پژوهشگران و زبانشناسان؛ زبان پارسی را زبانی کهن و دیرینه برشمردهاند. با نگرش به سنگنوشتگان هخامنشی، این سخن را بیدرنگ میتوان پذیرفت.
با خوانش، پژوهش و نگرش بر فرهنگ پارسی، میتوان این فرهنگ را مایهور ترین و نابترین فرهنگ گیتی بشمار آورد؛ تک تک واژگانِ این زبان، دارای فرزان و چینشی است بیمانند، که نمونهاش را در هیچ فرهنگی یا سرزمینی نمیتوان یابید.
پیش از اینکه با چگونگی و سرگذشت زبان پارسی آشنا شویم، باید به زیبایی و پُرباری این زبان پی ببریم👇
برای نمونه:
واژهی ✅(زرپران)✅ که امروزه بر سَرِ نادانی و ناآگاهی به آن ❌(زعفران)❌ میگوییم. همانگونه که از چینش این نام پیداست: این گیاه به اندازهای ارزنده است که بمانندِ پَرهای زر میماند. از این رو در زبان پارسی به آن (زرپران) میگویند: به چَمِ پَرهای زر
🔴گیاهی که بمانند پر های زر ارزنده است🔴
(این نیرو و شگرفی زبان پارسی را مینماید)
نمونهای دیگر:
همانگونه که میدانیم ✅(شمشاد)✅ درختچهای است که در هنگامهی سرما نیز شاد و شاداب است؛ ما واژهی (شَم) یا (شِم) را در بسیاری از واژگان داریم. واژهی (شِم) به چَم سرد است و هنگامی که در کنارِ واژهی (شاد) مینشیند چَمِ زیبایی را میآفریند؛ و این واژه از برای همین ساخته شده است: درختچهای که در سرما نیز شاد است
شم + شاد =
درختچهای که در سرما نیز شاد است
یا نمونهای دیگر:
همانگونه که میدانیم پسوند (آک) یکی از پسوندانِ زبان پارسی است و چَمِ شایستگی را دارد. به سخن دیگر، در کنار هر واژهای که بنشیند چَمِ شایستگی را به آن واژه میدهد.
پسوند (آک) را در بسیاری از واژگان داریم،
برای نمونه:
خوراک و پوشاک
خور + آک = شایستهی خوردن
پوش + آک = شایستهی پوشیدن
✅(خوراک)✅ واژهی پارسی
برابر واژهی بیگانه ❌(غذا)❌ است. همانگونه که نگریدید هرآنچه که شایستهی خوردن است را (خوراک) گویند.
ببینید
چه آرِش زیبایی دارد...
چه چینش زیبایی دارد...
هرآنچه که شایستهی خوردن است.
هرآنچه که شایستهی پوشیدن است.
و...
همانگونه که در بخشِ پیشین گفته شد، زبان و فرهنگ پارسی، فرهنگ کمی نیست، و نباید آن را کم بشمار آورد. با بها دادن، این فرهنگِ اَپَرنیرو سخنانِ اندیشهبرانگیزی برای گفتن دارد...
با تازِش تازیان به ایران، و فروپاشی فرهنگِ ایرانشهری، زبان و فرهنگ پارسی در میان مردم آرام آرام بیرنگ شد. با گذر زمان و فرمانرانی تازیان بَر ایران زمین، واژگانِ پارسی جای خود را به واژگان اَرَبی دادند و چند سالی این فرهنگ در خاموشی خود میزیست...
ایرانیان در آن زمان کوشیدند تا خود را از فرهنگ بیگانه جدا افکنند، ولی نمیتوانستند. چرا که فرهنگِ اَرَب تا بیخ و بُن این فرهنگ جا خوش کرده بود. با گذرِ زمان و سرکوب فرهنگ ایران و همچنین درهم آمیختگی فرهنگِ تازیان با فرهنگِ ناب ایرانی... زبان و فرهنگ ایرانی آرام آرام به فراموشی سپرده میشد که با برآمدنِ فرهنگیارانی همچون رادمان پورماهک و پس آن فردوسی و کنشگران دیگری، فرهنگ ایران کمی جان به خود بخشید.
فردوسی پاکزاد با نوشتنِ شاهنامه، فرهنگ میهنی این مرز و بوم را دوباره سر زبانان انداخت و جانی تازه به آن بخشید...
انگیزهی تازیان و مغولان چیرگی بر ایران بود، اگر کوششِ کسانی چون فردوسی نبود، بیم آن میرفت که فرهنگ ایرانشهری برای همیشه نابود شود و هیچ یادی از این فرهنگ برجای نماند...
با سازگار نبودنِ تازیان و مغولان با فرهنگ ایران و سرکوب زبان پارسی در دورهی اسلامی، زبان پارسی با واژگانِ بیگانه آمیخته شد.
از یک سو اَرَب
از یک سو مغول
از یک سو ترک
از یک سو انگلیس
و...
ولی با همهی دژمنیها، زبان پارسی تا امروز روی پای خود ایستاده و با همهی ستمها و بیمیهنیها پابرجا مانده است.
آیا میدانید هماکنون که دو ایرانی با یکدیگر میسُخَنند، ۷۰ درسَدِ واژگانی که بکار میبرند بیگانه است؟!
آیا میدانید از این ۷۰ درسَد، ۶۰ درسَد آن تازی و ۱۰ درسَد آن (انگلیسی، فرانسهای، مغولی و...) است؟!
آیا میدانید واتانِ (ث ح ص ض ظ ط ع ق) بیگانهاند و از واتان راستین زبان پارسی شمرده نمیشوند که امروزه ما بَر سَرِ نادانی و ناآگاهی در گفتار روزانه از این واتان بهره میستانیم. بیش از ۹۵ درسَدِ ایرانیان نمیدانند که این واتان بیگانهاند...!!!!
هفتاد درسَدِ واژگانی که ما هماکنون بکار میبریم بیگانه است و این مایهی ننگ برای هر ایرانیست، اگر هر ایرانی بداند که با بهرهستانی از واژگانِ بیگانه، چه دژبختی و ننگی برای خود میخرد، هتا یک واژهی تازی هم در سخنان خود بکار نخواهد برد.
هر ایرانی باید بداند، زمانی که سخن را با واژهی خوشبوی (درود) میآغازد، بایسته است که دنباله تا پایان سخن او نیز پارسی باشد.
افسوسمندانه هماکنون نهاد کشوری توانمندی نداریم که کارش نگاهداری، پشتیبانی و برکشیدن زبان پارسی باشد؛ از این رو پادآفند(دفاع) از زبان پارسی و دیگر ارزشهای فرهنگی ایران که امروزه پایمال میشوند، کار بایستهی تک تک ایران دوستان است. برخی از واژگان از بُن بیگانهاند
و باید از واژهی پارسی برابر آن بهره برد.
مانند:
❌قصر❌ = ✅کاخ✅
❌فکر❌ = ✅اندیشه✅
❌قسمت❌ = ✅بخش✅
❌کلمه❌ = ✅واژه✅
و...
برخی از واژگان پارسیاند
ولی نادرست مینویسیم
مانند:
✅سد✅ که نادرست
❌صد❌ مینویسیم.
✅سدا✅ که نادرست
❌صدا❌ مینویسیم.
✅شست✅ که نادرست
❌شصت❌ مینویسیم.
و...
برخی از واژگان پارسیاند
ولی نادرست مینویسیم و میخوانیم
مانند:
✅نگر✅ که نادرست
❌نظر❌ میگوییم.
✅پارس✅ که نادرست
❌فارس❌ میگوییم.
✅پولاد✅ که نادرست
❌فولاد❌ میگوییم.
✅سپید✅ که نادرست
❌سفید❌ میگوییم.
✅گوسپند✅ که نادرست
❌ گوسفند❌ میگوییم.
و...
پس دانا باشیم
خرد را در خود بپروریم
چرایی پارسی گویی را دریابیم
به زبان میهنی خود بسُخَنیم
و فرهنگ ایران زمین را بپاییم.
ایران را دریاب
با از دست رفتن آن،
چیز بهتری بدست نخواهی آورد...)
نقل از درگاه زرتشت و مزدیسنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر