💠 جای دیگر در تناقض گفتار ایشان از "نامه حواریون" و اینکه گوید که: "هیچ چیز از درخت نیفتد و بانگی در شهر نباشد و دو مرغ با هم نستیزند مگر به فرمان پدر." از این ثابت می شود که بنیاد یکی است و همه چیز به مرادش است. کنون، مسیحا پسرش را به چه فکر آفرید؟ او کدام راه را نمود که به مراد او (پدرش) نبود؟ چون او کامروای مطلق بود، بگفت که چیزی به مرادش نمی باشد. این نیز از همان قیاس منطقی ناشی می شود که جهودان مسیحا پسرش را به میل پدر کشتند.
💠 "آیا دو گنجشک به یک قفس فروخته نمیشود و حال آنکه یکی از آنها به جز حکم پدر شما به زمین نمیافتد. لیکن همه مویهای سر شما نیز شمرده شده است." (انجیل متی؛ باب دهم)
💠 تناقض دیگری راجع به آزادی اراده مومنین گویند: اینکه مردم را او با اراده آزاد آفرید. این اختیار منشأ گناهی است که از مردم سر می زند؛ آزادکامی را او خود به مردم داد. از این رو سزاوار است او را گناهکار پنداشت، که شالده علت گناه را برانگیخت. اگر مردمان گناه و جنایت را به اختیار خود مرتکب می شوند و نه به اراده ایزد، پس آن شیر و مار و گرگ و کژدم و جانوران موذی گزنده و کشنده که به اقتضای طینت از آنها گناه و جنایت سر می زند، به کدام اختیار و که گناهکار است؟ همچنین، نیز زهر کشنده در بیش [= گونهای زهر کشنده] و انواع دیگر نباتات که از روی اختیار نمی باشد، آیا شالده علت آنرا که ریخت؟ اگر گویند که: آن زهرها برای بسیاری داروی بیماری و دفع ناخوشی ها سودمند و ضروری است، آیا می پرسید که: "خود بیماری و زیان را که آفرید و چه صورتی داشت که او برای داروی آنها زهر کشنده آفرید و ضروری نمود؟" یا، برای دفع آن بیماری نوشدارو آفریده بود، سزاوارتر از زهردارو نبود؟ این نیز که خود نام "زیانکاری" از کدام اصل آمده که "سودمندکاری" ضد آن باید باشد؟ درین باره می توان بسی سخن راند؛ به اندکی قناعت شد.
💠 دیگر از گفتار پولس، حواری ایشان، که مانند بنیادش متضاد است، این نیز گویند که: "نیکی را که اراده دارم بجای نمی آورم بلکه آن گناهی که نمی خواهم، می کنم، و نه من می کنم، بلکه آن که در درون منست می کند. چه کنم که شب و روز با من ستیزه کند."
💠 "اما سولس کلیسا را معذب میساخت و خانه به خانه گشته، مردان و زنان را برکشیده، به زندان میافکند." (اعمال رسولان؛ باب هشتم) "ولی سولس که پولس باشد، پر از روحالقدس شده، بر او نیک نگریسته." (همان؛ باب سیزدهم) "زیرا آن نیکویی را که میخواهم، نمیکنم؛ بلکه بدی را که نمیخواهم، میکنم." (رساله پولس به رومیان؛ باب هفتم) "پس چون آنچه را نمیخواهم، میکنم، من دیگر فاعل آن نیستم بلکه گناه که در من ساکن است. لکن شریعتی دیگر در اعضای خود میبینم که با شریعت ذهن من منازعه میکند و مرا اسیر میسازد." (رساله پولس رسول به رومیان؛ باب هفتم)
💠 دیگر از گفتار مسیحا گویند که: "بنیاد ایزد روشنی و نیکی است؟ بدی و تاریکی ازش بدور است." (رساله اول یوحنای رسول؛ باب اول)
💠 این نیز که: "گویند شبانی که او صد گوسپند را پاسبانی کند، چون یکی از آنها را گرگان برند، از پس آن یک شود که گرگان برده اند، تا آنکه او را باز به رمه برگرداند، او آن نود و نه را به دشت بگذارد" (انجیل لوقا؛ باب پانزدهم) و نیز اینکه: "من برای رستگاری گمراهان آمده ام نه برای راستان؛ چه، آنکه راست است، به راه آوردن نیازمند نمی باشد." (انجیل لوقا؛ باب پنجم) اگر بنیاد یکی است و اگر اراده او برای همه است، که هیچکس نیز بی راه و گمراه نباشد. نیز گرگ که گوسپند را بکشد، به اراده اوست، و نیز گرگ را خود بیافرید.
💠 گفتار مسیحا، تناقض گزافی در (فلسفه) دو بنیاد نشان می دهد؛ چون از همان گفتار مسیحا گویند: "بنیاد دیگری هست که دشمن پدر من باشد، من از آن نیکوکارم." ازین گفتار پیداست که پدر خویش را از دشمن تمیز داده، جدا می سازد. "آنکه بذر نیکو میکارد، پسر انسانست و دشمنی که آنها را کاشت، ابلیس است." (انجیل متی؛ باب سیزدهم)
💠 "پس تجربهکننده نزد او آمده، گفت اگر پسر خدا هستی، بگو تا این سنگها نان شود. آنگاه ابلیس او را به شهر مقدس برد. پس ابلیس او را به کوهی برد. آنگاه عیسی وی را گفت: دور شو ای شیطان زیرا که مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن." (انجیل متی؛ باب چهارم)
💠 این نیز که: "توسط ایزد برای راستی و با راستی آفریده شده ام؛ اهریمن نابکار به گمراهی من آمد؛ او به انواع گوناگون خواست مرا بفریبد." کنون اگر بنیاد یکی است و آن را ضدی نمی باشد. پس به چه سبب اهریمن توانا خواست پسر ایزد را گمراه کند؟ اگر خود ایزد آن گناهکار را آفرید، پس آن گمراهی از دانش و اراده او بود و نیز گمراه کننده پسر خود او بوده است.
📚شکند گمانیک ویچار
✍️مردان فرخ اورمزد دادان
(برگردان صادق هدایت)
نقل از درگاه سرای زرتشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر