نیاکان خردمند و فرهیخته ما ایرانیان در ایران باستان برخی از آیینها و مراسم سنتی خود را به انگیزههای طبیعی و باورهای استورهای برپا میکردند.
سیزدهم فروردین، به سبب انگیزش بیشتر برای بارندگی.
جشن تیرگان حماسه آرش کمانگیر.
جشن مهرگان شکست ضحاک تازی.
شب چله زایش مهر و...
به همینروی به هنگام فرارسیدن نوروز نیز باور داشتند که روان و فروهر درگذشتگان به دیدار و یاری آنان خواهند آمد و در سرا و کاشانه پیشین خود بهسر خواهند برد، پس تلاش میکردند خانه تکانی کنند و فضای زندگی خود را پاک و بیآلایش دارند همچنین از اندیشه و روان خود نیز کینه، خشم و کژ اندیشی را دور سازند.
آنان در گاهشماری سنتی خود پنج روز آخر سال را بنام #پنجه مینامیدند و در بامداد همان روز و پیش از برآمدن آفتاب در نیایشگاه و جایی در خانههای خود آتش میافروختند تا نسبت به همان باور سنتی به پیشواز فروهر درگذشتگان رفته باشند. سپس در روزهای پنجه هر خانواده نسبت به توانایی دارایی خود به داد و دهش میپردازند و با خوراکیهای سنتی از خویشان و نیازمندان پذیرایی میکنند تا مهمانان خود و فروهر درگذشتگان را خشنود کرده باشند.
آنگاه پنج روز پس از آن به هنگام سپیدهدم بامداد نخستین روز سال نو و جشن نوروز در بالای بلندیها نیز آتش دیگری میافروختند تا با روشنایی آن از فروهرها بدرقه کرده باشند و آمیختگی آب و آویشن را بر زمین میپاشیدند.
پس از تازش و یورش اعراب مسلمان به ایرانزمین بسیاری از جشنها کمرنگ شد و نامهای دیگر و فلسفه تازه همچنان پاسداری شدهاست. برای نمونه پس از اسلام: آتشکدهها به سقاخانه دگرگون شد. سوگ سیاوش به عزاداری حسین دگرگون شد. نیایشگاههای مهر و ناهید به قدمگاه علی و امامزادهها دگرگون شد و پنجه آخر سال به چهارشنبهسوری دگرگون شد.
ایرانیان مسلمان شده با زور جنگ و شمشیر در فرمانروایی اموی و عباسی که نخستین حکومتهای اسلامی در ایران بهشمار آمده و با پیورزی و تعصب فراوانی با ایرانیان برخورد میکردند بویژه جشنهای آتش را جایز نمیدانستند.
ایرانیان به این اندیشه افتادند که چگونه سنت پنجه را همچنان پاسداری کنند ایرانیان در آن زمان با زیرکی دریافتند که اعراب روز چهارشنبه را نحس میدانند با ابتکار خود و در آغاز یکی از روزهای پنجه که پیش از چهارشنبه واقع شده بود به بهانه اینکه با روشن کردن آتش، نحسی چهارشنبه از میان خواهد رفت، با این ترفند مجوز آتش افروزی را از حکومتهای مسلمان در ایران گرفته و این بار آتش به کوچهها و میدانها آمد و سور(جشن) چهارشنبه پایهریزی شد.
بیگمان در آغاز، سه یا هفت بار به گرد فروغ مهر که با روان آنان آمیخته شده بود میچرخیدند و شادی میکردند که بعدها از روی آتش نیز پرش کرده و ترانههایی را نیز زمزمه میکردند. پریدن از روی آتش نیز شاید برگرفته از گذشتن سیاوش از آتش برای نشان دادن پاکی و بیگناهی او باشد.
اکنون نیز به انگیزه فراز آمدن جشن نوروز، همانند دیگر مردمان که جشنهای خود بهویژه سال نو را در زمین و آسمان، آتش بازی و نور افشانی میکنند ایرانیان نیز پیش از نوروز با فروغ و روشنایی به پیشباز نوروز و بهار میروند تا همانند باور نیاکان خود مهر، پاکی و گرمی آتش را در سال تازه به جان و روان خود فرا خوانند و با پاکدلی، مهرافزونی، خوش بینی و نیک اندیشی، نوروز را در آغوش خویش گیرند.
(✍️دکترکورش نیکنام موبد، نویسنده و پژوهشگر آیین و فرهنگ ایران باستان)
نقل از درگاه ایرانیان زرتشتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر