در روایت ها آمده که به هنگام دشمنی وجنگ بین ایران و توران، به چنین روزگاری که روز خور ایزد و دیماه، برابر یا پنجم دیماه بود. اشوزرتشت به همراه شاه لهراسپ و یارانش برای نیایش به آتشکده بلخ رفته بودند. که سپاه توران یورش آورد، شهربلخ را وبران و آتشکده را نیز با کسانی که در آن بودند کشتار کردند.
در ادبیات پس از آن آمده که اشوزرتشت در آن زمان هفتاد وهفت سال داشته که چشم از جهان بسته وپیروانش را تنها گذاشته است.
هرچند از آن روزگار آموزگار وپیر ایرانی، "زرتشت" سخنان نغز بیشتری از خود به یادگار نگذاشته است ولی بینش وپیام جاودانه او تا کنون پایدار و پویا مانده است. اندیشه ژرف پیام آور ایرانی نه تنها در درون مرزهای ایرانشهر، سبب پیدایش بزرگمردانی چون کورش و داریوش بزرگ، اردشیر پاپکان و انوشبروان، بزرگمهر ونامداران دیگر شده است. بلکه بوداها در خاور ایران از او آموخته اند وبه باختر نیز نیچه ها از اندیشه او به شگفت آمده اند.
ولی به گفته یک ضرب المثل آلمانی که می گوید: پبامبران در زادگاه خویش، غریبند!
ایرانیان به خوبی اشوزرتشت را نشناخته اند و بینش او آنچنان که شایستگی آزاد زنان ومردان این کشور است در اندیشه، در گفتار ودرکردار بسیاری آشکار نشده است.
به روزگاری باید چشم داشت که ایرانیان با اندیشه ای نیک وخردی رسا، گفتاری دلنشین واثربخش، کرداری درست وسازنده که گزینش کرده اند به دور از خشم وکین ودروغ به شکوفایی فرهنگ وتمدن روزگار باستان خویش دلبسته وسرافراز گردند.
🖋 موبد کورش نیکنام
داستان درگذشت اشوزرتشت آنگونه كه در كتاب پهلوی «زادسپرم» آمده است و ماجرای كشته شدن آن وخشورِ(پیام آور آسمانی) پاك در آتشكده ی بلخ، در هنگام نیایش و به دست یك تورانی به نام «توربراتور» در شاهنامه ی فردوسی نیز بازتاب یافته است.
سپاه ارجاسب كه به بلخ رسید، لهراسب جامه ی رزم پوشید و بر پیرانه سرش، خود جنگی نهاد و به میدان آمد و بسیار از تورانیان را از دم تیغ گذراند. آنچنان كه به ناچار چندین پهلوان تورانی او را در میان گرفتند و از هر سو بر او تیر و تیغ و گرز باریدند تا پیر آتشكده آرام گرفت و جان به جان آفرین سپرد.
تورانیان كه او را جوانی نیرومند می پنداشتند، كلاه از سرش برداشتند و موی سپیدش دیدند و شگفتزده شدند كه در سالخوردگی چگونه دلیری و جنگاروی میكرد و ترسی بزرگ به دل تورانیان افتاد كه اگر اسفندیار آزاد بود و در میدان میتازید، چه میكردیم؟
تورانیان كه اینگونه دیدند، رو به سوی آتشكده نهادند:
نهادند سر سوی آتشکده
بر آن کاخ و ایوان زرآژده
همه زند و اُستا همی سوختند
چه پرمایه تر بود برتوختند
ورا هیربد بود هشتاد مرد
زبانشان ز یزدان پر از یادکرد
همه پیش آتش بکشتندشان
ره بندگی بر نوشتندشان
ز خونشان بمرد آتش زردهشت
ندانم چرا هیربد را بکشت
اگرچه در اوستا به جاودانه شدن در یورش دوم تورانیان به شهر بلخ اشاره نشده، ولی با استناد به کتاب های دینی پهلوی و سنّت کهن زرتشتی، این پیامبر ایرانی در همین جنگ در آتشکده بلخ به دست یک تورانی به نام «بِراترکرش» در روز خور از ماه دی به سن 77 سالگی به شهادت رسیده است.(7)
شهر بلخ در شمال کشور افغانستان قرار دارد، اما بلخ قدیم که روزگاری پرجمعیت بوده، در حومه ی بلخ جدید واقع شده است. دیوارهای مخروبه ی حصار شهر تاریخی بلخ که مساحتی معادل 35 کیلومتر مربع دارد، تا نیمه در شن فرو رفته است (8). چنان که ذکر شد، محتمل است که وخشوراشوزرتشت در همین محوطه باستانی به جاودانگی رسیده و مدفون شده، اما شوربختانه هیچ نشانی از مزار پاک او در این مکان وجود ندارد.
پی نوشت ها :
7- محمد معین، مزدیسنا و ادب فارسی، 122/2.
8- ویل دورانت، تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن، 132؛ امید عطائی فرد، پیامبر آریایی، 447.
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
نقل از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر