نام جمشید، در اوستا، «بیم خٔشَ اِتَ» ، از دو بهر «ببم»، و «ځش اَتِ» بر آمده است. بیم در همان زبان برابر با «همزاد» است، این واژه در زبان پهلوی بگونه «يم»، و در فارسی بگونه «جم» در آمد، و در برخی گویش های ایرانی هنوز بهمان روی، روان است، چنانکه در کرمان، دو فرزند همزاد را ایومولوه می خوانند، در زبان میناب و در چند بخش از تاجیکستان نیز چنین است. در بجستان خراسان واژه بگونه «جَمَملی»، و در زبان لری بویراحمدی، «جوموجومو» می خوانند.
خش إت، اوستایی که در زبان پهلوی بگونه «شیت» در آمد، و بفارسی «شید» خوانده می شود درخشش و تابناکی است، و بر رويهم این نام را می توان هنگام «همزاد تابندگی»، یا زندگی درخشان آریاییان پیشین یا هنگام خورشید در شمار آورد، چنانکه خورشید نیز بگونه «خُور» و «خش ات»، خور درخشان است ! این هنگام در شاهنامه فردوسی چنین آغاز می شود:
گرانمایه جمشید فرزند اوی
کمربست یک دل پراز پند اوی
جهان را فزوده بدوآبروی
فروزان شده تخت شاهی بدوی
«منم» گفت: «بافره ایزدی
همم شهریاری و هم موبدی،
بدان را ز بد دست کوته کنم
روان را سوی روشنی، ره کنم »
در فرگرد دویم وندیداد، داستانی زیبا از گفت وگوی اهورامزدا و جمشید آمده است، که در آن، جمشید پیمان می بندد:
من گیتی ترا آباد می کنم، من گیتی ترا پیش می برم، من سرپرست و نگاهبان و پاسبان گینی تو می شوم، در پادشاهی من باد سرد و گرم نخواهد بودن، و مرگ نخواهد بودن
دفتر کهن مینوی خرده نیز از زمان جمشید چنین یاد می کند:
از جمشید خوب رمه پسر «ويونگهان» این سودها بود که شش سد سال برای همه آفریدگان اور مزد بی مرگی فراهم آورد. درد و پیری و پتیاره را از آنان دور کرده ..
📖داستان ایران، فریدون جنیدی، نشر بلخ، (به تلخیص این گفتار)
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر