۱۳۹۹ خرداد ۱۴, چهارشنبه

"اشا" یا راستی در فرهنگ‌نیاکانی ما ایرانیان

راستی در فرهنگ ایران باستان و از این رو در دو‌جلوه بزرگ مینوی آن یعنی اوستا و شاهنامه، چنان جایگاه بلندی دارد و آن چنان در هر «جای» و «گاهی» بازگو می شود که بررسی آن و شناخت تیز و ژرف معنای آن، درخور هرگونه ژرف نگری است. چرا اوستا و شاهنامه این همه بر «راستی» پای می فشرند و چرا این جستار از چنان جایگاهی برخوردار است که حتی در سنگنبشته ها پیوسته از راستی یاد می شود و داریوش «دیو دروغ» را همپایه «دیو خشکسالی» و چه بسا بدتر از آن می داند و در دل سنگها این نیایش خویش را به درگاه اهورامزدا حک می کند که:
داریوش شاه گوید ... «این کشور را اهورامزدا از لشگر دشمن و بدسالی (= قحطی) و دروغ نگهبان باشد ... این کشور گرفتار سپاه دشمن و بدسالی و دروغ مباد.»
فروردین یشت، پیکر مینوی یا فروهر اهورامزدا را دارای بهترین راستی و روان او را کلام مقدس یا سخن هستی ساز (= منثر سپنته) می داند، حال آنکه فیثاغورس یونانی، پیکر اهورامزدای ایرانیان را از نور و روان او را «راستی» می پندارد.

راستی برابر با سامان هستی

  «بهترین راستی» یا «اَش و هیشته»، در گاهان،  یکی از شش مینوی بنیادی دین زرتشت است و معنای آن نظام گیتی و سامان هستی است. هنگامی که اهورامزدا می گوید: «من با بهترین راستی (= أش)، فضای روشن درخشان و منزلهای خورشید سان بیافریدم»
 (اردیبهشت پشت . بندا)، و یا زردشت   گاهان می گوید: «ای اهورا تو همانی که از آغاز با فروغ اندیشه ات، اَش را اندیشیدی و با خرد خویش آفریدگار آشی گشتی...» (هات ۳۱- بند ۷)، پیداست که منظور از «اَش» یا راستی، نه راستگویی بلکه سامان و نظام هستی و آفرینش است. ... در گفتار درباره «امشاسپندان» از نمونه های بیشتری از گاهان یاد شده است و از نمونه آوری افزونتر در می گذرم.  تنها می افزایم که بسیاری از پژوهندگان نیز این حقیقت را دریافته اند.
«نیبرگ» سوئدی جای به جای از «اَش» به معنای «نظم راست، نظم جهانی، نظم زندگانی جتماعی و دینی، روش درست طبیعت، زندگی مرتب و منظم موجودات طبیعی، پرورش در ست چارپا» و جز آن یاد می کند.
«و لنگانگ کنارت» آلمانی نیز نظر نیبرگ را می پذیرد و «راستی» را برابر انتظام و جهان دانی» می نامد و آن را همچون نیبرگ با واژه هندی «رته» (= rata) و فارسی باستان «ارته» (= arta) برابر می داند و می افزاید که پلو تارخ نیز واژه atta را برابر واژه althtia معنی می کند که تقریبا هم معنای واژه عربی «حق» است که لقب خداوند نیز هست،
دوشن گیمن فرانسوی نیز داد و راستی را برابر قانون کیهانی می داند.  و سرانجام دکتر معین نیز از «اشه به عنوان «نظم جهانی» و «قانون ایزدی» یاد میکند.
در شاهنامه فردوسی، نماینده خسرو پرویز شاه ایران، در یک گفتگوی هوشمندانه دینی - فلسفی با قیصر روم، سخنی می گوید که همین یک نمونه برای شناخت اهمیت جایگاه راستی» در دین مزدیسنا بسنده است: . . .

جز از راستی هرک جوید ز دین
 بر او باد نفرین بی آفرین

اما، چنان که بارها یاد کرده ایم، نظم آسمانی و زمینی الگوی یکدیگرند و در بستگی تنگاتنگ باهم هستند، چرا که نهادهای اجتماعی و سیاسی زمینی، چیزی جز تحقق مادی مینوهای آسمانی و مینوهای دینی یک قوم نیستند. از این رو، «راستی» نیز همانند مینوهای دیگر، تحقق اجتماعی و اخلاقی و سیاسی زمینی نیز دارد و جز این هم نباید باشد. .
شاهنامه فردوسی، همه راستاهای معنای «راستی» را در می یابد و در بر می گیرد. این جنبه ها در پیوند جدانشدنی با یکدیگرند و دریافت درست آنها در درون یک دستگاه اندیشه ای کلی و همبافت (= منسجم) شدنی است. .

📖شاهنامه فردوسی، و فلسفه تاریخ ایران، مرتضی ثاقب فر، انتشارات قطره - انتشارات معین، ۱۳۷۷چاپ اول، ص ۲۲۳-۲۲۵( به تلخیص و ویرایش این گفتار)

نقل از کانال زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...