۱۳۹۸ مهر ۳, چهارشنبه

آفرینش از نگاه زرتشت

از مهند (مهم) ترین دگرگونگی (تفاوت) هایی که جهانبینی زرتشتی با جهانبینی ابراهیمی دارد، نگاه به چیستی و چگونگی آفرینش است. آگاهی بر این دگرگونگی از پیش نیازهای شناخت فرزان (فلسفه) اشوزرتشت است و در آن می باید نگاهی ژرف داشت؛ چه اگر چنین نشود، گمان (احتمال) آنکه این بینش پاک (بی نقص) به ناراستی ها و نادرستی های ابراهیمی آلوده شود، افزایش می یابد. اینک بپردازیم به جانمایه (اصل) سخن!

هنگامی که به دیدگاه ابراهیمی پیرامون چیستی و چگونگی جهان هستی می نگریم، در می یابیم که آنها چنان وانمود می کنند که گویی از همه رمز و رازهای جهان آگاه اند و آنچنان از ریزگان (جزئیات) پیدایش جهان یا به زبان خودشان از "خلقت عالم" سخن می گویند که انگار خود در آن هنگام، آنجا بوده اند! از این رو، آنها به پندار بافی ها پیرامون این جستار (موضوع) پرداخته اند و اندیشه پیروانشان را وا داشته اند که آنها را زیر نام "دیانت الهی" بپذیرند!

این شیوه نگرش درباره پیدایش جهان و روند دگرگون شدن آن در کنون و آینده، به هیچ روی در جهانبینی اشوزرتشت که یگانه بنمایه بی چون و چرای آن، نسک (کتاب) گاتهاست، جایگاهی ندارد. به سخن بهتر، بزرگ آموزگار زرتشت پیرامون این جستار، تنها و تنها به روشن نمودن فراپرس (مسئله) هایی آشکار در هستی می پردازد که هر مرتو (انسان) می تواند با خرد خود، آنها را دریابد، و از همین رو است که بینش او همچنان استوار است و دانش (علم) روز، توان خرده گیری از آن را ندارد؛ چرا که چنانچه گفته شد، وی بینش خویش را به گونه چهارچوبی بر پایه و ستون های خردمندانه ای استوار ساخته بود که بتواند همواره همگام با دانش روز باشد.

بر آن پایه، او جهان هستی را به چشم دستگاهی می دید که از هنجاری (قوانینی) یکه (واحد) و چالش ناپذیر پیروی می نماید و او آن هنجار را "اشا" می نامید. اشا همچنین بازتابی از خرد همادین (کل) و آگاهی بنیادین جهان است که تنها با نگاهی به همان هنجار می توان به بودنش پی برد؛ آن خرد و آگاهی همان "اهورامزدا" است. بر این پایه، زرتشت به وارون ابراهیمیان در کار جهان هیچ جایگاهی برای گزینشگری (تصمیم گیری) خدایان دروغین نمی گذارد و هیچ ملائکه ای را در روند دگرگونی های جهان هناینده (موثر) نمی داند و برای آسمان هیچ ستون نادیدنی (نامرئی) ای را باورمند نمی شود! به گونه چکیده آنکه وی همه پدیده ها را به گونه زاستاری (طبیعی)، پیرو هنجار هستی یا اشا می دانست.

وی همچنین هیچ سخنی از چگونگی پیدایش جهان و رخدادهای آن تا امروز و فرجامشان در آینده به میان نمی آورد! او تنها و تنها می گوید هر چه در هستی از گذشته تا آینده رخ داده است، می دهد و خواهد داد، جز به پیروی از هنجار هستی یا همان اشا نبوده، نیست و نخواهد بود. پیداست که دانش نیز از آغاز تا هر هنگامه ای بر همین پایه استوار بوده و از همین روی در پی یافتن شوند (علت) ها و چگونگی رخ دادن پدیده ها برآمده است.

در پایان آنکه اشوزرتشت، کیهان را بر پایه اشا هر دم در پی دگرگونی و نو شدن می دانست و آن را "فرشگرد" می نامید. وی خویشکاری (وظیفه) هر مرتو را همکاری با اهورامزدا در کار فرشگرد می دانست. نیز چنانچه اوشو- رازور (عارف) بزرگ هندی- می گوید، زرتشت در هزاره ها پیش از داروین، بنیادگزار فرزان رسایی (فلسفه تکامل) بود و آن را در گاتها "خرداد" نام نهاده بود. به سخن بهتر آنکه آفرینش در نگاه اشوزرتشت به شیوه فرشگرد انجام می گیرد و نه تنها هیچ هنایشی (تاثیری) از هیچ نیروی ماورایی ای نمی پذیرد، بلکه درست بر پایه اشا انجام شده و حتی مرتوگان نیز توان همکاری در پیشبرد آن را دارند (این نیز باز یادآوری شود که اشوزرتشت هرگز به ریزگان هیچ فراپرسی اندرون نمی گردد؛ بلکه آنچه می گوید، تنها چهارچوبی است جهان شمول که در همه زمان ها کاربرد دارد و دیگر چیزها را به دانش روز می سپارد).

👈بنمایه:
نوشتار بهدین تیرداد نیک اندیش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...