۱۴۰۱ تیر ۲۶, یکشنبه

آذری یا زبان آذربایجان



✅پس از اسلام تاریخ آذربایجان از دیده ی مردم و زبان و دیگر روشنتر است و ما نوشته هایی از تاریخنگاران و جغرافی نویسان عرب در دست میداریم.

باید دانست جنبش اسلامی راه بس پهناوری برای کوچ عرب باز کرد و اینان که صدها سال و هزارها سال در ریگستان خشک و بی بار عربستان بسختی زیسته و همیشه چشم بسوی سرزمینهای سبز و پربار عراق و ایران و سوریه دوخته بودند ، بیکبار راه آرزو را باز دیده رو بسوی کوچ آوردند و در همان زمان دسته های بس انبوهی از ایشان در این گوشه و آن گوشه ی ایران جا گرفتند، و آذربایجان را در سایه ی چمنهای سبز و چراگاههای پهناور و آبهای فراوان بیشتر پسندیدند و در اینجا بیشتر نشیمن گرفتند و رشته ی کارها تا دویست و سیصد سال در دست ایشان میبود.


✅با اینهمه آذربایجانیان زبان و نژاد خود را از دست ندادند و کم کم تازیان بانان در آمیخته نابود گردیدند.جغرافی نویسان عرب که از آذربایجان در آن زمان سخن رانده اند زبان آنجا را جداگانه یاد کرده و آن را «آذری» نامیده اند و ما اینک نگارشهای آنان را در اینجا می آوریم :


✅١- پسر حوقل که در نیمه ی یکم سده ی چهارم کتاب « المسالک و الممالک » را نوشته در سخن راندن از آذربایجان و آران و ارمنستان چنین میگوید : « زبان مردم آذربایجان و زبان بیشتری از مردم ارمنستان فارسی و عربی است لیکن کمتر کسی عربی سخن گوید و آنان که به فارسی سخن گویند به عربی نفهمند تنها بازرگانان و زمینداران (ارباب الضياع )اند که گفتگو با این زبان نیک توانند

برخی تیره ها نیز در اینجا و آنجا زبانهای دیگری میدارند چنانکه مردم ارمنستان ارمنی و مردم بردعه به آرانی سخن گویند و در آنجا کوه مشهوریست که «قیق » نامیده شود و زبانهای گوناگون فراوان از آن کافران ، آن کوه را فراگرفته است»


✅۲- مسعودی تاریخنگار بنام نیمه های سده ی چهارم هجری در کتاب « التنبيه و الاشراف » چون استانهای ایران را از آذربایگان و ری و تبرستان و خراسان و سیستان و کرمان و فارس و خوزستان ودیگر جاها می شمارد چنین میگوید ؛

« همه ی این شهرها و استانها یک کشور بود و یک پادشاه داشت ، و زبانشان هم یکی بود اگرچه به نیمزبانهای گوناگون - از پهلوی و دری و آذری و دیگر مانند اینها - بخشیده می شد »


✅٣- جهانگرد و دانشمند بنام ، ابوعبدالله بشاری مقدسی در کتاب «احسن التقاسيم » که در نیمه ی دوم سده ی چهارم پرداخته ، کشور ایران را به هشت بخش کرده میگوید : « زبان مردم این هشت اقلیم عجمی است، جز اینکه برخی از آنها دری و برخی بازبسته (منغلقه) است و همگی را فارسی نامند». سپس چون از آذربایجان سخن میراند چنین میگوید : « زبانشان خوب نیست و در ارمنستان به ارمنی و در آران به آرانی سخن گویند. فارسیشان را توان فهمید در پاره حرفها بزبان خراسانی ماننده و نزدیک است »


✅۴- یاقوت حموی جغرافی نگار دانشمند سده ی هفتم درباره ی آذربایجان مینویسد : «نیمزبانی دارند که آذریه نامیده شود و کسی جز از خودشان نفهمد»

✅از این نوشته ها که از دانشمندان شناخته ی جغرافی و تاریخ سده های پیشین تاریخ هجری آوردیم نیک روشن است که در آن زمانها زبان یا نیمزبانی که در آذربایجان سخن گفته می شد شاخه ای از فارسی بوده و آن را «آذری» مینامیده اند (چنانکه نیمزبانی را که در آران روان بوده آرانی میخوانده اند و در آن زمانها نشانی از زبان ترکی در آذربایگان همچنان در آران) پدیدار نبوده است.در این باره ما گواه دیگری از سرگذشت ابوالعلای معری و شاگرد او ابوزکر با خطیب تبریزی در دست میداریم.

 ✅بدینسان که ابوزکریا از هوش و زیرکی استاد خود ابوالعلاء سخن رانده چنین میگوید که روزی در مسجد معره پیش او نشسته بودم و یکی از کتابهایش را بر وی میخواندم ناگهان یکی از همشهریان خود را دیدم که از در مسجد درآمد و میخواست بنماز ایستد. من دو سال بود که در معره زیسته و کسی را از مردم شهر خود ندیده بودم. از اینرو از دیدن او حالم دیگرگون شد. ابوالعلاء حال مرا دریافته پرسید : تو را چه روی داد؟! گفتم : پس از آنکه سالها کسی را از مردم شهر خود ندیده بودم اکنون یکی از همسایگان خویش را در اینجا می بینم. گفت : پس برخیز و با وی گفتگو کن گفتم : تا درس بانجام رسد، گفت: برخیز من چشم براه تو میدارم. من برخاسته نزد آن مرد همسایه رفتم و به آذری گفتگوی فراوان کردیم و هر چه میخواستم از وی پرسیدم ، و چون پیش استادم بر گشته نشستم ، پرسید این چه زبانی بود که گفتگو داشتید؟! گفتم : این زبان مردم آذربایجانست.. گفت : من آن را نمی شناختم و آنچه بهم گفتید نفهمیدم. ولی کلمه های شما را بیاد خود سپردم.

✅ میگوید : همه ی کلمه ها را که بهم گفته بودیم باز گفت و من از هوش او بس در شگفت شدم از شگفتیهاست که در کتاب « نامه ی دانشوران» که در زمان ناصرالدینشاه چند تنی آن را پرداخته اند ، ترجمه ی این سرگذشت را آورده و «الأذريه » « زبان ترکان » ترجمه کرده اند و این خود رهنمونست که نویسندگان آن کتاب زبان دیگری برای آذربایگان در هیچ زمانی سراغ نمیداشته اند. از سوی دیگر این لغزشی از ایشان است که در ترجمه بپندار خود کار بسته و بی آنکه چگونگی را باز نمایند بجای آذری زبان ترکان گزارده اند . و این دستاویز دیگری در دست کسانی شده که آذربایجان را از نخست میهن ترکان می پندارند.

برگرفته از درگاه کنفرانس ایرانویچ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...