته از آیینی بسیار دیرینه است که مردمان به دور آتش گرد میآمدند و درباره زندگی شان به گفت و گو میپرداختند.
در آذرگان «سدره پوشی» برگزار میشود. نوجوانان زرتشتى با پوشیدن سدره و بستن کشتى، دین خود را برمیگزینند. آنها که تا دیروز زرتشتى زاده بودند، با پوشیدن سدره و بستن کشتى زرتشتی میشوند.
در جشن آذرگان، زرتشتیان با لباس آراسته و پاکیزه، به آتشکده میروند. نیایش روزانه خود را برگزار میکنند و با سرایش آتش نیایش که بخشی از خرده اوستاست، آذرایزد را گرامی میدارند و آیین جشن آذرگان را به جا میآورند.
در باور زرتشتیان، آب، باد(هوا)، خاک و آتش، چهار آخشیج سپندینه و از بینبرنده ناپاکیهایند. در این میان، آتش برای داشتن روشنایی و گرما، ارج بیشتری دارد و از این رو، زرتشتیان برای نیایش و ستایش اهورامزدا، به آتشکده ــ جایگاه آتش ورهرام ــ میروند.
آتشکدهها در تاریخ به نامهای «درمهر»، «آدریان» ، «آتش بهرام»(ورهرام) خوانده شدهاند و افزون بر نیایشگاه زرتشتیان، همایشگاه دینی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی نیز بودهاند و به راستی سنگر دانش و بینش بوده است.
خردمندانه است که به جشنهای ایرانی که نماد شادی بوده و برخاسته از فرهنگ پربار ایرانیاند، به ویژه جشنهای آب و آتش، در ایران زمین دوباره جان تازهاى ببخشیم و آنها را همگانى کنیم؛ چنان که در گذشته نیز همگانى بودهاند. در فرهنگ ایرانی جشنها برای شادیاند و در پی کار و کوشش و آبادانی میآیند و آبادانی، شادیافزا و دربردارنده نور و روشنایی درونی برای روان انسانهاست.
به قلم: بوذرجمهر پرخیده
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
نقل از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر