۱۳۹۹ شهریور ۳۰, یکشنبه

فرازهایی از پیشینهٔ زرتشتیان: پندگیریِ شاهنشاهِ ایرانشهر از چهارپایان، و درستکاری و دوراندیشی موبدان‌موبد در هنگام خشمگینی شهریار!

 💠 روزی همسر شاهنشاه اردشیر پاپکان، آهنگِ (قصد) کشتنِ او را می‌کند و از این رو، دست به زهرآلودسازی خوراک وی می‌زند. اردشیر که پس از رویدادی شگفت، از این رخداد آگاه می‌شود، موبدان‌موبد را فراخوانده و ازو می‌پرسد: <کسی که به جان شهریار دست‌یازی (سوءقصد) کند، او را چه باید کرد؟> موبد پاسخ می‌دهد: <آنکه به جان شهریار دست یازَد، مرگ‌ارزان است.> سپس موبد به دستور شاهنشاه، دستِ زن را گرفت و به بیرون بُرد تا او را برای انجام کیفر آماده کند. در این هنگام، زن به موبد گفت: <امروز هفت ماه است که آبستنم. پس اگر من مرگ‌ارزانم، آیا این فرزند هم که در شکم دارم، باید کُشت؟> موبد تا این سخن را شنید، بازگشت و به شاهنشاه گفت: <این زن آبستن است. پس تا هنگامی که بزاید، او را نباید کشت. زیرا گرچه این زن مرگ‌ارزان است، بِیک (اما) آن فرزند را نباید مرگ‌ارزان دانست.> اردشیر از آنجایی که بسیار خشمگین بود، این سخن را نپذیرفت. پس موبد که دانست اردشیر بسیار خشمگین است و سپس‌تر، از این کارش پشیمان خواهد شد، زن را نکشت و به خانه بُرد. او به همسر خود گفت: <این زن را گرامی بدار و به هیچکس چیزی مگو. هنگامی که زمان زادنش فرارسید، او پسری باید بزاید و بپَروَرَد که نامش "شاپور" باشد.> *1*

💠 هفت سال از این رویداد می‌گذرد که شاهنشاه به شکار می‌رود. از این رو، آهنگ شکار ماده-اسپی را می‌کند. در این هنگام، نره-اسپی فرامی‌رسد و با راندن ماده-اسپ، او را از شکار شدن می‌رهاند و خود به جای آن اسپِ ماده، به دست اردشیر شکار می‌شود. سپس ماده-اسپ هم به همین گونه جان بچه-اسپ خویش را از مرگ رهانیده و خود کشته می‌شود. اردشیر، پس از دیدن این رویدادها، خشکش زده و دلسوز شده و اسپی را هم که گرفته بود، رهایی بخشیده و با خود می‌گوید: <وای به مَرتوگان (بشریت) باد! که این چهارپایان گنگ، با همهٔ نادانی و بی‌زبانی، چنین اُسپور (کامل) به یکدیگر مهر ورزیده و در راه زن و فرزند خود جان می‌سپارند.> در این هنگام است که آن زن با فرزندی که در شکم داشت را به یاد می‌آوَرَد و با بانگ بلند برای ایرَنگ (اشتباه) بزرگ خود می‌گِریَد. *2*

💠 بزرگان کشور که این رویداد را دیدند، شگفت‌زده شده و نزد موبدان‌موبد رفتند و گفتند: <این چه بود که اردشیر را اینگونه آزرده نمود تا چنین بگرید؟> پس از آگاهی موبد از این داستان، وی با تنی چند از بزرگان به پیش شاهنشاه رفت. آنها از شهریار، جویای شَوَندِ (علت) پریشانی‌اش شدند و ازو خواستند که به آنها بگوید که از آنان چه کاری برای کمک برمی‌آید تا انجام دهند. نیز از او خواستند تا آرامش خود را بازیابد و اینگونه مایهٔ نگرانی بزرگان کشور نشود. اردشیر به پاسخ، راز دل خود را گشوده و آنچه را که آن چهارپایان به یادش انداختند، برایشان با شرمساری بازمی‌گوید.

💠 در همین زمان است که موبد، پس از آگاه گشتن از پشیمانی شاه، به وی می‌گوید: <فرمان دهید تا کیفر سرپیچی‌کنندگان از دستور شهریار را بر من پیاده نمایند.> اردشیر به پاسخ می‌پرسد: <از تو چه گناهی سر زده؟> موبد گفت: <آن زن و فرزندی که شما فرمودید بکش، نکشتم. آن زن، فرزندی زاده که از همه‌ی فرزندان شاهنشاه سزاوارتر است.> اردشیر گفت: <چه می‌گویی؟!> موبد گفت: <همان را که هست، گفتم.> سپس شاهنشاه فرمود: <دهان موبدان‌موبد را اکنون پر از یاقوت و دینار و مروارید شاهوار و گوهر کنید!> در همان هنگام، کسی آمد و شاپور را به آنجا آوَرد. اردشیر تا فرزند خویش را دید، بر او افتاد و اورمَزد و اَمشاسپَندان و فَرهٔ کیان و آذَرانشاه پیروزگر را بسیار سپاس گزارد. *3*

🗯 /1/ نافرمانیِ بجای موبدان‌موبد تَنسَر در زمانی که درمی‌یابد شاهنشاه گُزیرِشی (تصمیمی) از روی شورمَندی (احساس) گرفته، نمودی از خردمندانگیِ برادریِ دین و شهریاری در نگرش پیشینیانمان است. چه شاپوری که تنسر جانش را رهانید و پرورید، سپس‌تر جانشین اردشیر می‌شود و امپراتور روم را در برابر خود به زانو درمی‌آوَرَد. /2/ هنگامی که شاهنشاه از رفتار دو چهارپا، پند مردمی‌گری (انسانیت) می‌گیرد و به ایرنگ خود پی می‌بَرَد، فرازِ خردمندیِ این شهریارِ زرتشتی آشکار می‌شود. در اینجا نباید ناگفته بماند که اردشیر پاپکان -پایه‌گذار شاهنشاهی ساسانی- بیگمان یکی از برترین شهریاران گاهداد (تاریخ) جهان بوده است، بیک او هم مانند هر کس دیگری در زندگی‌اش بی‌ایرنگ نبوده است. /3/ این داستان گاهدادی که با اندک دگرگونگی در شاهنامه نیز آمده، برگرفته از "کارنامهٔ اردشیر پاپکان" بوده و من اینجا تنها کوشیدم آن را به گفتاری کوتاه و زبانی ساده‌تر بازنویسی کنم؛ با بهره از روگرفتی (نسخه‌ای) که به کوشش "ارشام پارسی" فراهم شده.

✍️بهدین تیرداد نیک اندیش

نقل از درگاه سرای زرتشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...