✍️موبد مهندس کامران جمشیدی
جشن مهرگان از روز شانزدهم مهرماه، روز مهر و ماه مهر (گاهشمار زرتشتی، برابر با دهم مهر ماه خورشیدی) آغاز میشد و به روز بیستویکم(رام روز) پایان مییافت. آغاز جشن را مهرگان کوچک یا خرد یا مهرگان همگانی و پایانش را مهرگان بزرگ یا ویژه یا مهرگان ویژگان مینامیدند.
روز مهـر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهـر بِفـزا ای نگار مٍهـر چِهـرِ مهربـان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان.
دو جشن بسیار بزرگ ایرانیان که بیش از آنهای دیگر شکوهمندند و دلهای مرده را زنده و روانهای افسرده را شاداب میکنند، نوروز و مهرگانند.
ایرانیان، اندوهگینی و به سوگ نشستن و اشک ریختن را کار اهریمنی و جشن و سرزندگی و شادابی را آفریدهی اهورا مزدا، دادار بخشنده و مهربان میدانند. نوروز از آنِ جمشید و آغاز کنندهی بهار و نیمه نخست سال و مهرگان ازآنِ فریدون، آغاز کنندهی نیمه دوم سال است.
مهرگان یادآور روزگار کهنی است که مهرپرستی در سرزمین آریاها پدید آمد و به سرزمینهای دور و نزدیک راه یافت، مهرش بر دلها نشست و دلها را توان بخشید تا در برابر دشمنان رنگ نبازند و پایدار مانند. پیشینهی این جشن به روزگار همزیستی قوم هند و ایرانی و یا هند و اروپایی برمیگردد، زیرا مهر یا میترا در سندهای این دو قوم یعنی اوستا و وِداها دیده میشود.
جشن مهرگان یادآور پیروزی عدل و داد بر جور و بیدادگری و نماد آزادیخواهی است، زیرا ایرانیان در این روز به سرکردگی کاوه آهنگر بر آژیدهاک(ضحاک) بیدادگر پیروز گردیدند و فریدون از دودمان پیشدادی بر تخت شاهی نشست. و پس از این پیروزی بود که در فرهنگ ایرانی #کاوه_آهنگر نماد آزادیخواهی، ذهاک نماد جور و ستم و فریدون نمایندهی مردم شناخته شد. چون مهر و دوستی پیوند دهندهی دلها و خرمی بخش زندگی است، از اینرو مهرگان را جشن پیوند و پیمان نیز گویند و ارمغانهایی از سوی نوعروسان و تازه دامادان و پسران و دخترانی که با یکدیگر نامزد شدهاند، داد و ستد میگردد. مهرگان جشن کشت و کشاورزی و برداشت فرآورده همچنین جشن فرهنگی نیز بهشمار میآید.
مفهوم واژهی میترا و مهر:
فرهنگ ایرانی و فرهنگ زرتشتی آنچنان گسترده و دامنهدار است که هر گوشهای از آن را بنگریم با دریایی از دانستنیها روبرو میشویم که یکی از دلکشترین و ژرفترین آنها همین واژهی میترا و مهر است. میترا در زبان اوستایی میثْرَ Mithra در زبان سانسکریت میتْرَMitra میباشد به معنی نگاهبانِ عهد و پیمان. ریشهی این واژه میثMith میباشد به معنی دیدار و ایجاد یگانگی و همبستگی.
زمانیکه اقوام گوناگون آریایی یا هند و ایرانی در کنار یکدیگر میزیستند، به خدایان گوناگون باور داشتند. بزرگترینِ این خدایان وارونا نام داشت که خدای آسمان و بزرگ بود و پس از او میترا بود که مقام دوم و دستیار را داشت و همانگونه که از نامش پیداست خدای عهد و پیمان بود. او بر پیمانهایی که میان اقوام گوناگون بسته میشد تا بتوانند در کنار هم در آشتی و آرامش زندگی کنند، دیدهبانی میکرد.[۱]
او خدایی بود بسیار نیرومند و بسیار مورد بزرگداشت، بگونهای که آنچه که او نماد آن بود یعنی پیمان و نگاهداری و وفای به آن از نیرومندترین ویژگیها و فروزههای فرهنگی ـ شخصیتی ایرانیان بهشمار میآمد و میترا خدای مهر و دوستی و پیمان بود. کسانی را که پیمان میشکستند میترا دروج(دروغ) میگفتند و آن گناهی بس بزرگ بود بهگونهای که پیمانشکنان را زیر نام میترا سزا و کیفر میدادند. این بود که میترا آرام آرام نقش خدای نبرد و جنگ را به خود گرفت. با گزشت زمان و در اوستا نام میترا به مهر برمیگردد و افزونبر ایزد یا نماد پیمان و راستگویی و دوستی، نماد نور و روشنایی نیز میشود.
در وداها[۲] نیز این خدا به معنای دوست و همدم و یاری کننده آمدهاست.
پیدایش اشوزرتشت و تاثیر او بر مهرپرستی:
اشو زرتشت، هنگام پادشاهی شاه گشتاسپ کیانی برای نخستین بار پیام یکتاپرستی را به گوش مردم جهان رسانید، کوشید تا پرستش اهورا مزدا را جایگزین چندگانه پرستی نماید. بنابراین مهر یا خدای آفتاب را چون دیگر خدایان آریایی از پایگاه خدایی فرود آورد.
در گاتها که سرودهها و آموزشهای اشوزرتشت است هیچ کجا نامی از آنهمه خدایان گوناگون نیست بلکه همهجا از اهورامزدا، خداوند جان و خرد، یگانه آفریدگار و پروردگار و پیش برندهی جهان نام برده میشود. بهراستی که دگرگونی بزرگی که اشوزرتشت در انسانها پدید آورد گذر از پندارگرایی به اندیشهگری بود. پس خدایان گوناگون دیگر جایی در خرد و اندیشهی نیک انسانها نداشتند و این اکنون فروزههای خدایی و یا بنیادهای زندگانی بودند که بنیان پیام و آموزشهای اشوزرتشت بودند.
زمان گذشت و دین نوبنیاد زرتشت آرام آرام در پهنهی گستردهی ایران زمین گسترد و جای خود را در دل و روان و اندیشهی همگان باز کرد. حتا پیروان کیشهای باستانی مانند مهر پرستان و پیشوایان کیشی آنان نیز آیین نو را پذیرفته و به آن گرویدند. اما کاری که آنان کردند وارد کردن بخشی از باورهای بنیادین خود، و اینبار بهگونهای دیگر در آیین نو بود. این بار دیگر خدایان در مقام خدایی نبودند بلکه به ایزدان دگرگون گشته بودند. ایزد، به معنی سزاوار ستایش. آنان نماد گشتند. مهر، شد نماد همان چیزهایی که بود: نور و روشنایی، عهد و پیمان و دلیری و جنگاوری برای پشتیبانی از آشتی و عهد و پیمان.
در بخشی از مهر یشت، که یادگاری است از فرهنگ مردم ایرانزمین در دوران باستان، آمدهاست که: ای زرتشت اسپنتمان به مردم بیاموز که مهر و پیمان نشکنند، نه آن پیمانی که با همکیشان خود بستهاند، نه آنکه با کسان دیگر بستهاند، زیرا پیمان با هر کس بسته شود درست است و شکستن آن گناهی است بزرگ، چرا که پیمانشکنان شهر و کشور را به ویرانی و تباهی میکشانند.
رخنه و گسترش آیین مهر در باختر:
با توجه به سرود ویژهی مهر(مهر یشت) که از جنگ و جنگاوری و ایزدِ مهر به عنوان یاور کسانیکه در راه راستی و درستی میجنگند گفتگو میکند، درمییابیم که این ایزد در میان سپاهیان و جنگاوران بسیار مورد بزرگداشت و توجه بود.
در دوران هخامنشی، در زمان اردشیر دوم و سوم دگرباره گرایشی تمام به مهر پیدا شد. آیین مهر بوسیلهی جنگاوران ایرانی در سرزمینهای گسنردهی هخامنشیان پخش شد و از آنجا به آسیای کوچک و روم گسترش یافت. آنگاه بوسیلهی سپاهیان رومی در بیشتر سرزمینهای آن دولت و امپراتوری نیز گسترش یافت و بسا از قومها و ملتها، مهر را با خدایان خود بهویژه خدای آفتاب یکی کردند.
در سدهی نخست پیش از میلاد آیین مهرپرستی بوسیلهی رومیها در سراسر قاره اروپا، بخش غربی و شمال آفریقا و آسیای کوچک ـ کنارههای دریای سیاه را پوشانید و منتشر شد. گفتگو در چگونگی و انگیزههای این انتشار و پیشرفت بسیار است. پنج سدهی تمام این آیین بخش مهمی از آسیا و اروپا و شمال آفریقا را به زیر نفوذ خود کشانید. در سدهی چهارم میلادی بود که در روم، امپراتور کنستانتین دین مسیح را پذیرفت. از این تاریخ کوشش فراوانی انجام شد تا دین مسیح را جایگزین آیین مهر یا میتراییسم کنند اما چون نتوانستند، بیش از ۸۰درصد از پایهها و آداب و رسوم مٍهری را مهر مسیحی زدند.[۳]
روز ۲۵دسامبر که بهعنوان روز زایش مسیح جشن گرفته میشود، در واقع روز زایش مهر و خورشید تابان میباشد چنانکه اثر آن در آلمانی به شکلsonntag و در انگلیسی بگونهیSunday روز خورشید باقیماندهاست.
برخی پژوهشگران بر این باورند که جشن مهرگان در روم، روز زایش میترا(خورشید شکستناپذیر) بودهاست که آنرا Sol-Natalis Invictus میخواندند و این همان روزی بود که بعدها بنام روز زایش عیسی مسیح(۲۵دسامبر) پس از چند سده گزشت از مسیحیت، از سوی کلیسا معرفی گشت.
مهرگان در گذر زمان:
بر پایه گزارشها، هخامنشیان جشنی داشتند بهنام میترَکانَ به یادبود روزی که داریوش بزرگ در این زمان بر گئومته مغ که ادعای تاج و تخت داشته پیروز میشود. این رویداد در ماهی بوده که با ماه مهر یکی بودهاست. این رویداد در سال۵۲۲پیش از میلاد رخ داده و در همان زمانی بوده که جشن مهرگان برگزار میشدهاست به همین دلیل این دو جشن باهم همزمان شده و به ارزش مهرگان افزودهاند.
اشکانیان و ساسانیان (از ۲۵۰سال پیش از میلاد تا ۶۵۲پس از آن) یعنی کموبیش۱۰۰۰سال این جشن را با شکوه تمام برگزار میکردند. به همینرو آنقدر ریشههای آن ژرف بوده که از هجوم تازیان نیز پیروز بدر آمدهاست. پس از هجوم اسلام به ایران نیز، هتا در زمان امویان و عباسیان، خلیفهها بر تخت مینشستند و هدیه میگرفتند. اما مهرگان از زمانی دوباره شکوفا شد که شاهان ایرانی دوباره به قدرت رسیدند. چکامههای بسیاری به زبانهای پارسی و عربی هست که این جشنها را گزارش کردهاند.
مهر نماد داد و دادگستری:
در اوستا مهر بهنام مهرِ داور هم خوانده شده که کردار درگذشتگان را داوری میکند. از اینرو در روزگار هخامنشیان و اشکانیان پیکری از مهر با ترازویی در دست در جایگاه دادگستری ایران برپا میداشتند تا مردم بهتر به بیطرف بودن داوران پی برند و در هنگام داوری هم وظیفهی دینی و وجدانی خود را در نظر داشته باشند. چون رومیان به شیوهی مهرپرستان پیکرهی مهرِ ترازو دار را نماد دادگستری میدانستند، اروپاییان هم از آنها یاد گرفتند و در نتیجه چنین نمادی که بنیادش از ایران بود، نماد جهانی داد و دادگستری بهشمار آورده شد و پس از گزشت هزاران سال بار دیگر بهگونه دست دوم این نماد به کشور ما برگشت، چنانکه در نمای بیرونی دادگستری و دادگاهها در ایران این نماد دیده میشود.
#مهرگان نماد جنبش آزادیخواهی:
داستان کاوه آهنگر و خیزش او بر آژیدهاک نمایانگر برخواستن تودهی مردم است در برابر چیرگی فرهنگ بیگانه و خواست آن برای برپایی و استواری ارزشهای فرهنگی خودی. براستی قیام مهرگان که با بند کشیدن ذهاک در کوه دماوند نمادین شد برای جایگزین کردن ذهاک نبود، بلکه هدف مردم .
از این قیام بازگشت به ریشه و پایان دادن به جنگ ارزشها و رهایی یافتن از ارزشهای فرهنگی ناآشنا و زیان باری بود که ایرانی را گرفتار کرده بود. ذهاک نماد ارزشهای بیگانه(تازی) بود و حکومت او براساس آن ارزشها به جنگ ارزشهای ایرانی آمده بود. برخورد کاوه و فریدون با ذهاک برخورد دو فرهنگ ناهمگون بود که یکی برپایه خرد و آزادی و منش پاک و دیگری براساس بدی و خردستیزی(خوردن مغز جوانان) و بردگی و بندگی بود. ایرانی با خیزش خود هم آن ناارزشها را بدور افکند و هم نشان داد که خواستار استقلال و جدا کردن چهارچوب فرهنگی خود از فرهنگها و سرزمینهای دیگر است. درست از برای همین فریدون که بر تخت نشست جهان را میان پسرانش ایرج و سلم و تور بخش کرد و هر کدام مستقل شدند و هر فرهنگ کشور شد و ملت پدید آمد و هویت ملی. پیشبند چرمی کاوه آهنگر نیز درفش کاویانی نام گرفت و پرچم شد. این ساختار ابدی و سرنوشت ساز که من و شما و مردم جهان را دربرگرفته، پرورانده و شکل امروزین را به جهان دادهاست، در دل استورهی مهرگان نهفته است. بنابراین مهرگان به جشنی از آیین مهر، یا جشن پاییزی و انبار کردن فرآورده و یا سرنگونی ذهاک که حماسهای است جاودان تمام نمیشود بلکه:
مهرگان، نماد نخستین اتحاد ملی در سرزمین ایران است.
مهرگان، نماد پیدایش ملت و هویت ملی است.
مهرگان، خاستگاه اصلی پیدایش کشور و کشوری بهنام ایران است.
مهرگان، نخستین جشن استقلال و برقراری حکومت فرهنگی و علمی، هم در ایران و هم در جهان است.
مهرگان، نماد برقراری نخستین پرچم جهان در ایران است.[۴]
مهرگان جشن فرهنگی و کشاورزی:
از آنجاییکه مهر نمایندهی فروغ و روشنی مادی و مینویی است و چون در ادبیات ایرانی، دانش و فرهنگ هم از فروغهای مینویی آدمی بهشمار میآید، با پیروی از این حقیقت است که مهرگان را جشن فرهنگی مینامند و با برگزاری آن آموزشگاهها و دانشکدهها سال تحصیلی خود را آغاز میکنند. بنابراین بهجاست در مهرگان بهپاس بزرگداشت دانش به فرزندان و دوستان خود کتاب هدیه کنیم و نواندیشی را پیشه سازیم.
بهپاس قدردانی از کوششها و بزرگداشت کشاورزان ایرانی که در راه سرسبزی و آبادانی و فراوانی نعمت کوشش میکردند، یکی از روزهای این جشن را با آیینهای ویژهای به همین مناسبت برپا میکردند. شاهان ایران در این جشن لباس ارغوانی میپوشیدند و تاجی خورشیدگون بر سر مینهادند و کشاورزان را به خوان نعمت خود فرا میخواندند و پس از پایان پذیرایی کار کشاورزان را میستودند و با آنان هم پیمان میشدند که بیاری یکدیگر در راه آسایش و آرامش و خرسندی بکوشند. آنگاه به فراخور حال به کشاورزان هدایایی چون بذر مرغوب، چارپایان و وسایل کشاورزی میدادند و آنها را با دلی خوش و روانی شاد روانهی خانه و شهر و دیار خود میکردند.
مهرگان را جشن آغاز زمستان و هم چنین خسروان هم مینامند، زیرا بیشتر پادشاهان در ایران باستان در این روز تاجگزاری میکردهاند.
مهرگان نزد دیگر مردمان:
اگرچه این جشن نیز مانند دیگر جشنها دستخوش پیشامدهای ناگوار گردید، اما هرگز فراموش نشد و هتا ایرانیان پس از دستیابی به سرزمینهای دیگر نیز آنرا با خود بردهاند، چنانکه مردم بابل در هنگام برگزاری جشن مهرگان جشن باشکوهی بهنام خدای آفتاب برپا میکردهاند.
ارمنیان نیز در ماه مهر، جشنی بهنام مَهگان داشتند که بیگمان گرفته از مهرگان است.
در آسیای کوچک مهرگان برپا میشد و از آنجا با مهرپرستی و به اروپا راه یافت.
از مراسم برجستهی جشن مهرگان آتش افروزی و چراغانی در شب پیش و برگزاری مسابقات ورزشی و قهرمانی مانند اسپ دوانی، ارابه رانی و غیره بوده است که آنهم پس از گسترش آیین مهر در اروپا، بنابر باور خاورشناس نامی دکتر مودیModi این مسابقات پستر در یونان به شکل مسابقات المپیک درآمده و تودهی هیزم جشن با آتش سپنت معبد المپیاد یونان روشن میشده است و آثار آن اکنون نیز دیده میشود که یادآور آیین آتشافروزی جشنها در ایران باستان است.
مهرگان چگونه برگزار میگردید:
رسم چنین بودهاست که در دربار شاهان، نخست موبد موبدان نیایش میکرده و گفتاری داشته است. سپس پیک خجسته به پیش میآمده و با خواندن ترانههای نمادین برای شاه و کشور روزهای خوشی را پیش بینی میکردهاست. خوان یا سفرهی ویژهی مهرگان گسترده بوده و بارعام یعنی به پیشِ شاه آمدنِ مردم آغاز میگشته است که از سویی پیشکشیها داده میشده و پیشیارهها گرفته میشده و از سوی دیگر دادخواهان به داد خود میرسیدهاند.
اردشیر پاپکان و خسرو انوشیروان دادگر در این روز تنپوشهای نو به مردم میبخشیدند و پادشاهان هخامنشی با بالاپوشهای ارغوانی، در باده پیمایی و شادمانی و دستکوبی با مردم همراهی میکردند.
تاریخ نویسان نوشتهاند که بزرگان کشور به میان مردم میرفتند و با آنان به پایکوبی و دست افشانی میپرداختند. خوانچههای پر از میوههای خشک، برگهای سبز، شکوفههای گلهای رنگارنگ، شکر، سکه، انار، بِـه، کاج یا سرو … همه در خوانچه بودند که نشانه شگون و نیکبختی و فروانی بهشمار میآمدند.
منوچهری در این باره میسراید:
برخیز هان ای جاریه
می درفکن در بادیـه
آراسته کن مجلسی
از بلـخ تـا ارمینیـه
آمد خجسته مهرگان
جشن بزرگان خسروان
نارنج و نار و ارغـوان
آورد از هــر ناحیــه.
هنگامیکه خورشید به میانههای آسمان میرسید فریادهای شادی و خنده در فراخنای کوچه و خیابان تنین میانداخت و روبوسیها و شادباشها و آرزوی خوشبختی و سرشادی نمودن برای یکدیگر آغاز میشد. پس از آن مردم به رفت و آمد و دید و بازدید ریش سپیدان و بزرگان خانواده و دوستان میپرداختند و شادیانهها میدادند و پیشیارهها دریافت میکردند.
هر نوزادی در این ماه زاده میشد نام او با واژهی مهر همراه بود مانند: مهرانگیز، مهربان، زادمهر، مهرداد، مهرزاد، مهرشاد، شادمهر، مهرناز، نازمهر، نوش مهر، مهرنوش، مهری، گلمهر و… همهجا رادی و دهشمندی، بزرگواری و گزشت، شور و شادی و خنده بود که تنین میانداخت. کینهها از دلها بیرون رانده میشدند و مهرورزی و مهربانی و دلشادی جای آنها را میگرفتند.
