۱۴۰۱ مرداد ۲۳, یکشنبه

آگاهی درباره دین زرتشتی، آیین نیک نیاکان ایرانی‌مان

 


 

هومت👈اندیشه نیک

هوخت👈گفتار نیک

هورشت👈کردار نیک

 

دژمت👈انديشه بد

دژوخت👈گفتار بد 

دژورشت👈كردار بد

 

 ♻️ اهورامزدا:

اهورا به معنی هستی مند است.

مزدا هم از دو بخش تشکیل شده است.

مز  به معنی بزرگ و بیکران است.

دا  نیز به معنی دانا و دانش است.

اهورامزدا باهم به معنی: هستی مند دانا و دانش بیکران است.

 

اهورامزدا خداوند جان و خرد ایرانیان را: در راستی‌ها و درستی‌ها، در نیکی‌ها و خوبی‌ها، در مهربانی‌ها و مهرورزی‌ها، در جشن‌ها و شادمانی‌ها، در آزادی‌ها و آبادانی‌ها، در برابری‌ها و راشن‌ها(:حقوق)، در داد و دهش‌ها و... بشناسید، ببینید، دریابید و جستجو کنید. هرآنچه که نیکو و سودمند است اهورایی‌ست.

اهورامزدا در آسمان جای نگرفته است. خانه و کاشانه‌ای هم روی زمین ندارد. بنده و برده ندارد. ملایکه و جبرئیل ندارد.

فرمان تازشگری و ستمگری، کشتار و ویرانی نداده است. سهم و باج نخواسته است. جهنم سوزان و بهشت با حوریان همیشه باکره همراه با جوی شراب و غلامان(پسربچه‌ها) با جوی عسل در جهان دیگری برای مردان پدید نیاورده است. در رحم زنی ندمیده و پسری ندارد. نژاد برتر و قوم برگزیده روی زمین ندارد. نیروی جادو و معجزه برای کسی نداده است. در آسمان و زمین هم با کسی دیدار نکرده و به گفتگو ننشسته است. پیغام و پسغام یا آیه و... هم برای انسانی همانند من و شما بوسیله ملایکه و جبرئیل نفرستاده تا برگزیده‌اش آن را به مردم برساند و...

باری، گر هستی خود به‌ خود و زاستاری(:طبیعی) پدید آمده باشد و به‌گونه کلی هرآنچه که پشت این هستی هست همان را ما هـسـتی‌مند دانا و دانش بیکران، اهورامزدا می‌دانیم و می‌نامیم.

اهورامزدا بنیاد آفرینش است.

اهورامزدا هیچ دستور و فرمان و احکامی برای مردمان ندارد.

در آیین زرتشتی آدم‌ها دوست و همکار اهورامزدا در آفرینش و سازندگی هستند.

اشوزرتشت در نسک(:کتاب) گات‌ها گاهی واژه مزدا را بکار برده و گاهی واژه اهورا را. اما اهورامزدا را باهم نبرده است. واژه اهورامزدا نخستین بار در دوران هخامنشیان کنار هم آمد و به‌کار رفت که در سنگ نبشته‌های به‌جای مانده از آن روزگاران هم اکنون دیده می‌شود.

.

.

 💚 اشوزرتشت اسپنتمان:

اشوزرتشت از خاندان و خانواده «اِسپَنتَمان» که فرنام و نام نیای نهم ایشـان بوده اسـت. نام پدرش «پُوروشَسپ» فرزند «پیترسَپ» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیم‌رَوا» اسـت.

 اشوزرتشت در خورداد روز در دوران امپراتوری و فرمانروایی لهراسپ شاه در ایران‌زمین زاده و چشم به جهان گشود و پرورش یافت.

واژه زرتشت نیز به معنی ستاره درخشان و روشنایی زرین است. چون زرنت به معنی درخشان و آسترا به معنی ستاره اسـت.

برخی‌ها اشوزرتشت را وابسته به شهر و زبان و تبار خود می‌دانند. باید بدانیم آنچه که برای ما ایرانیان مهم و با ارزش است این است که اشوزرتشت یک انسان والای ایرانی‌اند و اینکه کجای ایران آن دوران زاده و بزرگ شده مهم نیست. مهم و با ارزش این است که ایشان ایرانی هستند و دارای سرشت نیک و منشی پاک بوده‌اند.

آری اشوزرتشت تنها وابسته به یک تبار و زبان نیستند. اندیشه‌ها و گفتارها و کردارهای نیک و مرتویی(:انسانی) او جهانی‌ست.

واژه اَشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شده است. واژه اشو کوتاه شده‌ی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته می‌شود که پایبند اشا باشد یعنی پیرو اشـا(هنجار هستی) باشد. براین پایه اَشه یا اشا برابر است با هنجار هستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو می‌نامند که جمع آن اشوان خواهد بود.

اشوزرتشت خود را در نسک گات‌ها که سروده‌ها و سخنانش است اشه و اشون خوانده است و به کسانی هم که گفتارهایش را فهمیدن و پذیرفتند و بکار بستند آنان را اشون نامیده است. اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردارنیک است و اشو دربرگیرنده فروزه‌های راستگويی و درستكرداری و نیکویی است. برای همین است که ما به زرتشت بزرگ ایرانی می‌گوییم: اشوزرتشت. و این زیبنده‌ترین و ارزنده‌ترین فرنام برای ایشان است.

اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی پیامدار و آموزگار و راهنمای نیک و راستین مردمان جهان هستند. اشوزرتشت ایرانی نخستین انسان اندیشمند و بینشمند، فرهیخته و فرزانه و فیلسوف جهان بوده‌اند. اشوزرتشت آدمی هوشمند و بینشوری بودند. ایشان از نیک خویی، نیک منشی و نیک سرشتی بهره‌مند بودند. اشوزرتشت مردی با سواد و از دانش بالایی برخوردار بودند. اندیشه‌ای نیک و ناب، گفتاری نیک و شیرین، کرداری نیک و درست داشته‌اند.

اشوزرتشت در برابر دشمنانش و آنانی که سخنانش را نپذیرفتند جنگ افزار و شمشیر بدست نگرفت. از جنگ و کشتار، از نابرابری و بیدادگری، از زور و ستم، از تازش و چپاول، از نادانی و ناروایی، از دروغ و نیرنگ، از کژی و نادرستی، از کاهلی و سستی، از تباهی و ویرانی، از ناآگاهی و خرافات و... دوری می‌کردند و رنج می‌بردند و بیزار بودند.

اشوزرتشت هیچ انسانی را نکشت و فرمان آدمکشی و تازشگری و تاراج و تجاوز و... ندادند.

از آنجایی هم که معجزه دور از عقل و خرد است، دور علم و دانش است خوشبختانه اشوزرتشت ایرانی هیچ معجزه‌ای نداشته‌اند.

اشوزرتشت هیچ بایستگی و بایدی برای دین و آیین و باورش بر کسی سربار و تحمیل نکردند.

پند و اندرز و آموزه‌های اشوزرتشت برای مردمان جهان: نیک و درست زیستن است. شاد و خوش زیستن است. به پیشرفت و پویایی رسیدن است. به‌سوی خوشبختی و بهروزی گام برداشتن است. به سازندگی و آبادانی زاستار(:طبیعت) و زیست بوم و جهان پرداختن است. پاسداشت چهار آخشیج(آب آتش هوا خاک) است. عشق ورزی و دوست داشتن است. با سازش و آشتی زندگی نمودن است و همین‌گونه نگفتن دروغ، نیرنگ و فریب ندادن، ستمگری نکردن، حق و راشن(:حقوق) مرتویی(:انسانی) را پایمال نکردن، دوری از یاوه‌ها و خرافه‌ها و... بوده است.

اشوزرتشت ایرانی به آسمان در رفت‌وآمد نبودند و با اهورامزدا هم به‌گفتگو نپرداخته‌اند و کسی یا چیزی از آسمان برای او پیغام و پیامی نیاورده است وانگه این اشوزرتشت است که در آن روزگاران تیره‌ و تار، مزدا اهورا، خدای خرد را به نیکی و راستی می‌یابند و با چشم دل او را می‌نگرند.

سروده‌ها و سخنانش هم در نسک گات‌ها دل آگاهی و الهامی است.

چکیده و بنمایه آموزه‌های اشوزرتشت به مرتوگان(بشر): اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک است.

جدای از اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک که با آن اشوزرتشت ایرانی را در جهان می‌شناسند ایشان را با آتش هم می‌شناسند بدینگونه که هرگاه نامی و نگاره‌ای یا تندیسی در جهان از اشوزرتشت می‌بینید همراه با آتش و آتشدان است که این آتش نماد روشنایی است. آتش پاکی و زداینده است. آتش گرمی‌ بخش است. آتش زندگی است و...

فریدریش هگل دانشمند و فیلسوف بزرگ آلمانی می‌گوید:

«نور دانش برای نخستین‌ بار با پیدایش زرتشت در تاریخ آغاز به درخشش کرد».

.

.

🕯 درگذشت اشوزرتشت:

تورانیان که دشمن دیرینه ایرانیان بودند به فرمان "ارجاسب تورانی" به سرکردگی "توربراتور" هنگامی که گشتاسپ شاه ایرانی و پسرش اسفندیار از شهر بیرون رفته بودند بر ایران ما هجوم و یورش آوردند. اشوزرتشت که با ٧٢تن از یارانش در آتشکده بلخ که امروزه در افغانستان امروزی به‌سر می‌بردند در روز «خور ایزد و دی‌ماه» (پنجم دی‌ماه) جان خود را بدست تورانیان از دست دادند.

گمان می‌رود که آرامگاه ایشان هم در شهر بلخ افغانستان امروزی که آن زمان جزو ایران بوده است باید باشد. از آنجایی که زرتشتیان سوگواری و مرده‌پرستی ندارند اینکه آرامگاه اشوزرتشت در کجاست مهم نیست. با ارزش برای ما آموزه‌ها و پیام‌های نیک و پاک اوست که به یادگار برایمان مانده است.

.

.

📗 نسک(:کتاب) گات‌ها(گاتاها):

نسک گات‌ها که سروده‌ها و سخنان اندیشه برانگیز اشوزرتشت ایرانی می‌باشد مرتویی(:انسانی) و سپنت ست که از روزگاران بسیار کهن به ما به یادگار مانده‌ است.

گات‌ها دارای ۵ بخش و ١٧ هات یا سروده می‌باشد و دارای ٢٣۸بند است.

گات‌های پنج‌گانه به نام‌های ١- اهنودگاه. ٢- اشتودگاه. ٣- سپنتمدگاه. ۴- وهوخشترگاه. ۵- وهشتواشتگاه می‌باشد.

واژه گات‌ها به معنی سرود یا چامه و نظم است. گات در زبان پهلوی به گاس دگرگون شده و به پارسی گاه گفته می‌شود كه جمع آن گاهان است. در موسیقی امروزی ایران هم هنوز واژه گاه به معنی آهنگ یا نت موزیک باقی‌مانده، مانند آهنگ سه گاه یا چهارگاه.

نسک گات‌ها نسک اندیشه و خردگراست. کتاب گات‌ها نسک قانون و دستور و فرمان نیست. نسک احکام و حکم برای مردمان نیست. وانگه نسک پندها و اندرزهای نیک و آموزه‌های مرتویی(:انسانی) و مرتوگانی برای مردمان جهان است. نسکی که به انسان‌ها آموزش راستگویی و نیکویی و درست زیستن می‌آموزد. نسکی است که شما را به راستی و درستی، به نیکی و خوبی، به آزادی و برابری، به سازندگی و آبادانی، به دوستی و آشتی، به آسایش و آرامش، به شادمانی و خوشبختی و... زیستن و زندگی کردن رهنمون می‌کند.

در نسک گات‌ها یک واژه و سخن از کشتن حتا جانوران هم نیست چه برسد به آدم‌ها. از دربند کردن هیچ اندیشه و باوری هم نیست. سخنی از تباهی و ویرانی انسان‌ها یا جانوران و گیتی نیست. سخنی از یورشگری و غارتگری نیست. سخنی از نابرابری و تبعیض نیست. سخنی از پوچ پنداری و خرافات نیست. سخنی از بایدها و نبایدها نیست.

در گات‌ها سخن از چه چیزی خوردن و آشامیدن و چی و چگونه پوشیدن برای آدم‌ها نیست.

چکیده گات‌ها می‌شود:  اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک.  می‌شود: خرد. می‌شود: دانش روز.

فریدریش گلدنر زبان‌شناس و خاورشناس آلمانی می‌گوید:

«زرتشت در گات‌ها به‌گونه ویژه و با اندیشه ژرف سخن می‌گوید».

.

.

📘 نسک(:کتاب) اوستا:

اوستا نسکی(:کتابی) بسیار کهن است که پیش از اشوزرتشت هم بوده است و تا پایان دوران ساسانیان هم آن را نگاشته‌اند. اوستا نوشتار و سروده‌های نیاکان ماست که همانا دانشنامه ایرانیان بوده که در روزگار باستان ٢١ نسک داشته و هم‌اکنون دارای پنج بخش است.

بخش‌های اوستا براین پایه‌اند:

١- یَسنه یا یسنا - سروده‌ها و سخنان خود اشوزرتشت شناخته شده با نام گاهان که در اوستا گنجانده شده است.

.

٢- یشت‌ها - درباره سروده‌های نیایشی است که با ارزش‌ترین و مهم‌ترین ادبیات مزدیسنا است و ۷۲ تا سروده هست. سروده‌هایی در ستایش مزدا اهورا و ایزدان گوناگون. این سروده‌ها بنمایه مهمی برای استوره‌ شناسی ایرانی به‌شمار میروند که فردوسی توسی در شاهنامه خود از آنها به بزرگی یاد کرده‌ است.

.

٣- وندیداد

وندیداد بینش اشوزرتشت نیست. وندیداد دربرگیرنده دستورهای دینی و مسایل بهداشتی است. در وندیداد باور به داشتن بهداشت و جلوگیری از بیماری‌ها. شان دارایی. کمک به دیگران. ازدواج. کار و کوشش در زندگی و قوانینی است که در گذر زمان بدست کسان نوشته شده است.

وندیداد نسک دینی زرتشتیان نیست و اندیشه اشوزرتشت در آن نقشی نداشته است اما دارای دانش ارزشمندی است که نشان می‌دهد در زمانی که قوم‌های دیگر جهان به گونه‌ی وحشی و نیمه وحشی زندگی می‌کرده‌اند و برای بدست آوردن خوراک و جای زندگی همانند جانوران به یکدیگر می‌تاختند و کشتارهای خونین انجام می‌شده است، چگونه نیاکان ما به دنبال قانونگذاری در بخش‌های گوناگون بهداشتی، درمانی، اجتماعی و دیگرها بوده‌اند.

وندیداد بخش بزرگ آن بسیار کهن است و به باور بسیاری، اوستا جزو منابع کهن پیش از زمان اشوزرتشت می‌باشد که در هزاره‌های بعد و در زمان اشکانیان و ساسانیان به مجموعه این نسک به اشتباه هم افزوده شده و از باب استوره‌ شناسی و تاریخی تنها می‌تواند آنها را خواند و باره پژوهش قرار گیرد.

.

۴- ویسپرد - سروده‌های نیایش مزدیسنی و آیین شش گهنبار است و مجموعه‌ای از متمم‌های یسنا است.

.

۵- خرده‌ اوستا - خرده‌ اوستا، اوستای فشرده شده یا گلچینی از نیایش‌های اوستا که گزیده‌ای از متون: یسنا  و  ویسپرد  و  یشت و متن‌های کوتاه و نیایش‌های کوتاه مانند پنج نیایش است. این مجموعه به عنوان نسک نیایش برای استفاده روزانه در نظر گرفته شده‌ است. باور بر این است که این نوشتار را موبد آذرپاد ماراسپندان در زمان ساسانیان به عنوان نوشتار دینی به نگارش درآورد که دربرگیرنده مجموعه‌ای از نیایش‌هاست.

.

.

🅿️ دین:

واژه دین به زبان اوستایی دَینا Daenâ به معنی دیدن و شناختن، فهمیدن و دانستن و همین‌گونه وجدان درست و بیدار است.

اشوزرتشت پیام و آموزه‌های خود را دَینا وَنگوهی Daenâ Vanguhi نامید به‌ معنی دین نیک یا دین بهی و وجدان خوب یا بگفته‌ای دیگر، درک و برداشت و شناخت درست از زندگانی است. یک دیندار کسی است که با کمک خرد به دیدن و شناختن جهان پیرامون خود پرداخته و راه راستی و درستی را دریافته و گزینش کرده و به پیش می‌برد.

دین ایرانی(آیین زرتشت) که جهانی هم هست برای سیاست و فرمانروایی(حکومت کردن) پدید نیامده و نیست. اگر کسی چنین کرده یا می‌کند از آموزه‌های نیک و پاک اشوزرتشت دور شده است.

دین و آیین نیک نیاکان ایرانی‌مان: تازشگری و ستمگری ندارد. جنگ و جهاد ترور و کشتار ندارد. به نابودی و تباهی کشیدن ندارد. خرابی و ویرانی به بار آوردن ندارد. نابرابری و بیدادگری ندارد. تجاوز و چپاول ندارد. باج و جزیه نمی‌گیرد. بایستگی و زوری هم نبوده و نیست.

در سه امپراتوری بزرگ ایرانیان که هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان باشند که بر جهان فرمانروایی می‌کردند و قلمرو گسترده‌ای داشتند هیچ کشور و ملتی را نه به زور شمشیر زرتشتی کردند و نه پارسی زبان. حتا وعده یا فریب هم نداند. 

در آیین زرتشتی دروغ نکوهیده شده است چه‌بسا دروغ مصلحتی. نیرنگ زدن و فریبکاری، روزه گرفتن و رنج کشیدن، زنده‌ کشی و مرده‌ پرستی، اندوه و سوگواری، دولا راست شدن و به خاک افتادن از ترس برای کسی، خون ریختن و قربانی کردن جانوران برای کسی و چیزی ندارد. برای انسان‌ها، جهنم سوزان و برای مردان بهشت پر از حوریان در دنیای دیگری ندارد.

دین ایرانی برای نجات یک قوم برگزیده بوجود نیامده و نیست. معجزه و جادو، چشم بندی و شعبده‌ بازی ندارد. و سرانجام اینکه دین زرتشتی که بسیار کهن است شاخه‌های گوناگون هم ندارد.

دین بهی(آیین زرتشتی) با علم و دانش روز پیش میرود و با آن همگام است.

به آبادانی جهان و به پیشرفت مردمان جهان سفارش شده و در این باره نیز می‌کوشد.

گفتگو در این‌باره می‌شود گفت نه سخت است نه آسان. و زمان زیادی برای این بحث می‌خواهد.  به هر روی، باید گفت که خدا در رژفای دل و ذهن بخش بزرگی از مردم از روزگاران کهن تا به کنون جا گرفته است. اینکه کسی بخواهد خدایی را به زور از ذهن باورمندانش درآورد، یا کسی بخواهد خدایی را به زور در کله کسی جا کند، هر دو کاری زشت و نادرست و اشتباه است. چماق هیچ خدایی هم بر سر هیچ مردمی هرگز نباید باشد.

باری، 

بی‌شک خدای ادیان گوناگون، یکی نیست. خداها هم بر اساس فرهنگ جغرافیایی و فرهنگ مردم آن سرزمین یافته شده‌اند یا ساخته شده است. بدین معنی که خدای هر سرزمین و ملتی با خدای دیگر سرزمین و ملتی فرق دارد. بر این پایه می‌شود گفت که هر دین و مذهبی خدای خود را دارد.

از آنجایی که ایرانیان با فرهنگ بودند. وحشی و زورگو نبودند. اهل رادمنشی، مهربانی، شادمانی، آشتی‌جو، برابری، دادگری، آبادانی، هنر، تفکر و دانش بودند خدایشان هم ویژگی خودشان را داراست.

حال می‌بینیم که خدای تازیان مانند بیابان‌های خشک و خشن عربستان است. خشونت‌گراست. چپاولگر و باجگیر است. ویرانگری را می‌پسندد. شهوت پرور است. اهل فرهنگ و تمدن نیست. جشن و شادمانی را دوست ندارد. بنده و برده دارد. ضد زن است و...

خدای سامیان اندکی با خدایان تازیان متفاوت است. نژاد خود را (بنی‌اسرائیل) به دیگر نژادها ترجیح می‌دهد. پیروانش(یهودیان) را برتر از ديگران می‌داند. خشن نیز هست. ضد زن هم هست و...

پس از چندی از دل دین یهودی کسی که خود یهودی بوده برمی‌خیزد و می‌گوید که دین یهود را یهودیان به بی‌راهه بردند. پس خود دینی می‌آورد که مسيحی نامیده می‌شود. خدای این دین اندکی با خدای دین یهود گوناگون است و فرق دارد. ضمن اینکه این خدا اندکی صلح‌جوست اما در بارگاهش خشونت نیز هست . هرآینه این خدا که تا آغوش زنی می‌رود و باردارش می‌کند ضد زن هم است.

حال باید از کسانی که باور دارند خدایان ادیان یکی‌ست این پرسش را باید کرد که چرا چنین و اینگونه است؟

مگر خدا هم هی نظرش عوض می‌شود؟

اینک باید از ایرانیان نیز پرسید: مگر می‌شود خدایی که اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک دارد. دینش دین خرد و خردورزی و خردگرایی است. اهل ذوق و هنر است. اهل علم و دانش است. و اهل جنگ و کشتار نیست. اهل جشن و شادمانی است. اهل ویرانگری تباهی نیست. بنده و برده ندارد. نزد او چندهمسری و کودک‌همسری نیست و... چگونه می‌آید از بیابان‌های عربستان دینی بوجود آورد که به یک دست پیامبرش شمشیر بدهد و دست دیگرش آلت تناسلی؟ و دیگر موارد ضد انسانی.

آری،

بدبختی ما ایرانیان از زمانی آغاز شد که بت بزرگ کعبه که نامش الله بود خدا شد و به آسمان رفت و سپس به سرزمین کهن پرگهر ما ایران بزرگ باشکوه آن زمان تاخت و به زور شمشیر خود را به ایرانیان تحمیل کرد و خود را خدای ما ایرانیان نامید. وعده‌‌های سر خرمن داد. فریب داد. و سایه شوم خود را بر سرزمین‌مان ایران افکند. و در این ۱۴۰۰سال سیاه می‌بینید که روزگار ما ایرانیان را چگونه به بدبختی و تیرگی گرایده است.

.

.

🔥 زرتشتیان آتش‌ پرست نیستند:

آتش در کیش زرتشتی نماد روشنایی است. آیین زرتشتی، آیین پاکى و بى‌آلایشى است و آتش بزرگ‌ترین پاک‌کننده و زداینده آلودگی‌ها و ناپاکی‌هاست و در عین حال پاکترین و نورانى‌ترین است و زندگی بخش. آتش از میان چهار آخشیج تنها آخشیجی(:عنصری) است که همه آلودگی‌ها را پاک می‌کند اما خود آلوده نمی‌شود. بر این پایه زرتشتیان رو به نور و روشنایی نیایش می‌کنند. نیایش‌سو(قبله) زرتشتیان نور و روشنایی می‌باشد از روشنایی شمع چراغ گرفته تا روشنایی ماه و خورشید و البته آتش.

.

.

👹 در آیین زرتشتی فتوا وجود ندارد:

دین زرتشتی احکام و حکم برای مردم ندارد. دستور و فرمان برای مردمان جهان ندارد. چون دین مزدیسنا(زرتشتی) با علم و دانش روز پیش می‌رود و با عقل و خرد همراه است و از پایه بر مبنای عقل و آدمیت بنا شده است هیچ یک از بزرگان دین بهی نتوان فتوا دهند و از همه مهمتر اینکه چیزی بنام فتوا در آیین زرتشتی وجود نداشته و ندارد.

.

.

🐑🐄🐓 در آیین زرتشتی قربانی کردن جانوران وجود ندارند:

در دین بهی زرتشتیان برای خدا و چیزی یا کسی و آدمی جانوران را قربانی نمی‌کنند. قربانی‌کردن و کشتن جانوران به هر دلیلی که آدم‌ها آن را انجام می‌دهند و با آن خو گرفته و دل بسته‌اند و خشنود و راضی می‌شوند از کارهای ناشایست و ناپسند در آیین زرتشتی است. زرتشیتان هیچ‌گونه مراسم قربانی کردن ندارند.

قربانی کردن در بینش اشوزرتشت کاری ناشایست و به‌دور از کردار نیک انسان است. در آیین نیک نیاکان ایرانی‌مان قربانی‌ کردن جانوران جایگاهی ندارد و نکوهیده شده‌ است.

در دین مزدیسنا(زرتشتی) آزار دادن جانوران و قربانی‌ کردن آنها هم کاری ناشایست و ناپسند است. پرسش این است که چرا بایستی برای رسیدن به هدفی به‌دور از اندیشه (غیرمنطقی) و غیراخلاقی کشتن حیوانی را جشن گرفت و با نمایش خون‌ ریختن حیوان‌ها، توانایی و جایگاه انسانی خود را آشکار کرد. با چنین بینشی، پیروان اندیشه زرتشت و آیین راستی در هر زمانی برخود شایسته نمی‌دانند تا حیوانی را قربانی کنند آنان گاهی از گوشت برخی از جانوران نیز خوراک فراهم می‌کنند ولی با کشتن آن مراسمی ویژه که با شادی و افتخار همراه باشد شایسه نمی‌دانند.

زرتشتیان برای زایش و تولد فرزندانشان به جای کشتن، کاشتن را برگزیدند و نهالی می‌کارند. جلوی پای عروس و داماد نیز جانوری را نمی‌کشند و خونی نمی‌ریزند و باز درختی می‌کارند. برای مراسمهای گوناگون نیز سر حیوانی را نمی‌برند.

.

.

🐖🐏 حرام و حلال(روا و ناروا): 

در آیین زرتشتی حرام و حلال آنگونه که میان مسلمین هست نیست. زرتشتیان هر آنچه که بر پایه علم و دانش روز باشد عمل می‌کنند و با عقل سالم و خرد خود می‌سنجند و بر پایه عقل و هوش خویش زندگی می‌کنند. هرآینه روا و ناروا در زبان پارسی هست که داستان آن کاملن با حرام و حلال مکتب و مذهب تازیان متفاوت است. و یک نکته اینکه در آیین زرتشتی هیچ مردمی و هیچ آدمی نجس نیست.

.

.

⚰️زرتشیتان سوگواری و عزاداری و مرده‌پرستی ندارند:

در عوض در سال جشن‌های بسیار شاد و نیکی دارند که همراه با سرور و شادمانی است. با داد و دهش است. آهنگ و موزیک و رقص هم در دین زرتشتی نیز آزاد بوده و هست.

.

.

🤵🏻‍♂️🤵🏻‍♀️زنان و مردان در آیین زرتشتی:

در آیین زرتشتی زن و مرد یکسان هستند و بهتری و برتری آنان تنها بستگی دارد به راستی و درستی در اندیشه و گفتار و کردار نیک. و در این کار نیز خواست هر کس، خدمت هر چه بیشتر به مردم و جهان هستی است و چون زنان و مردان در آیین زرتشتی در هر زمینه‌ای هم باهم برابرند و زنان دارای عقل و خرد هستند پس دارای حق اختیار و گزینش هستند و دارای ارج و ارزشمندی. دست دادن مردان و زنان در آیین زرتشتی با یکدیگر آزاد است و پسران و دختران هم در جشن‌ها و مراسم‌ها در کنار هم هستند.

.

.

👩‍❤️‍👨 پیوند زناشویی و ازدواج:

سن ازدواج برای دختران و پسران ۱۸سال به بالا هست اما آشنایی و نامزدی دختر و پسر ۱۵سال و ۱۶سال است. در آیین زرتشتی کودک همسری که یک گونه جنایت است وجود ندارد. چند همسری هم وجود ندارد و روا نيست. مردان زرتشتی برای خود تنها یک همسر(زن) برمی‌گزینند. زرتشتیان هرگز و هیچ‌گاه با نزدیکان همچون خواهران و برادران خود در درازای تاریخ ازدواج نکرده‌اند. هرآنچه که در این باره دشمنان ایران‌زمین یعنی یونانیان و تازیان(اعراب) گفته‌اند دروغ و تهمت است. و این خود آنان بوده‌اند که ازدواج‌های عجیب و غریب داشته‌اند.

.

.

👦🧒🏼ختنه کودکان:

بریدن غلاف سر آلت پسر بچه‌ها در آیین زرتشتی بسته به خانواده‌های خود زرتشتیان دارد. هر پدر و مادر زرتشتی که بخواهند پسرشان را ختنه کنند یا نکنند آزادند. گاهی هم ختنه جنبه پزشکی است و باید انجام شود. هرآینه ختنه دختران هرگز در آیین ایرانی‌مان وجود نداشته و ندارد.

.

.

🚿🛀 غسل:

غسل واژه عربی است که برابر پارسی آن پادیاو یا شست‌وشو یا تن‌شویی می‌شود.

در آیین زرتشتی هیچ گونه غسلی مانند مکتب و مذهب تازیان وجود ندارد. از آنجایی که در دین بهی به پاکی تن و روان سفارش فراوان شده و ارج گزارده می‌شود پس پاكى بيرون و درون آدمی هميشگی‌ست. پیش از سکس یا پس از سکس دوش می‌گیرند، تن‌شویی می‌کنند. برای زودودن و پاک کردن هرگونه ناپاکی و آلودگی خود را پاکیزه و تمیز می‌کنند.

اینکه تازیان گفته‌اند و برخی مسلمین گویند که ایرانیان زرتشتی با ادرار گاو غسل می‌کردند یک تهمت و دروغ آشکار است. زیراکه زرتشتیان چیزی به نام غسل ندارند و گذشته از این ایران‌زمین مانند عربستان خشک نبوده که آب گیر نیاید و کم آبی باشد. و اینکه مگر هر زرتشتی یک دامداری و تانکر شاش گاو داشته باشد که بخواهند با آن غسل کند. این خود تازیان هستند که شاش شتر می‌نوشند و شاید هم شستشو می‌دادند.

⚰️مرده‌ها و مردگان در آیین زرتشتی:

زرتشتیان در گذشته مرده‌ها و مردگان خود را در دخمه می‌گذاشتند تا خوراک جانوران گردد. برخی‌ها مومیایی می‌کردند مانند پادشاهان. برخی‌ها به‌ خاک می‌سپاردند. در جای دیگری از ایران مردگان را می‌سوزاندند. باری، هرآینه امروزه همه‌ی زرتشتیان مردگان را به‌ خاک می‌سپارند. آنان پیکر بی‌‌جان مرده‌ها را در تاریکی‌ شب به‌ خاک نمی‌‌سپارند و منتظر آغاز سپیده‌دم و روشنی هوا می‌‌مانند. نخست مرده را شستشو می‌دهند و در یک پارچه سپید از پیش دوخته شده همچون کفن بر تن‌ مرده می‌کنند و سپس مرده را بر تابوتی آهنی با افراد خانواده و دوستان و آشنایان به آرامی بر گورستان می‌برند و به‌ خاک می‌سپارند و برای مرده سوگواری آنچنانی نمی‌کنند.

 

🌋🏝 بهشت و دوزخ(جهنم) در آیین زرتشتی:

🏖 بهشت:

بهشت یک واژه پارسی است. این واژه از "وهیشتم منو" در اوستا آمده است. (وه = به = خوب، نیک - وهیشتم = خوبترین - منو= منش). بنابراین بهشت زابه‌ی برتر "به" است.

در بینش اشوزرتشت، وهیشتم منو(بهشت) جایگاهی نیست که کسی یا چیزی از پیش برای آدم‌ها در جهان دیگری آماده کرده باشد تا پس از مرگ جایگاه نیکوکاران شود و بدکاران از آن بی‌بهره بمانند. وانگه بهترین منش را مرتو(:انسان) می‌تواند آگاهانه برای خود فراهم سازد و آن‌را برگزیند. هنگامی که آدمی کار شایسته‌ای که برگرفته از منش پاک و نیک باشد را انجام می‌دهد تا سبب خشنودی دیگران و روان هستی خود گردد در آن هنگام او روانی شاد و آرام خواهد داشت. به سخن دیگر در بهشت خویش به‌سر خواهد برد که می‌تواند این بهشت را همچنان در سرشت و روان خویش نهادینه سازد.

.

.

🌋دوزخ:

واژه دوزخ از واژه اوستایی «دروجودِمانِه» است به معنی «جایگاه دروغ» یا «درون تیره» می‌باشد. در بینش اشوزرتشت جایی به نام دوزخ نیست تا انسان بدکار در آنجا شکنجه شود. از آنجا که مرتوگان(:بشر) در بینش اشوزرتشت آزاد است تا با وجدان و به خواست خود راه نیک و بد را با آزادی برگزیند به همان اندازه روان او با انجام کارهای نیک، شاد و آرام خواهد شد و با کردار ناشایست آزرده و ناآرام خواهد گشت. از آنجایی هم که هیچ انسانی بی‌وجدان و با آوای درونی آفریده نشده است پس هر آدمی دگرسانی میان کردار نیک و بد را به‌ خوبی میداند. آشکار است که با بد اندیشی، بد گفتاری و کردار ناشایست کسی احساس آرامش نخواهد کرد وجدان و روان او پیوسته در شکنجه و رنج بوده هرآینه شاید به آن خو بگیرد.

به باور اشوزرتشت، همه آدمها بدون نادرستی و گناه با پاکی از هرگونه پلیدی چشم به جهان می‌گشایند و هركس با گزینش راه خود در زندگی، آینده خویش را آنچنان كه خواسته شكل خواهد داد. انسان آزاد است تا راه درست زندگی یا راه نادرست را خود برگزیند. از این دیدگاه، نفی آزاد اندیشی و آزاد گزینی انسان، به‌راستی نفی شناسه انسانی اوست. در بینش اشوزرتشت، هركس سرنوشت خود را با اندیشه، گفتار و كردار خویش رقم خواهد زد. به سخنی دیگر، آدم در هر كاری و رفتاری كه انجام میدهد، آزادانه و از روی اختیار آن كار را انجام داده است هرآینه پاسخ آن رفتار(پاداش و كیفر) رویدادی یک‌سویه خواهد بود، بگونه‌ای كه انسان اختیار ندارد تا پاداش و كیفر خویش را بپذیرد و یا نپذیرد. براین پایه بازتاب كردار هر آدمی در همین جهان به خود او باز خواهد گشت. اندیشه، گفتار و كردار نیک، سبب آرامش روان و مینویی انسان می‌گردد و وارون آن، اندیشه گفتار و كردار بد نیز موجب پریشانی و اندوه روانش خواهد شد. آن شادی و آرامش كه در نتیجه كردار نیک باشد، بهشت یا سرای روشنایی انسان خواهد بود و پریشانی و اندوه روانی كه بازتاب رفتار بد و ناپسند مرتوگان(:بشر) است نیز به‌ عنوان دوزخ و یا جهنم برای هر انسانی است. با نگرش به گفتارهای اشوزرتشت درخواهیم یافت كه منظور از خانه دروغ، همان اندوه و پریشانی روحی و روانی است كه آدمی با كژاندیشی و كردارنادرست به آن دچار خواهد شد و انسان به‌ جایی خواهد رسید كه از عذاب وجدان خود نمی‌تواند رهایی یابد بنابراین همواره با نگرانی و پریشانی زندگی خواهد كرد و در حقیقت زندگی او تبدیل به جهنم خواهد شد. بدینگونه بهشت و جهنم را مرتو(:انسان) با اندیشه و رفتارش برای خود رقم خواهد زد و جایگاهی نیست كه مزدا اهورا از پیش برای خوشگذرانی و یا رنج دادن او آماده كرده باشد.

🎢 پل چینوت(چینود):

پل چینوت به اوستایی "چینوتـو پرتوم" می‌باشد. پل چینود در گات‌ها به نام چینَوَت پِِرِتو آمده است که چین یعنی چگونه و چینَوَت به معنی چگونه زیستی و پرتو به معنی گذرگاه است. این واژه ٣بار در گات‌ها آمده است.

باور به پل چینوت بسیار پیشتر از اشوزرتشت در ایران بوده است و شاید ریشه‌ی آن در پیوند به کهکشان راه شیری باشد. در متولوژی کشورهای اروپای شمالی هم آمده است که میان آسمان و زمین پلی قرار دارد که روان درگذشتگان(مُردگان) باید از آن پل بگزرد. در "ریگ وید" نیز پلی به نام ستو آمده که گذرکردن از آن مرتو(:انسان) را به خوشبختی می‌رساند.

اشوزرتشت خود نگرش و توجه‌ای به این متولوژی و افسانه نداشته است. موضوعی که ایشان بدان اهمیت می‌داده این بوده که با افزودن داوری نیکان و بدان به پل چینوت که میان مردم رواج داشت آنان را متوجه این نماید که روان درگذشته پیش از گذرکردن از روی پل می‌بایستی پاسخگو بوده و از او داوری گردد. در حقیقت آن داوری که پیروان راستی را از دروغ جدا می‌سازد. چون روان درگذشته حالت مادی ندارد براین پایه؛ این گذرگاه نمی‌تواند به‌گونه پلی که از چوب و سنگ و غیره ساخته شده تعبیر شود.

در گات‌ها سخنی از پهنا و باریکی پل و افتادن و سرنگون شدن یا راه یافتن به بهشت و دوزخ نیامده است.

پل چینوت، پلی نیست که پایه و ستون داشته باشد. در آیین زرتشتی پل چینوت گذرگاهی است مینویی(:معنوی) است که روان نیکوکاران از آن به شادمانی گذر خواهند کرد. در پیام و آموزش‌های اشوزرتشت به مرحله‌ای که پس از مرگ برای روان درگذشته باشد اشاره‌ای نشده است.

.

.

🧞‍♀️ سوشیانت(سوشیانس):

در نسک(:کتاب) گات‌ها که سروده‌ها و سخنان اشوزرتشت اسپنتمان است ما به واژه اوستایی "سوشیانت" برمی‌خوریم که به معنی سود رسانان و رهایی دهندگان است. هر آدمی در جهان و در گذر زمان که بتواند مردمان را از دروغ و کژی از نادرستی و پلیدی و از زیر بار ستمگران و دیوکامگان و خودکامگان برهاند و نجات دهد سوشیانت است. هر کسی هم که برای مردمان جهان از راه نیک و درست، انسانی و مرتوگانی، سودمند و سودرسان باشد یک سوشیانت به‌شمار می‌رود.

اشوزرتشت خود و مدیوم ماه و فرشوشتر که از یاران ایشان بوده‌اند را هم در نسک گات‌ها سوشیانت نامیده است. اشوزرتشت هیچ سخنی درباره اینکه چه کسانی در آینده سوشیانت هستند نام نبرده است. هر آنچه که مذاهب ابراهیمی در این باره گفته و می‌گویند دروغ است. هرآینه در اوستا از سوشیانت سخن آمده است که ربطی به اشوزرتشت ندارد.

.

.

🙏🏻 نیایش(نماز) در آیین زرتشتی:

در آيين زرتشتی نیایش یا نماز کاری زوری و بایسته و اعتيادگونه و یا ترس از کسی یا چیزی نيست. دولا و راست شدن و به خاک افتادن و سر به چیزی ساییدن و... از برای کسی نیست. نیایش یا نماز زرتشتیان به‌گونه ایستاده یا نشسته با دست‌های برافراشته رو به روشنایی از نور شمع و روشنایی چراغ گرفته تا روشنایی ماه و خورشید و سرانجام آتش.

در دین بهی نیایش‌های گوناگونی هست مانند: نیایش اشم وهو - نیایش یتا اهو - نیایش گاتاها - نیایش تندرستی - نیایش چهارسوی گیتی - نیایش زندگی - نیایش آتش - نیایش کم نا مزدا - نیایش اهمایی رئشچه - نیایش آ اَئیریِه ما ایشیوُ - نیایش اوستای کشتی - نیایش نمونه۱ - نیایش نمونه۲. و نیایش‌های اوستای سروش - واژ اوستای برساد - اوستای خورشید نیایش - اوستای اردیبهشت یشت با نوای تار - سرود مهر - اوستای سروش یشت شب - اندرزنامه و اوستای گواه‌گیری - اوستای یادبود درگذشتگان و سرانجام نیایش یا نمازهای پنج‌گانه مانند:

١- نماز گاه‌هاون = از برآمدن خورشید تا نیمروز.

٢- نماز گاه‌رپیتون = از نیمروز تا پسین سه ساعت از نیمروز گذشته.

٣- نماز گاه ازیرن = پسین سه ساعت از نیمروز گذشته تا فرورفتن خورشید.

۴- نماز گاه‌ائیوسروترم = از آغاز تاریکی شب تا پیش از سپیده دم.

۵- نماز گاه‌اوشهن = از سپیده دم تا برآمدن آفتاب.

نیایش یا نمازهای پنج‌گانه را بیشتر موبدان می‌خوانند و بیشترین زرتشتیان به خواندن نیایش‌های بامداد و شامگاه بسنده می‌کنند. براى آغاز نيايش هم باید دست و رو شسته و تمیز باشد كه به آن پادياب نيز می‌گويند. پیش از نمازگزاردن این کارهای انجام می‌شود:

١- پاکی تن در هنگام آغاز نیایش.

٢- پوشیدن سِدره و کُشتی.

٣- پاک بودن جامه و لباس.

۴- شستن دست و رخ.

۵- رو نمودن به نیایش‌سو و پرستش‌سو(قبله).

نیایش‌سوی زرتشتیان نور و روشنایی است. زرتشتیان تنها در آدریان‌ها و آتشکده‌ها رو به آتش نیایش می‌کنند. آتش در مزدیسنا نماد «اشه» است. آتش موجود در آتشکده با فرنام درفش مزدیسنا و نماد شناسه دینی، فرهنگی زرتشتیان به‌شمار می‌رود. زرتشتیان نور و روشنایی را همچون نمادی از فروغمندی هستی‌مند دانا و دانش بیکران(اهورامزدا) می‌دانند.

🧕 حجاب:

زرتشتیان پوشش‌های زیبا با رنگ‌های شاد دارند که نوع پوشش آنهم برای بانوان زرتشتی گزینشی و اختیاری است. در آیین زرتشتی حجاب به‌گونه مسلمانان وجود ندارد. واژه حجاب که عربی است کاربرد آن تنها برای زنان مسلمان است. این واژه‌ی عربی‌‌ در لغت نامه دهخدا به معنی پرده‌ و چادر آمده است. هرآینه معنی مذهبی آن پنهان کردن‌ زن از دیدگان مرد است که بنا به دستور قرآن در جامعه اسلامی چنین هست. ما ایرانیان چنین چیزی در فرهنگ ناب ایرانی‌مان نداریم. پوشش تن و اندام برای زنان و مردان نسبت به فرهنگ و باورهای نیک و بد مردمان آن کشور است.

اشوزرتشت بزرگ ایرانی در نسک گات‌ها از چگونگی پوشش انسان‌ها بویژه بانوان هیچ سخنی به میان نیاورده است و کاری به چی و چگونه پوشیدن مردم بویژه زنان نداشته است.

در ایران باستان نیز زنان و مردان هیچ‌گاه لخت نبوده‌اند و زنان هرگز آنگونه پوششی که تنها چشم و رخ دیده شود نداشته‌اند. نگاره‌ها در تخت جمشید گویای سخن ماست.

ایرانیان نسبت به محل زندگی و آب وهوا و شیوه کار و زندگی خود در شهر و روستاها پوشش‌های زیبای گوناگون خود را داشته‌اند. بانوان ایرانی همچون: زنان گیلکی، مازندرانی، بختیاری، کرد، لر، بلوچ، پارس، آذری و دیگر مردمان رنگین‌کمان زیبای ایران زمین با پوشش‌های رنگارنگ.

در ایران‌زمین ویژگی‌هایی پوشش نژادها و تبارهای ایرانی بگونه یکسان بوده که این پوشش‌ها با رنگ‌های زاستار(:طبیعت) همگون است مانند: رنگ‌های سرخ، سبز، ارغوانی، زرد، آبی، سپید و دیگر رنگ‌های شاد که در پوشش آنان به چشم می‌خورد و در درازای تاریخ اینگونه بوده است.

ایرانیان از جامه و رخت و لباس‌های تیره‌ و تار استفاده نمی‌کردند. نیاکان نیک ما ایرانیان باور داشتند که رنگ‌های کبود و تیره اندوهگین و افسردگی‌آور هستند.

از آنجایی هم که مردان ایرانی دل و چشم پاکی داشتند نیازی به پوشاندن زنان ایرانی نبوده که در جامعه و در خانه و کنار فامیل پوشش آنچنانی و زننده داشته باشند. در دین زرتشتی زن و مرد برابرند و نسبت به همدیگر ارزش و ارج گذارده و می‌گزارند.

آری، حجاب واژه عربی است که پس از هجوم مذهب تازشگر و ستمگر تازی به ایران ما وارد شد. به‌راستی که با این حجاب عربی۱۴۰۰ساله زور و ستم‌هایی که بر دختران و بانوان ایرانی روا داشته‌اند و آنان را خوار نموده‌اند و چه‌بسا که حجاب اسلامی بانوان ایرانی را در گرمای بالای تابستان آزرده و رنج می‌دهد. و اینکه زرتشتیان در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که حکومت اسلامی در این ۱۴۰۰سال سیاه همیشه با ستمگری و غارت کردن و تحقیر کردن و باج گرفتن و تحمیل کردن قوانین اسلامی خود (مانند حجاب) بر آنان حکمرانی بوده‌اند.

.

.

🍷 نوشیدن مشروب:

در دین و آیین زرتشتی هنگامی یک نوشیدنی و خوراکی مجاز است که دانش زمان آن را تایید کرده باشد. آیین زرتشتی برای خوردن و آشامیدن و اینکه کدام‌ یک حلال و کدام یک حرام است احکام و دستوری ندارد. در کیش زرتشتی خوردن، نوشیدن، پوشیدن و دیگر راه‌ها برای برگزیدن زندگی، همه بستگی به خرد آدم‌ها دارد که با توجه به چگونگی زندگی آنان و اینکه در چه آب و هوایی زندگی می‌کنند، در چه سن و سالی به‌سر می‌برند، توانایی جسمی هر یک تا چه اندازه‌ای است. تندرستی و سلامتی فرد چگونه است و... دگرسان است و تغییر می‌کند. بنابراین هر چیزی که به تندرستی و سلامتی و رفتار آدمی زیان و آسیب رساند ناشایست است و این حکم ندارد بلکه پیشنهاد خردمندانه و هماهنگ با دانش زمان و مکان است.

گات‌ها که پیام جاودانه اشوزرتشت است و به اخلاق نیکو و خردمندانه مرتوها(:انسانها) اشاره می‌کند، در این فلسفه آنچه مرتو(:انسان) را از هنجار راستینی دور می‌سازد و جان و روان ما را آزرده می‌سازد، ناشایست است. پیام اشوزرتشت به مردمان فرمان و دستور نیست تنها انتظار دارد که آدم‌ها  با توجه به خرد خود و دانش زمان از آنچه که به تن و روان او آسیب نمی‌رساند بهره بگیرد. اشوزرتشت هم اشاره‌ای به نوشیدن مشروب نکرده‌اند.

🤐روزه گرفتن و روزه داری:

در آیین زرتشتی روزه گرفتن کاری ناروا و ناپسند است. از دید علم و دانش و همین‌گونه باور همگانی بر این است که در تمام زندگی باید ترازینه در خوردن و آشامیدن وجود داشته باشد. در آیین زرتشتی و باور ایرانیان، تن جايگاه روان است بر اين پایه بايد همواره نيازهای آن را برآورده ساخت تا روان، شاد و آرام باشد. تن و اندام بايد قوی و نیرومند باشد تا توانایی كار و تلاش برای زندگی و سازندگی را داشته باشد.

در بینش اشوزرتشت چون مبنای تشخیص هر رویداد و گزینشی، از روی خرد و دانش زمان است پس براین پایه باید آنچه که از دیدگاه علم و دانش روز،  به تن و روان به هوش و خرد مرتو(:انسان) و به کار و سازندگی آسیب و زیان وارد میرساند پرهیز کرد. خوردن خوراک و آشامیدن هم هنگامی پسندیده است که پشتوانه دانش مرتوگان(:بشر) را در زمان خود به همراه داشته باشد.

اشوزرتشت، راه درست زیستن از روی خردمندی و دانش زمان و از روی اختیار را به مردمان سفارش می‌کند. اشوزرتشت در نسک گات‌ها به چه چیز خوردن و چه چیزی نوشیدن مرتوها(:انسانها) سخنی به میان نیاورده است و همه‌ی اینها را به دانش زمان و خرد نیک مرتوگان(:بشر) واگذار کرده است.

هرآینه زرتشتيان تنها در هر ماه ٣٠روزه خود ۴روز ويژه دارند به نام‌های: - وهمن ـ ماه ـ گوش - رام، كه از خوردن هرگونه خوارک گوشتی پرهيز می‌كنند.

اکنون بخشی از آسیب‌ها و زیان‌های روزه گرفتن:

آیا روزه برای تن و روان سودمند است؟ هرگز.

آیا روزه بدن انسان را پاکسازی می‌کند؟ هرگز.

روزه نه تنها بدن انسان را پاکسازی نمی‌کند و به بدن استراحت نمی‌دهد وانگه با فشار بیشتر بر روی کبد باعث افزایش گردهمایی ترشحات سمی همچون اوره در خون می‌شود. هنگامی که بدن با کمبود انرژی و نیرو روبرو می‌شود بدن طی فرآیندی به نام کاتابولیسم آغاز به شکستن ماهیچه‌ها و دیگر بافت‌های پروتئینی و دگرگونی آن به انرژی می‌کند. کاتابولیسم به‌درستی گونه‌ای خود خوری به‌شمار می‌رود که با تولید اوره و اسیدهای آمینه همچون مواد فرعی انجام به افزایش اسیدیته خون می‌شود. نتیجه اسیدی شدن خون، سستی و ناتوانی، خستگی شدید، کج ‌خلقی، افسردگی، کاهش میل جنسی و احساس کسالت است.

٢- آیا روزه گرفتن انگیزه‌ای برای از میان رفتن و مرگ سلول‌های مغزی می‌شود؟

بله. هنگامی که بدنی گرسنه می‌ماند نخست به سراغ پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد میرود ولی میزان گلیکوژن در کبد به آن اندازه نیست که پاسخ چند ساعت گرسنگی را بدهد. پس بدن آغاز به بهره‌گیری از چربی‌ها می‌کند و چربی‌های انبارشده را به‌گونه‌ای کتون دگرگون مکند. بوی بد دهان روزه دار از همین کتون است. بیشتر سلول‌های بدن این کتون را همچون ماده‌ای که دارای ارزش خوراکی است به‌کار می‌برند بجز از مغز. مغز تنها از گلوکز برای فراهم کردن انرژی در راستای تلاش و کوشندگی‌های خود بهره می‌برد.

٣- آیا روزه گرفتن به سمی شدن خون، کاهش فشار خون و به‌هم خوردن ریتم ضربان قلب می‌شود؟

روزه افزون بر سمی کردن خون با مواد اسیدی، مانع از دفع کامل مواد اسیدی از بدن نیز می‌شود. روزه باعث از دست رفتن سریع آب، پتاسیم و سدیم می‌شود. کاهش آب بدن منجر به کاهش حجم خون و در نتیجه کاهش فشار خون خواهد شد که به سرگیجه، احساس سستی و ناتوانی و یا غش می‌انجامد. کمبود شدید پتاسیم منجر به به‌هم خوردن ریتم ضربان قلبی می‌شود. این افت تپش قلب شاید در مواردی به مرگ بیانجامد. کسانی‌که روزه می‌گیرند همچنین به کم‌ خونی، ناتوانی ایمنی بدن، آسیب‌های کلیوی یا کبدی دچار می‌شوند. همچنین آسیب‌های معده و روده یا نارسایی‌های گوارشی می‌تواند تا چند هفته یا چند ماه ادامه داشته باشد.

روزه گرفتن و گرسنگی شوند: پرخاشگری و زود خشمگینی، تندی و بد رفتاری، بد خلقی و بی‌حوصلگی و ناتوان شدن در کارهای روزمره زندگی هم می‌شود. روزه داری تن و روان را سست می‌کند و شوند بیماری‌های گوناگون می‌شود.

۴- روزه گرفتن شوند بروز چه دردها و بیماری‌هایی می‌شود؟

- یبوست. - سر درد. - زخم معده. - سنگ کلیه. - سوزش سردل. - کاهش قند خون. - گرفتگی‌های ماهیچه‌ای. - ناتوانی افت فشار خون. - تب و تاب و برافروختگی. ١- بدگواری، بدگوارش، آماس، ورم و بادکردن و...

.

🔥✍️ گردآوری و نگارش از:  ایرانیان زرتشتی

 بنمایه‌ها و یارینامه‌ها:

گات‌های اشوزرتشت، اوستا، موبد کورش نیکنام، موبد کامران جمشیدی، گرانوم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...