۱۳۹۹ آبان ۷, چهارشنبه

بایستگی آگاهی ایرانیان از سرگذشت و تاریخشان

 گفتاری از فریدون جنیدی

 وقتی بدبختی ایرانیان را فرا می‌گيرد که از سرگذشت تاريخی و فرهنگی خود به دور می‌افتند.
بعد از شكست از اعراب، گروهی از ايرانيان اسلام را پذيرفتند، اما پس از رفتار زشت بنی‌اميه و بنی‌عباس دریافتند که آنان آنگونه که شایسته است با ایرانی برخورد نکردند.
 ایرانیان كم كم با خود انديشيدند كه ما چه بوديم و چه شديم؟ و اين یک پژوهش‌ تاريخی است.
وقتی كه تمامی اين پرسش‌ها برای ايرانی بزرگوار محمد بن عبدالرزاق توسی کنارنگ خراسان پیش می آید، دلش می سوزد و می گوید ما چه بوديم و چه شديم؟
فردوسی در آغاز شاهنامه اين داستان را روشن بيان می‌كند و محمد بن عبدالرزاق توسی را به دانش و هنر و خردمندی می‌ستاید و تحسين می‌كند و كسانی كه به فرمان محمد بن عبدالرزاق توسی شاهنامه را ترجمه كردند نامشان خوشبختانه در پیشگفتار شاهنامهٔ منثور ابومنصوری باقی مانده؛ اينان چهار نفر موبد بودند با نامهای
"شادان برزين از توس"،
" موبد ماهوی خورشيد از نيشابور" ،
"موبد یزدان داد از سیستان"
و
 یک پهلوان بزرگ خراسانی به نام "ماخ" (که به گونه های مختلف نامش در دفترهای گوناگون نوشته شده). او مرزبان هرات بود.
این چهار تن کاری عظیم را انجام دادند.
 محمد بن عبدالرزاق توسی وزیر خردمندی به نام" ابومنصور معمری" داشت. او دریافته بود که ایران یک نیاز فرهنگی بزرگی دارد و آن نیاز به شناخت خود است و این که ما کی هستیم، نیاکانمان چه کسانی بودند؟

 من طلوع یک سپیدهٔ زیبا را در آسمان فرهنگ ایران و در جان و روان ایرانی می بینم که یک گرایش عمیق به فرهنگ خودش دارد و در این میان، شاهنامهٔ فردوسی نماد و آیینهٔ بزرگ فرهنگ نیاکان ماست.

 🍁🍁🍁
نقل از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...