۱۳۹۹ خرداد ۱۴, چهارشنبه

اهمیت آبادگری گیتی در اندیشه ایرانشهری و کیش مزدیسنا

در باورھای ایرانی-زرتشتی، ھستی به دو زیرمجموعه گیتی و مینو بخش می شود. گیتی به معنی جھان محسوس، فرایافتی [= مفهومی] است در برابر مینو به معنی ھستی غیر مادی. آبادسازی گیتی، دربرگیرنده بالاتر بردن تراز زندگی مردم و سازندگی در پیرامونمان از خانواده، کوی و برزن گرفته تا روستا، شھر و کشور و جھان می شود. بر پایه اندیشه ایرانی، رسیدن به رسایی معنوی و پالایش روح و روان در شرایطی که فرد و جامعه از دید رفاه و آسایش در تنگنا باشند، شدنی نیست. از دل کشوری ویران و ناتوان و مردمی مستمند و نیازمند، جامعه ای والا، سرفراز، آبرومند و خوشبخت بیرون نمی آید. از اینرو، آباد کردن گیتی، کانون نگرانی تبار ایرانی و پیشنیازی برای فرزانگی و فرھیختگی گردید.

(در عصر نوین نیز، برخی سرآمدان جامعه بر فقدان نگاه آبادگر و رفاه ساز در کشور به عنوان یکی از بنیادهای زوال و انحطاط ایران، تاکید کرده اند. یکی از روحانیان آگاه و نیک سرشت دوره قاجار، «ممقانی»، در کتاب خود، «مسالک»، می نویسد: "استقلال و احیای ایران هیچ یک درست و تامین نخواهد شد مگر اینکه ایران قوه حربیه و استعداد عسکریه اش مرتب بشود و او هم مرتب نخواهد شد مگر اینکه مالیه و ثروت ایران مرتب بشود." مسالک، ممقانی، برگ 34)

در دین چیره بر ایرانشھر یعنی کیش مزدیسنا، سه تن در زمره گناھکاران شمرده می شدند: کشاورزی که در آبادی کشتزار خویش غفلت می ورزید، داور (قاضی) بد، و انسانی که مردم را می آزرد. نفر نخست آشکارا از آبادسازی گیتی روی گردانده و با ویران شدن یک کشتزار، آلوده گناه بزرگی شده است.

در اندیشه ایرانی، زندگی در گیتی ارزشمند بوده و اھمیت دادن به آن و بھتر نمودن آن به ھیچ روی "غرق شدن در مادیات و امور دنیوی" انگاشته نشده است. آیینی که چگونگی زیست انسان در این جھان را مھم نداند، چگونه می تواند برای زندگی مینوی انسان، جایگاھی قائل باشد؟! روشن است که فرمانروایان در یک آیین و یا کیش دنیاستیز، پاسخگو نخواھند بود که چرا رفاه و آبادانی در جامعه وجود ندارد؛ چه اصولا خویشکاری [= وظیفه] فرمانروا، بھبودی زندگی اینجھانی مردم نیست.

در" وندیداد" که یکی از دفترھای دینی بازمانده از عصر ساسانیان و بازنویسی شده در دوره اسلامی است، آمده است: «دستی که بذر گندم می پاشد، اشویی (راستی و درستی) می افشاند» (وندیداد، فرگرد 3 ،بند 23). در ھیچ مرام و آیینی، اینچنین آبادگری و سازندگی ستایش نشده و به ارزشی والا در پیکر اجتماع تعبیر نگشته است. ھمچنین، نرسیدن به کشتزار و باغ که ویرانی و خشکی آن را به دنبال داشته باشد، وجدان فرد و اجتماع را بدرد می آورد و افسوس خردمند را برمی انگیزد: «بدحال است زمینی که زمان درازی در انتظار بذر، بذر افشان و کشاورزی مانده است» (وندیداد، فرگرد 3 ،بند 30).

در دین مزدیسنا، بینوایی و بدبختی از کرده ھای اھریمنی است ولی توانگری، رفاه و آسایش، ستایش شده اند. خانه ای که بینواتر است، دیو دروغ و دزدی و بدکرداری آسانتر در آن راه می یابد. این دین، بی آنکه دشمن بینوایان باشد، دشمن بینوایی است و دستگیری از بینوایان را سفارش می کند. (شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، مرتضی ثاقب فر، برگ 145) ھمچنین در این پیوند در اوستا می خوانیم که «سروش پاک را می ستاییم... کسی که از برای مرد و زن بینوا، پس از فرونشستن خورشید، خانه ای استوار بنا کند را می ستاییم.» (اوستا، برگردان یسنا از ابراهیم پورداوود، یسنا 57 ،بندهای 9 و 10)

👈بنمایه:
پیش درآمدی بر
اندیشه سیاسی ایرانشهری-
نوشته دکتر شاهین نژاد
‍🔥🔥🔥🔥🔥🔥
نقل از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...