✅سده واژهای فارسی است. در فارسی میانه و فارسی باستان و اوستا به هر حال واژه #ست به معنی سد، عدد سد می باشد، چنانکه در فارسی نیز #سده به معنی سد سال در برابر قرن به کار میرود.
✅اما وجه تسمیه این جشن، یعنی جشن سده کدام است و چیست؟ یک رشته از تأویلات و انگیزه ها به همان عدد سد می رسد و مربوط است به موقعیت های فصلی. چنانکه گذشت، در دورانی، ایرانیان سال رابه دو فصل تقسیم می کردند. تابستان بزرگ - #همه که هفت ماه بود، از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه، و زمستان بزرگ - #زينه که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفندماه می رسید و بعضی پنجه را نیز در این پنج ماه به شمار می آوردند که مجموعا یک سد و پنجاه روز میشد.
✅گویند چون سد روز از زمستان بزرگ سپری می شد، ایرانیان جشن سده را بر پا میکردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیده نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. پس همگان در دشت و صحراگرد آمده و تلی بزرگ از خار و خس و خاشاک و هیزم فراهم آورده و با فرا رسیدن تاریکی شب می افروختند و معتقد بودند که این جلوه گاه و فروغ اهورایی، بازمانده های سرما را نابود می سازد.
✅چنانکه در نقل داستان هوشنگ و نسبت دادن جشن سده در روایت فردوسی به وی گذشت، تقارن بديع و گویایی در موازنہ مار سیاه که نشان مرگ و نیستی است و آتش و فروغ آن که از مظاهر اهورایی، یعنی سازندگی و دوام و بقای زندگی است ملاحظه می شود.
✅ خلف تبریزی در برهان قاطع چنین آورده: «هوشنگ با همراهان از پیدا شدن آتش خرم و شادان گردید و گفت: این نور خداست که دشمن ما را کشت» جشن سده را در دهمین روز از ماه بهمن برگزار می کردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز ( آبان آذر - دی و ده روز بهمن) از زمستان بزرگ میگذشت. به عقیده ایرانیان در این هنگام است که سرما در زمستان به اوج خود می رسد. چون از این پس هوا رو به اعتدال می رود.
✅ ایرانیان چنانکه گذشت برای مبارزه با این پدیده اهریمنی که به کشت و ورز و دام هایشان صدمه و زیان می رساند، در جشنی بزرگ، آتش راکه جلوه گاه و رمز و کنایت از اورمزد است می افروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند. ابوریحان بیرونی نیز در آثارالباقیه به این که سرما در این شب به شدت خود می رسد گوید: «ایرانیان پس از آنکه کبس از ماههای ایشان برطرف شد، در این وقت منتظر بودند که سرما از ایشان برطرف شود و دوره آن به سر آید، زیر ایشان آغاز زمستان را از پنج روز که از آبان ماه بگذرد می شمردند و آخر زمستان ده روز که از بهمن ماه می گذشت میشد (= پنجه را در آغاز قرار می دادند . به همین جهت پنج روز اشارت به پنجه می باشد و خود آبان در ست سی روز ہود) و اهل کرج این شب را شب گزنه - می گویند. یعنی شبی که در آن گزیدن زیاد است و مقصودشان این است که سرما شخص را در این شب میگزد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر