💠 زرتشت پردهها را کنار میزند. او یاوهباوریها (خرافات) را برمیاندازد و همهی دم و دستگاههایی که بر فریب مردم استوارند، درهم میکوبد. او به چمِ (معنی) راستینِ واژه (کلمه)، یک "پیامآور" است. بیک (اما) پیامآوریِ او از زمین تا آسمان با پیامآوریِ بسی از دیگران دگرگونه (متفاوت) است. چه او شنیدن پیام خداوند را تنها ویژهی خود نمیداند. او نمیگوید خدا تنها من یا گروهی چون من را برگزیده، پس تنها به من گوش فرا دهید. وانگه او همگان را به شنیدن آوای خداوندی از راه "سروش" فرا میخواند و آشکارا از مردم میخواهد که هر یک از آنها، بهترین سخنان را با گوش بشنوند، با اندیشهی روشن بنگرند و سپس خود راه خویش را بدرستی برگزینند.
💠 آری؛ زرتشت هیچگاه کسی را به پیروی کورکورانه از خودش فرا نمیخواند. وانگه (بلکه) میکوشد چراغِ خِرَد را در دل و جان هر مرتو (انسان) برافروزد. این شاید ژرفترین بخش پیام زرتشت باشد. زرتشت با دریافتِ آنچه دیگران "وحی" میخوانند، به پیامآوری نمیرسد. هیچ فرشتهی فرازمینیای بسوی او نمیآید تا پیام خداوند را به او بدهد. وانگه این خود زرتشت است که چراغ خرد خویش را به دست میگیرد، به دنبال راستینها (حقایق) میگردد، خدا را میجوید و سرانجام آن را در فروغی مییابد که از "اَشا" نیرو میگیرد.
💠 آری؛ آنچه زرتشت با چنگاندازی به دامان آن، پیام راستین خود را درمییابد، چیزی نبوده است مگر خردِ سرشار و اندیشهی نیکِ او. اندیشهی نیک همانی است که در گاتها "وهومن" خوانده میشود و وهومن همانی است که بر زرتشت فرود میآید و پرده از راستینها میدَرَد! بیک وهومن به وارون وحی، ویژهی ویژگانِ برگزیدهی خدایی فرازمینی که جایی در زندگی جهانیان ندارد و تنها باید برای پاسخ به بازخواست او در فردای پس از مرگ آماده شد، نیست! وانگه وهومن تواناییای نهفته در اندرون تکتک مرتوگان (بشریت) است. زرتشت نیز آمده است تا آن را بیدار کند. تا مردم را از چبود (ماهیت) گوهر گرانسنگی به نام "خرد" در هستیِ خویش بیاگاهاند. او نیامده است تا به جای مردم بیندیشد، وانگه آمده است تا آنان را به اندیشیدن فراخواند.
💠 او پیام خود را "فرمان الهی" نمیداند. او پیام خود را "مانترا" یا "سخن اندیشهبرانگیز" مینامد. او آمده است در برابر پیامآوران دروغینی که دستیابی به راستینها را تنها برای خود ویژیده (اختصاص داده) اند، بگیرد. او آمده است تا به مردم بیاموزاند خود با خرد خود و با همهی توان در پی راستینها بگردند تا آن را بیابند. پیام او براستی اینست که هیچ پیامی را بیاندیشه و بیپژوهشِ بسنده (کافی) نپذیرند تا فریبکاران نتوانند راستینها را وارونه به آنها بنمایانند و جویندگان دانش را گمراه سازند. او امیدوار است که فریبکاری، این زنجیرِ براستی مرگبار را براندازد.
💠 اشوزرتشت براستی ستایندهی دانش نیک است. او با سرودهای ستایش خویش، مردم را آموزش میدهد که دانش و آگاهی، پیشنیاز وهومن یا نیکاندیشیست. و وهومن نیز در گاتها پرسونانه (دقیقا) برابر با "آموزش اهورامزدا" میباشد. پس همانا در هر کجای گاتها که سخن از سخن و آموزش و پیام خداوند است، میباید بدانیم که فردید (منظور) اش، چیزی مگر وهومن نیست. یا به سخنی دیگر، یگانه میانجیِ مرتو و اهورامزدا، که آموزش و سخن و پیام اورمزد را بر مردم میآشکارد، وهومن است.
💠 پس براستی وهومن آموزش مزداست. وهومن همان خردگراییست که پیشتر به گستردگی پیرامونش پرداخته ام. وهومن نیکاندیشیست. وهومن خودباوریایست که تاروپود آن تنیده در مهر به سراسر هستی و جانداران است! وهومن، اندیشهایست که با دل یکی شده و به فرساختگی (کمال) در خردمندی رسیده است! وهومن خواست و کامی است که توسن آن به دست خرد رام گشته و به دانش و آگاهی زیناوند (مسلح) شده است. وهومن روشناندیشی راستینی است که پروانه (اجازه) نمیدهد تاریکاندیشان در پشت پردهی آن پنهان شوند. وهومن نخستین "امشاسپند" یا نخستین فروزهی همیشه-پیشبرندهی مردمان بسوی فرساختگی است. وهومن گنجینهایست از رازوری (عرفان) راستین؛ نه آن رازوری پنداربافانه و دانش (علم) ستیزانهی آخوندسانان؛ وانگه آنی که تنها رازش نهفته در آنست که دانستههای خود را از ندانستههای خود بدرستی فراشناسیم (تشخیص دهیم) و به ندانستههایمان خستو (معترف) شویم و از راهی راینمند (مستدل) و بنچاکمند (مستند) در پی گسترش دانستههایمان برویم.
💠 سرانجام آنکه این وهومن است که میتواند هر مرتویی را به بالاترین جایگاه برساند. جایگاهی که راهش را نخستین بار اشوزرتشت در دینبهی آشکار کرد، بیک تا همین امروز نیز برترین خردمندان جهان در پی آن میباشند. پس باشد که روزی همگی به آن دست یابیم.
✍️بهدین تیرداد نیک اندیش
نقل از درگاه سرای زرتشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر