خویشکاری (وظیفه) هر زرتشتی راستین
به یاری اهورامزدا...
《آموزگار بد پيام راستين را بر ميگرداند، و با گفتارش خرد و انديشه نيك را پريشان، و شيوه درست زندگي را تباه ميكند. بدين سان، اي مزدا و اي راستي، من با سخناني كه از دل بر مي خيزد، در برابر اين گونه گفتار ها خواهم ايستاد.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات32_بند9 )
جهان آموزگار زرتشت بیش از هر چیز، یک "سوشیانت" یا به زبان امروزی یک بهساز هازمانی (مصلح اجتماعی) بود که می کوشید با "منتره" یا سخنان اندیشه برانگیز خود، مردمان را بسوی "وهومن" یا درست اندیشی فرا بخواند. زیرا او می دانست هر گفتار و کردار مرتو (انسان)، نخست در اندیشه او ریشه دارد. پس او درست اندیشی را آموزش داد تا آنها بتوانند میان آنچه نیک است و آنچه بد است، آنکه درست است را بر پایه "دئنا (وجدان)" و "خرد" خود برگزینند. وی همچنین در کنار درست اندیشی به مردمان "اشا" یا راستی را آموزش می داد تا آنها گفتار و کردار خویش را با اندیشه خود که از پیش نیک و درست گشته، هماهنگ کنند تا گفتار و کردار شان نیز به همان گونه نیک و درست گردد. وی این کسان را پیروان راستی نامید و آنها را به همازوری (اتحاد) با یکدیگر فراخواند تا بتوانند در کنار یک دیگر بر بد اندیشی و ناراستی پیروز گردند و دادگری، آزادگی، رواداری، خردگرایی، آبادسازی، شادزیستی و دهشمندی را در جهان گسترش دهند و به گونه چکیده آنکه بتوانند جهان و جهانیان را به آرامشی افزاینده یا در زبان گاتایی "سپنتا آرمئیتی" برسانند؛ آرامشی که میوه آن "هئوروتات امرتات (شکوفایی همیشگی)" برای جهان هستی خواهد بود. ولی رسیدن به این آرامش بر پایه آموزه های اشوزرتشت آن هنگام فراهم می آید که شهریاری ای دادگر و دادگستر بر پایه ارزش ها و آرمان های جهانشمول در همبودگاه (جامعه) بر پا گردد که در زبان گاتایی "خشتره وئیریه (شهریور)" نامیده می شود. برای این کار، "اشونان" یا پیروان راستی می باید در برابر "دروندان" یا پیروان دروغ و رهبران ستمگرشان بایستند. زرتشت چاره این کار را دو چیز می داند؛ 1- پرهیز از خشم یا هر گونه رفتار سهشوارانه (احساسی) و به دور از خرد 2- همازوری و همبستگی پیروان راستی و دادخواهان با یکدیگر.
《شما كه به انديشه نيك دل بسته ايد، خشم را از خود دور كنيد و در برابر ستم بايستيد. و در اين راه، براي گسترش آئين راستي، به نيروي همرزمان پاك سرشت بپيونديد تا به سراي اهورامزدا راه يابيد.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات48_بند7 )
از این رو، همه آن کسانی که خود را پیرو زرتشت می نامند، نمی توانند با یکسان انگاری (بی تفاوتی) به رویدادهای همبودگاه و ستم های روا داشته شده بر هموندان (اعضای) آن، یک پیرو راستین زرتشت باشند. اینک زمان آن فرا رسیده که نشان دهیم "اندیشه، گفتار و کردار نیک" و سنگ زرتشت بزرگ را به سینه زدن تنها در اندازه یک بانگ (شعار) نبوده است. اگر در این بزنگاه های مهند (مهم) گاهدادی (تاریخی) خاموشی پیشه کنیم، دیگر نباید خود را زرتشتی بنامیم زیرا فرنام (عنوان) "زرتشتی" دنباله (یدک) کش نام یک ابر مرتو بیهمتا در گاهداد جهان است که خود او نیز شکوه و بزرگی اش را وامدار ستم ستیزی و دلاوری اش بود و در این راه نیز جان سپارد ولی در سایه آموزه ها و سروده های جاویدان او در یگانه نسک (کتاب) وی- گاتها- سوشیانت های بزرگ دیگری که سرآمدشان شاهنشاه کورش بزرگ هخامنشی بود، پدیدار شدند. باشد که همچو کورش سزاوار فرنام "زرتشتی" باشیم...
《اي اهورامزدا، باشد كه مردمان، با انديشه نيك و از روي راستي، پيام مرا بشنوند. و در آن زمان، تو خود گواه خواهي بود كه از ياران و خويشان، كدام يك برابر آئين تو زندگي مي كنند، تا براي همكاران راهنمائي ارزنده باشند.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات49_بند7 )
در پایان، کوتاه و سودمند آنکه:
سرودهای اندیشه برانگیز جهان آموزگار زرتشت، فراخوانی است از دل گاهداد ایرانشهر برای خیزش و آزادسازی مام میهن از بند خونین ضحاک زمانه...
جاوید آتش زرتشت...
👈بنمایه:
نوشتار بهدین تیرداد نیک اندیش
به یاری اهورامزدا...
《آموزگار بد پيام راستين را بر ميگرداند، و با گفتارش خرد و انديشه نيك را پريشان، و شيوه درست زندگي را تباه ميكند. بدين سان، اي مزدا و اي راستي، من با سخناني كه از دل بر مي خيزد، در برابر اين گونه گفتار ها خواهم ايستاد.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات32_بند9 )
جهان آموزگار زرتشت بیش از هر چیز، یک "سوشیانت" یا به زبان امروزی یک بهساز هازمانی (مصلح اجتماعی) بود که می کوشید با "منتره" یا سخنان اندیشه برانگیز خود، مردمان را بسوی "وهومن" یا درست اندیشی فرا بخواند. زیرا او می دانست هر گفتار و کردار مرتو (انسان)، نخست در اندیشه او ریشه دارد. پس او درست اندیشی را آموزش داد تا آنها بتوانند میان آنچه نیک است و آنچه بد است، آنکه درست است را بر پایه "دئنا (وجدان)" و "خرد" خود برگزینند. وی همچنین در کنار درست اندیشی به مردمان "اشا" یا راستی را آموزش می داد تا آنها گفتار و کردار خویش را با اندیشه خود که از پیش نیک و درست گشته، هماهنگ کنند تا گفتار و کردار شان نیز به همان گونه نیک و درست گردد. وی این کسان را پیروان راستی نامید و آنها را به همازوری (اتحاد) با یکدیگر فراخواند تا بتوانند در کنار یک دیگر بر بد اندیشی و ناراستی پیروز گردند و دادگری، آزادگی، رواداری، خردگرایی، آبادسازی، شادزیستی و دهشمندی را در جهان گسترش دهند و به گونه چکیده آنکه بتوانند جهان و جهانیان را به آرامشی افزاینده یا در زبان گاتایی "سپنتا آرمئیتی" برسانند؛ آرامشی که میوه آن "هئوروتات امرتات (شکوفایی همیشگی)" برای جهان هستی خواهد بود. ولی رسیدن به این آرامش بر پایه آموزه های اشوزرتشت آن هنگام فراهم می آید که شهریاری ای دادگر و دادگستر بر پایه ارزش ها و آرمان های جهانشمول در همبودگاه (جامعه) بر پا گردد که در زبان گاتایی "خشتره وئیریه (شهریور)" نامیده می شود. برای این کار، "اشونان" یا پیروان راستی می باید در برابر "دروندان" یا پیروان دروغ و رهبران ستمگرشان بایستند. زرتشت چاره این کار را دو چیز می داند؛ 1- پرهیز از خشم یا هر گونه رفتار سهشوارانه (احساسی) و به دور از خرد 2- همازوری و همبستگی پیروان راستی و دادخواهان با یکدیگر.
《شما كه به انديشه نيك دل بسته ايد، خشم را از خود دور كنيد و در برابر ستم بايستيد. و در اين راه، براي گسترش آئين راستي، به نيروي همرزمان پاك سرشت بپيونديد تا به سراي اهورامزدا راه يابيد.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات48_بند7 )
از این رو، همه آن کسانی که خود را پیرو زرتشت می نامند، نمی توانند با یکسان انگاری (بی تفاوتی) به رویدادهای همبودگاه و ستم های روا داشته شده بر هموندان (اعضای) آن، یک پیرو راستین زرتشت باشند. اینک زمان آن فرا رسیده که نشان دهیم "اندیشه، گفتار و کردار نیک" و سنگ زرتشت بزرگ را به سینه زدن تنها در اندازه یک بانگ (شعار) نبوده است. اگر در این بزنگاه های مهند (مهم) گاهدادی (تاریخی) خاموشی پیشه کنیم، دیگر نباید خود را زرتشتی بنامیم زیرا فرنام (عنوان) "زرتشتی" دنباله (یدک) کش نام یک ابر مرتو بیهمتا در گاهداد جهان است که خود او نیز شکوه و بزرگی اش را وامدار ستم ستیزی و دلاوری اش بود و در این راه نیز جان سپارد ولی در سایه آموزه ها و سروده های جاویدان او در یگانه نسک (کتاب) وی- گاتها- سوشیانت های بزرگ دیگری که سرآمدشان شاهنشاه کورش بزرگ هخامنشی بود، پدیدار شدند. باشد که همچو کورش سزاوار فرنام "زرتشتی" باشیم...
《اي اهورامزدا، باشد كه مردمان، با انديشه نيك و از روي راستي، پيام مرا بشنوند. و در آن زمان، تو خود گواه خواهي بود كه از ياران و خويشان، كدام يك برابر آئين تو زندگي مي كنند، تا براي همكاران راهنمائي ارزنده باشند.》
(زرتشت- گاتها؛ #هات49_بند7 )
در پایان، کوتاه و سودمند آنکه:
سرودهای اندیشه برانگیز جهان آموزگار زرتشت، فراخوانی است از دل گاهداد ایرانشهر برای خیزش و آزادسازی مام میهن از بند خونین ضحاک زمانه...
جاوید آتش زرتشت...
👈بنمایه:
نوشتار بهدین تیرداد نیک اندیش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر