۱۳۹۹ مهر ۲۶, شنبه

واژه‌ی مزدیسن


 

ظهورِ مزدیسن برای تاریخِ ایرانِ باستان و تاریخِ دین در فلاتِ ایران اهمیتِ بسیار دارد. تا آن‌جا که من می‌دانم این نخستین بار است در تاریخِ چهار سلسله‌ی پیش از اسلام است که می‌بینیم مزدیسن به‌صورتِ سکه‌نوشته یا سنگ‌نبشته بکار می‌رود. معنیِ آن کاملاً روشن است: مزداپرست یا پیروِ دینِ مزدا.(۱)فقط یک مُهرِ آرامی هست که نوشته‌ی زر ت ش ت رش به معنیِ《زرتشتی》را از دوره‌ی هخامنشی دارد و با مزدیسن از این نظر تطبیق کند که به معنیِ پیروِ دینی است که ما امروز زرتشتی می‌نامیم.(۲)

در واقع نشانه‌ها و اشاره‌های گوناگونی وجود دارد که گواهی می‌دهند هخامنشیان و پارتیان مزداپرست بوده‌اند، اما در موردِ اردشیر است که گواهِ مستقیمی داریم که شاهِ نوآمده مزداپرست است. همچنین نشان می‌دهد که اردشیر و خاندانش بر سنتِ اوستایی بوده‌اند، زیرا در اوستاست که اصطلاحِ مزدَیَسند، مزداپرست، را می‌یابیم.(۳)مهم‌تر این‌که آمدنِ مزدیسن به جای مزدیشن که در فارسیِ میانه باید باشد(تغییر از_زن_اوستایی به_س ن_برای ایرانیِ غربی ناشناخته است و باید_ش ن_باشد)نشان دهنده‌ی وام‌گیریِ آگاهانه‌ی ایرانیانِ غربی از سنتِ اوستایی است.(۴)

این‌جا مجالِ آن نیست که از سنتِ نوشتاریِ اوستا و تاریخ‌های مختلفی که برای آن ذکر شده است سخنی گوییم. اکثراً این نظرِ کارل هوفمان را می‌پذیرند که اوستا در سده‌ی چهارم مکتوب شد.(۵)اما ذکرِ نسک در سنگ‌نبشته‌ی کردیر(۶)در سده‌ی سوم باید ما را در موردِ زمانی که اوستا به‌صورتِ متنی مکتوب در دسترسِ ایرانیان بود به مکث وادارد. بنابراین نتیجه‌ای که می‌توان گرفت آن است که در سده‌ی سوم یک ایدئولوژیِ سلطنتی شکل گرفته بود که تابعِ پرستشِ اورمزد بود زیرا آن را در سرآغازِ القابِ اردشیر می‌بینیم. پس ساسانیان در درجه‌ی اول مزداپرست بودند. این به نحوی یادآورِ دورانِ هخامنشی است که داریوش اعلام کرد:

وَشنا اورَمزداه اَدَم خشایَثیَه
《به لطفِ اهورامزدا من شاهم》(داریوش در بیستون یک_۱۱_۱۲)

اما ارتباطِ ساسانیان با مزدا در این‌جا نزدیک‌تر و قوی‌تر می‌نماید. این‌طور نیست که چون شاهانِ هخامنشی بگویند《اورَمزدا خشَچَم مَنا فرابَرَ》(اهورامزدا این سرزمین را به من داد)یا《اَهورَ مزداهه رَگَم ورَتَیَیی)(به اهورامزدا بی‌درنگ رو می‌آورم)(داریوش در بیستون چهار ۵۷). ساسانیان از همان نخستین سکه‌ها و نخستین سنگ‌نبشته‌ی خود بیش از هر سلسله‌ی ایرانیِ دیگری در گذشته مدعیِ مزداپرستی‌اند. به باورِ من چنین نگرشی به اورمزد و دیگر یَزَتَ‌ها(یزدانِ فارسیِ میانه)به این سبب وجود داشته که آنان معتقد بودند مزیتِ خاصی در برابرِ یَزَتَ‌ها و انسان‌ها دارند. یعنی نزدیکی‌شان به اورمزد و دیگر یَزَتَ‌ها هستیِ ویژه‌ای به آنها می‌داد که هر چند لزوماً سنتی زرتشتی نبود، وجهی برآمده از مواجهه‌ی ایرانیان با یونانی‌گری در سده‌های پیشین بود.(ص ۷۹_۷۸)

یادداشت‌ها:
۱. مزدیسنه‌ی اوستایی《آن‌که برای(اهوره)مزدا قربانی می‌کند》، اما در دوره‌ی ساسانیان این معنی از آن برنمی‌آمد و صرفاً به کسی اطلاق می‌شد که پرستنده‌ی اورمزد و آیینی بود که امروز زرتشتی می‌نامیم. بنگرید:
Skjærvø, P.O, "Paleography", in Alarm, M. and Gyselen, R.(eds.), Sylloge Nummorum Sasanidarum Paris_Berlin_Wien, Bd I, Ardashir I_Shapur I, Verlag der Österreichischen Akademie der Wissenschaften, Vienna, 2003, p. 50 gff.
۲. در موردِ مبحثِ مُهرِ نویافته بنگرید به:
Briant. P, Bulletin d'histoire achéménide II, Persika 1, Paris, 2001, p. 113.
3. Bartholomae. C, Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961, p. 1160.
4. Nyberg. S. H, A Mamual of Pahlavi, Part II: Glossary, Wiesbaden, 1974, p. 130.
5. Hoffmann. K. "Zum Zeichinventar der Awesta-Schrift", Aufsätze zur Indoiranistik I, I, Wiesbaden: p. 316_325.
6. Gignoux. P, les quatre inscriptions du mage Kirdīr, Stīr, Cahier 9, Paris, 1991, KSM 29: 29.

مأخذ: ساسانیان، گروه مولفان، ویراستاران: وستا سرخوش کرتیس و سارا استوارت، ترجمه‌ی کاظم فیروزمند، تهران، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۹۲؛ مقاله‌ی《پادشاهی در اوایل دوره‌ی ساسانی》نوشته‌ی دکتر تورج دریایی(دانشگاه کالیفرنیا، ارواین)

نقل از درگاه پژوهشی در فرهنگ زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...