زمان مهرگان:
جشن مهرگان از روز شانزدهم مهر ماه، روز مهر و ماه مهر آغاز میشد[۵] و به روز بیست و یکم(رام روز) پایان مییافت. آغاز جشن را مهرگان کوچک یا خرد(یا مهرگان همگانی) و پایانش را مهرگان بزرگ یا ویژه (یا مهرگان ویژگان) مینامیدند.
ابوریحان بیرونی هنگامیکه از مهرگان بزرگ یا رام روز یاد میکند و مینویسد:
روز بیست و یکم، رام روز است که مهرگان بزرگ نام دارد. این روز را از آن رو جشن میگرفتند که فریدون بر ذهاک چیره شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد و مردم را از شکنجه و آزار رهایی داد.
و فردوسی توسی، زمان چیرگی ذهاک را چنین مینمایاند:
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهـان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
ز نیکی نبودی سخن جز به راز
ندانست خود جز بد آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن.
تا آنکه کاوه آهنگر به پا میخیزد و مردم را به جنبش فرا میخواند:
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بـرو انجمن گشـت بازار گـاه
همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
از آن چرم که آهنگران پشت پای
بـپـوشـنـد هـنگـام زخـم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگـه ز بازار برخاست گرد.
پس از پیروزی کاوه و فریدون بر ذهاک، چرم نیزه به رنگهای سرخ و زرد و بنفش و گوهرهای گرانبها و زر و سیم آراسته شده و درفش کاویانی نام میگیرد:
بـیاراست آن را بــه دیبـای روم
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم
فرو هشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
از آن پس هر آنکس که بگرفت گاه
بـشـاهی بـه سر برنهادی کلاه
بــر آن بیبـهـا چــرم آهنگران
بــرآویختی نـو به نـو گوهران
ز دیبــای پــرمایــه و پــرنیـان
بـر آنگونه گشت اختـر کاویان
کانـدر شب تیـره خورشیـد بود
جهــان را ازو دل پـر امید بود.
مهرگان، دستگاهی در موسیقی ایرانی:
از واژه مهرگان، نواهای گوناگون و دستگاههای خنیاگری و سرود و آواز ساختهاند.
مهرگان نام دستگاه بیست و یکم باربد، ترانهسرا و نوازندهی بزرگ ایران در دربار خسروپرویز بود.
مهرگان بزرگ نیز نام پردهای است در موسیقی.
نظامی گنجوی میسراید:
چو نـو کردی نوای مهـرگانی
ببردی هوش خلق از مهربانی.
مهرگان خردک یا خوردک نیز نام پردهای است در موسیقی. این مهرگان خردک با نام مهرگان کوچک نیز نقل شدهاست.
منوچهری دامغانی میسراید:
چو مطربان زنند نوا تخت اردشیر
گه مهرگان خردک و گاهی سپهبدان.
مهرگان در میان زرتشتیان:
در ایران در میان زرتشتیان رسم این بودهاست که در این جشن لباس نو بپوشند و شادی کنند و سفرهای بچینند و درون مرغی را با مواد غذایی پر کرده آنرا بپزند و در خوان بگزارند.
کتاب اوستا و آیینه و سرمهدان و شربت و گلاب و شیرینی و سبزی و میوه، بویژه انار و سیب و گلهای رنگارنگ بر روی سفره میچیدند و کنارههای سفره را با آویشن خشک میآراستند و در ظرفی از آب، گیاه خوشبوی آویشن و چند سکه نقره و چند عدد سنجد و بادام و پسته میریختند و شمع و لاله روشن بر سر خوان میگزاردند و اسفند و کندر بر آتش میسوزندند و در نیمروز افراد خانواده همگی به شادی در سر خوان و در برابر آیینه میایستادند و اوستا میخواندند و شربت و شیرینی میخوردند و به یکدیگر شادباش میگفتند. در این روز برای تازه دامادان و نامزدان پارچه و شیرینی و غیره میبردند و به نیازمندان یاری میکردند.
مهرگان در این زمان:
امروزه مهرگان بوسیلهی همهی ایرانیان از زرتشتی و دیگران، جشن گرفته میشود.
تفاوتی که چگونگی برگزاری این جشن در میان مردم با گزشته نموده است این است که رسم رسوم آن مانند گزشته نیست. برای نمونه شاید دیگر سفرهی مهرگانی بگونهی گزشته چیده نشود و چیزهایی که روی سفره گزاشته میشود کمتر شده باشد اما ارزش و اهمیت این جشن، مانند دیگر جشنها و آیینهایی که از گذشتهی تاریخی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ـ دینی همهی ما نشان و گفتگو دارد، دوباره برای ایرانیان و اینبار بهگونهی تازهای زنده شدهاست و در واقع نقش راستین خود را در زنده کردن و بزرگداشت ارزشهای راستین و بنیادین فرهنگی ایرانیان در امید دادن به امروز و آینده آنها بهدرستی بازی میکند.
در هنگام برگزاری جشن میتوان خوانی گسترد که در آن چیزهایی مانند آتشدان یا نور بگونهی شمع یا لاله، نسک سپنت(درباره زرتشتیان گاتهای ورجاوند)، آیینه، آب و آویشن، میوه بویژه انار و سیب؛ گل و سبزی(سرو یا مورت)، شیرینی، شراب، سکه و همچنین لرک فراهم باشد. فراموش نباید کرد که فلسفهی راستین جشن و جشن گرفتن از سویی ایجاد پیوند میان مردم در شادی و امید است برای گرفتن نیرو و ادامهی کار و کوشش در زندگانی و از سوی دیگر بازگویی و پافشاری بر روی آن بنیادها و ارزشهایی که در فلسفهی هر جشنی نهفته است. با توجه به چنین اصول مینویی و فلسفهی اخلاقی آن بهجاست که ما ایرانیان به خود ببالیم و در هر کجا که هستیم این جشن باستانی و دیگر جشنها که ما را به گزشتهی پر افتخار خود پیوند میدهد و وسیلهی همبستگی ما ایرانیان است هر سال با شکوه بیشتری برپا سازیم. بنابراین جشن مهرگان را با مهر و امید، هر کجا که هستیم برگزار کنیم و فرزندانمان را به ویژگی و انگیزههای بنیادی جشنها آشنا سازیم و فروغ مهرورزی به فرهنگ و آیین ایرانزمین را در دل آنها برافروزیم تا شناسنامه فرهنگی خود را خوب بشناسند و بدان سرافراز باشند.
************
[۱]- کهنترین سند نوشتهای که نام این خدای کهن هند و ایرانی در آن به ثبت و به ما رسیدهاست، در لوحههای گلینی است از ۱۴۰۰سال پ.م. به سال۱۹۰۷ میلادی در کاپاتوکا، از شهرهای آسیای کوچک، در جایی بهنام بغازکوی لوحههای گلینی پیدا شد. در یکی از این لوحهها پیمانی است میان هیتیها و میتانیها(از نژادهای آریایی) که در آنها از میترا و وارونا کمک خواسته شده است.
[۲]- کتابهای مقدس هندوها.
[۳]- پاپ(پدر)، درخت کریسمس، بابانوئل و بسیاری بورها و رسوم دیگر از این دست هستند.
[۴]- لازم به یادآوری است که پدیدههای ملت، هویت ملی، پرچم، میهن، کشور و استقلال که با مهرگان پدید آمدند شاید تا مدتها پس از مهرگان، واژهای پذیرفته شده نباشند و مقصود نویسنده از بکار بردن واژههایی که امروز برای پدیدهها متداول است، جود خود پدیده است نه نام آن.
[۵]- امروزه روز مهر به روز دهم ماه جابجا شدهاست که دلیل آن دگرگونی در گاهنامه(سالنامه) است در سال۱۳۰۴خورشیدی که ۶ماه نخست سال را ۳۱روز گرفتند و بدین ترتیب۶روز .
به شش ماه نخست افزون شد و روز شانزدهم ماه هفتم، یعنی مهرماه شش روز به پس رفت و بر روز دهم قرار گرفت.[۶] لرک به درهمی از میوههای خشک مانند: پسته، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو، نارگیل، سنجد گویند که میتوان روی آن را با نقل و شیرینی نیز تزیین کرد.
نقل از درگاه ایــرانـیـان زرتـشــتــی🔥
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر