براستی جهانبینی زرتشت نخستین جهانبینی یگانهشناس جهان است كه:
1- بر پایهی نگرش دانشورانه و خردمندانه استوار است و هیچ دانشمندی نمیتواند بر آن خرده بگیرد.
2- در نگرش به زیست بوم و پاسداشت آن، پیشگام همه نگرش هایی از این دست است. همۀ سازمان ها و گروههایی كه با فرنام “سبزها”، “آشتی سبز” و … در سدۀ بیستم ترسایی پا به میدان گذاشته اند ناخودآگاه، پیرو اندیشهی اشایی زرتشت در پهنۀ نگرش به زیست بوم هستند.
3- سازمان مردم ها (ملل) و كوشش برای برپایی آشتی جهانی و كمكرسانی در پهنۀ بهداشت و خوراک رسانیِ (تغذیه) جهانی در راستای “آرمیتی” است.
4- از دیدگاه کشورآرایی و شیوهی ادارهی هازمان، دین زرتشت نه به زورگویی (دیكتاتوری) باور دارد و نه به بی سامانی یا هرجومرج. آزاده گرایی ترازمند (دموکراسی متعادل)، آرمان هازمانی (اجتماعی) زرتشتیان است.
5- دیدگاه کدیوری زرتشت نه بر برتری سرمایه استوار است (کاپیتالیستی) و نه بر پندارِ برابری همگان از هر دیدگاه (کمونیستی). دادِ توده ای برپایهی فراهمآوری توانمندی رشد و پیشرفت فرد و گروه، از ویژگیهای این دیدگاه است.
همهی اینها كه برشمردیم از پایههایی هستند كه میتوانند یك هازمان جهانی سالم و راست و درست را بسازند. و اگر هم گمان كنیم كه چنین چیزی در جهان امروز بیشتر به یك امید و آرزو شبیه است تا به یك حقیقت به یاد بیاوریم كه ما در سرزمین خودمان نمونهی یك شهریگری سامان مند، بزرگ، سالم و آرام را در اندازه های نیمه جهانی داشتهایم؛ سامان بوجود آمده بوسیلهی كورش كبیر هخامنشی را، سامان خوب و سازنده و آرامشبخشی را كه بر پایهی آموزشهای زرتشت و جهانبینی او پدید آمده بود. سامانی كه به مثابهی “كردار نیكی” بود در پیروی از گفتار نیك اشو زرتشت. و شاید با جسارت بتوان گفت كه آن سامان خوب نیمه جهانی نخستین و واپسین سامانی بود كه انسانِ پاگذاشته به دورهی كشاورزی و شهرنشینی از خود بنیان گذاشته است. انسانی كه امروزه در دهههای آغازین دورهی ساختاری (صنعتی) و در آستانهی دورهی فراساختاری خود میباشد. انسانی كه همانگونه كه آمد آنچنان رفتاری با خود و جهان كرده است كه امروز با دنیایی از دشواری ها و پیچیدگیهای تنی و روانی، مادی و مینوی روبرو میباشد. راه برون رفت از این بغرنج ها نیز، بیرون رفتن از دنیای ذهنی، روانی، فرهنگی پندارگرایی ناب و مادهگرایی ناب و ویرانی خود و زمین و زمان است.
به اشا و راستی رو بیاوریم تا با بهرهگیری از اندیشهنیك و برپایی سامان خودخواسته و برگزیدنی به آرامش برسیم. هر نامی هم میخواهیم بر آن بگذاریم هیچ فرقی نمیكند. بیتردید هنگامی كه اشو زرتشت پیام خود را آشكار كرد نمیخواست كه همه نام زرتشتی بر خود بگذارند. بلكه هر آنكس كه روانِپیام را دریافت و بر آن کنش داشت خودبخود یك رهرو راه او به شمار میآید.
ما زرتشتیان نیز بنا بر آنچه كه آموختهایم و در نیایشهای روزانهی خود و در اوستای كشتی بستن تكرار میكنیم با همهی انسانهای نیك جهان در كردن كارهای خود و دوری از كارهای بد همگام خواهیم بود.
هَما زور بیم، هَما زورِ هَما اَشو بیم، هَما زورِ ویشْ كِرفِه بیم، همكِرفِهی كِرفِهكاران بیم، دور از وَناه و وَناهكاران بیم، همكرفهی بَستِهكُشْـتیان و نیكان و وَهانِ هَفتْ كِشورْ زَمین بیم. به خُشنودی تو، ای دادارِ اورمَزد. اَتَـه جَمـیاتْ یـتَه آفْرینامی. (چنان باشد كه ما آرزو داریم.)
(3/3)
👈بنمایه:
برگرفته از تارنمای دین بهی-
نوشته موبد کامران جمشیدی
1- بر پایهی نگرش دانشورانه و خردمندانه استوار است و هیچ دانشمندی نمیتواند بر آن خرده بگیرد.
2- در نگرش به زیست بوم و پاسداشت آن، پیشگام همه نگرش هایی از این دست است. همۀ سازمان ها و گروههایی كه با فرنام “سبزها”، “آشتی سبز” و … در سدۀ بیستم ترسایی پا به میدان گذاشته اند ناخودآگاه، پیرو اندیشهی اشایی زرتشت در پهنۀ نگرش به زیست بوم هستند.
3- سازمان مردم ها (ملل) و كوشش برای برپایی آشتی جهانی و كمكرسانی در پهنۀ بهداشت و خوراک رسانیِ (تغذیه) جهانی در راستای “آرمیتی” است.
4- از دیدگاه کشورآرایی و شیوهی ادارهی هازمان، دین زرتشت نه به زورگویی (دیكتاتوری) باور دارد و نه به بی سامانی یا هرجومرج. آزاده گرایی ترازمند (دموکراسی متعادل)، آرمان هازمانی (اجتماعی) زرتشتیان است.
5- دیدگاه کدیوری زرتشت نه بر برتری سرمایه استوار است (کاپیتالیستی) و نه بر پندارِ برابری همگان از هر دیدگاه (کمونیستی). دادِ توده ای برپایهی فراهمآوری توانمندی رشد و پیشرفت فرد و گروه، از ویژگیهای این دیدگاه است.
همهی اینها كه برشمردیم از پایههایی هستند كه میتوانند یك هازمان جهانی سالم و راست و درست را بسازند. و اگر هم گمان كنیم كه چنین چیزی در جهان امروز بیشتر به یك امید و آرزو شبیه است تا به یك حقیقت به یاد بیاوریم كه ما در سرزمین خودمان نمونهی یك شهریگری سامان مند، بزرگ، سالم و آرام را در اندازه های نیمه جهانی داشتهایم؛ سامان بوجود آمده بوسیلهی كورش كبیر هخامنشی را، سامان خوب و سازنده و آرامشبخشی را كه بر پایهی آموزشهای زرتشت و جهانبینی او پدید آمده بود. سامانی كه به مثابهی “كردار نیكی” بود در پیروی از گفتار نیك اشو زرتشت. و شاید با جسارت بتوان گفت كه آن سامان خوب نیمه جهانی نخستین و واپسین سامانی بود كه انسانِ پاگذاشته به دورهی كشاورزی و شهرنشینی از خود بنیان گذاشته است. انسانی كه امروزه در دهههای آغازین دورهی ساختاری (صنعتی) و در آستانهی دورهی فراساختاری خود میباشد. انسانی كه همانگونه كه آمد آنچنان رفتاری با خود و جهان كرده است كه امروز با دنیایی از دشواری ها و پیچیدگیهای تنی و روانی، مادی و مینوی روبرو میباشد. راه برون رفت از این بغرنج ها نیز، بیرون رفتن از دنیای ذهنی، روانی، فرهنگی پندارگرایی ناب و مادهگرایی ناب و ویرانی خود و زمین و زمان است.
به اشا و راستی رو بیاوریم تا با بهرهگیری از اندیشهنیك و برپایی سامان خودخواسته و برگزیدنی به آرامش برسیم. هر نامی هم میخواهیم بر آن بگذاریم هیچ فرقی نمیكند. بیتردید هنگامی كه اشو زرتشت پیام خود را آشكار كرد نمیخواست كه همه نام زرتشتی بر خود بگذارند. بلكه هر آنكس كه روانِپیام را دریافت و بر آن کنش داشت خودبخود یك رهرو راه او به شمار میآید.
ما زرتشتیان نیز بنا بر آنچه كه آموختهایم و در نیایشهای روزانهی خود و در اوستای كشتی بستن تكرار میكنیم با همهی انسانهای نیك جهان در كردن كارهای خود و دوری از كارهای بد همگام خواهیم بود.
هَما زور بیم، هَما زورِ هَما اَشو بیم، هَما زورِ ویشْ كِرفِه بیم، همكِرفِهی كِرفِهكاران بیم، دور از وَناه و وَناهكاران بیم، همكرفهی بَستِهكُشْـتیان و نیكان و وَهانِ هَفتْ كِشورْ زَمین بیم. به خُشنودی تو، ای دادارِ اورمَزد. اَتَـه جَمـیاتْ یـتَه آفْرینامی. (چنان باشد كه ما آرزو داریم.)
(3/3)
👈بنمایه:
برگرفته از تارنمای دین بهی-
نوشته موبد کامران جمشیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر