۱۳۹۹ خرداد ۲۶, دوشنبه

بسی جای تعجب است که پس از دو هزار سال، با این همه مجاهدت پیروان کیش اسلام هنوز این عادت موقوف نگشته!

از دور دیدم دو نفر که لباسِ غیر ایرانی داشتند به سمت ما می آیند، اینان دو پیرمرد کوتاه قد ولی تنومند و سرحال بودند.بجای کلاه پوست بره نوکدار، بسر شالی بسته که دو سرش بشانه ها افتاده بود، ریش را در عوض حنا بستن سفید گذاشته با همدیگر کلماتی رد و بدل میکردند که من ابدا نتوانستم بفهمم چه زبانیست.با من بزبان فارسی مشغول مکالمه شدند، از پاسخ سوالات من اظهار داشتند از تجار یزدیم،سفر دور و درازی کرده و اکنون در صدد بازگشت بموطن خود می باشیم.مانند بیشتر اهالی یزد کیش گبری یا زرتشتی داشتند. ضمن صحبت گفتند چون به این مذهبیم از کنار این محل که گذشتیم بر خود واجب دانستیم بدین خرابه ها آمده آنها را عبادت نماییم.هنوز اختتام کلام نکرده مشغول جمع آوری گیرانه(۱) و علفهای خشک شدند.کپه ای تشکیل داده، آتش زدند،در این وقت از دوباره کلماتی را که قبلاً شنیدم بزبان آوردند. این زبان زند، زبان زرتشتی و زند اوستاست که در بسیاری کتیبه های تخت جمشید دیده می شود.در وقتی که این دو گبر بجلوی کپه آتش مشغول دعا خوانی بودند چشمانم بنقش برجسته ای که بالای سر غار(۲) و بجلو قرار داشت بیفتاد وضع آتش در نقش کاملاً با این آتش مشابهت داشت.بسی جای تعجب است که پس از دو هزار سال، با این همه مجاهدت پیروان کیش اسلام هنوز این عادت موقوف نگشته! تا مدتی بعد از رفتن گبرها شعله های آتش در جولان و خاطره گذشتگان را بنظر می آوردند.(ص ۳۲۰)

تعلیقات:

۱_گیرانه به معنی تنورافروز یا چيزي که بدان آتش روشن می کنند.
۲_منظور از (غار):یکی از آرامگاه های موجود در صخره های بالای تخت جمشید است.

مأخذ: فلاندن، اوژن. سفرنامۀ اوژن فلاندن به ایران (چاپ سوّم). ترجمهٔ حسین نور صادقی.  تهران: اشراقی.  سال ۱۳۵۶

نقل از کانال پژوهشی در فرهنگ زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...