بغداد نامی ایرانی است؛ در اصل نامِ مردی به نامِ بغداته¹(ارمنی بگرات²)بوده که به معنیِ《خداداد》یا《خدا آفریده》است؛ و بعدها به نامِ محل اطلاق شد که معنیِ《شهرستان ب》میدهد. به گواهیِ اسنادی که به خطِ میخی نوشته شدهاند، وجودِ یک چنین شهری ثابت گردیده، و با Ba_ga_'da_a_ti uruBitm که شهری در دورهی اردشیرِ یکم(۲۵_۴۶۵)بوده پیوستگی دارد. اما این شهر نزدیکِ نیپورِ باستانی و تلنفر/نوفرِ کنونی در شمالِ شرقیِ دیوانیه نهاده است و محلی را که در تلمود باغدا(ت)³ خوانده میشود نیز باید در جایی دیگر جست.⁴
احتمالاً دیگر املاک و زمینهایی در عراق وجود داشته که از آنِ یکی از اشرافِ ایرانی بوده که دارای این نامِ رایج بوده است. چنانکه گزنفون در آناباز یادآور شده، این املاک را در عربی دساکر_جمعِ دسکرده_میخوانند که در نهایت واژهای عاریتی از دستهی کرته《دستساز》فارسیِ کهن است. به همین دلیل دستگرد جای نامِ عامِ سراسرِ ایران است.
دستگردِ معروفی در شمالِ شرقِ بعقوبا در عراق وجود داشت؛ این دستگرد را برای تمایز با دستگردهای دیگر، دستگردِ ملک میخواندند؛ زیرا در اینجا بود که خسرو دوم نشیمن گزیده بود. این شهر با اینکه چندین بار ویران شد، با این همه در دورهی اسلامی همچنان شهری با اهمیت باقی ماند.⁵
یادداشتها:
1. Bagadata
2. Bagarat
3. Bagda(t)
4. W. Eilers, "Der Name Demawend", Aror XXII(1954), 329, idem, Der alte Name des persischen Neujahrsfestes(Wiesbaden, 1953), pp. 4, 5, 37.
5. نگاه کنید به مقالهی
《Daskara》by A. A. Duri in Enc. Islam.
بنمایه: تاریخ ایران کیمبریج، جلد سوم(بخش اول)(از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان)، ترجمه حسن انوشه، تهران، مؤسسهی انتشارات امیرکبیر، چاپ ۱۳۹۴، رویهی ۶۰۱ و ۶۰۲(به قلم: ویلهلم آیلرز《ایران و بینالنهرین》)
برگرفته از درگاه پژوهشی در فرهنگ زرتشتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر