۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

درباره‌ی تاریخ‌گذاریِ سنتی در موردِ اشو زرتشت

 تا آن‌جا که برای نویسنده‌ی این سطور معلوم است اصطلاحِ《تاریخِ اسکندر》برای تاریخِ سلوکی قبل از قرونِ چهارمِ مسیحی در مشرق استعمال نشده و قدیمی‌ترین مثالِ آن که از آن اطلاع دارم در تألیفِ آفراتس(۱)است که بینِ سنه‌ی ۳۳۷ و ۳۴۵ نوشته شده است(۲)و چون ظاهراً روایتِ فاصله‌ی بینِ زردشت و اسکندر قدیمی بوده و حتی قبل از رواجِ تاریخِ سلوکی وجود داشته است مستبعد است که مقصود فاصله‌ی زردشت تا تاریخِ سلوکی باشد و به گمانِ من وقتی که در اوایلِ ساسانیان مورخینِ ایرانی اطلاع یافتند که سالِ جلوسِ اردشیرِ بابکان بر تختِ سلطنت(یعنی سالِ سلطنتِ او بر ایران)سالِ ۵۳۸ است از تاریخی که منجمینِ بابل(یعنی حوزه‌ی پایتختِ ایران)استعمال می‌کنند، یعنی یاد گرفتند که به حسابِ دانشمندانِ بابلی یا سریانی‌های بت‌پرستِ بین‌النهرین که مجاورِ آنها و سکنه‌ی آن ناحیه(بابل و سلوکیه و تیسفون)بودند سالِ جلوس مؤسسِ سلطنتِ ساسانی سالِ پانصد و سی و هشتم شمرده می‌شود، بدونِ توجه به حقیقتِ امر تاریخِ سلوکی بود)از روی غفلت و بی‌اطلاعی مبدأ هزاره‌ی خود(یعنی هزاره‌ی دهم از ۱۲ هزاره‌ی عمرِ دنیا)فرض کردند(۳)و چون ظهورِ زردشت را نیز در اولین سالِ هزاره‌ی دهم می‌دانستند یعنی نظر به عقیده‌ی رایجِ زردشتیان ظهورِ جسمانی زردشت(یا آمدنِ دین)در آغازِ آن هزاره بوده لذا تصور کردند که فاصله‌ی بینِ زردشت و جلوسِ اردشیر ۵۳۸ سال است.(ص ۲۸_۲۷)

علی‌هذا ناچار بودند که این عدد را مرکب از دو قسمت فرض کنند که یکی همان ۲۵۸ سال روایتی قدیم بینِ زردشت و اسکندر به اضافه‌ی ۱۴ سال مدت سلطنتِ خودِ اسکندر(به زعمِ ایشان)(۱)یعنی ۲۷۲ سال بینِ زردشت و وفاتِ اسکندر باشد و بقیه از اسکندر تا اردشیر(که به عقیده‌ی آنها تمامِ آن مدت دوره‌ی سلطنتِ اشکانیان بود)(۲)محسوب بایستی بشود که عبارت از ۲۶۶ سال باشد و همین بود سببِ آن‌که تواریخِ رسمیِ ایران در دوره‌س ساسانیان مدتِ اشکانیان را همیشه ۲۶۶ سال می‌شمردند. سببِ این اشتباه جز این نمی‌تواند باشد که در تقسیمِ عددِ ۵۳۸ به دو جزء فاصله‌ی روایتی بینِ زرتشت و اسکندر را که از مسلماتِ قطعی و عقیده‌ی قدیمی برقرار شده بود غیرِقابلِ شک و تصرف دانسته نخست آن عدد را یعنی ۲۷۲ را تفریق کرده بقیه را بدونِ تقید به میزانِ آن که کم یا زیاد باشد هر چه باشد به اشکانیان دادند و اگر فاصله‌ی روایتی بینِ زرتشت و وفاتِ اسکندر قطعی و مسلم و مبنی بر عقیده‌ی رایج و محفوظِ دیرین و غیرِقابلِ شک نبود دلیلی نداشت که از مدت اشکانیان کم بکنند و چرا نبایستی با آن‌که قریب‌العهد بودند و حتی تاریخی به اسمِ تاریخِ اشکانیانی در عهدِ خودِ آن سلسله معمول بوده که سالِ جلوسِ اردشیر سالِ ۴۷۳ از آن تاریخ بود و این عدد را از ۵۳۸ کسر نموده و فاصله‌ی بینِ زردشت و اسکندر را مثلاً ۶۵ سال فرض کنند. لکن چون از دو قسمت و دو مدت یکی قابلِ تغییر و تصرف نبوده، دومی را برای توافق دادنِ اعداد به دلخواهِ خود کمتر شمردند و لذا معلوم می‌شود که عدد ۲۵۸ فاصله‌ی بینِ زرتشت و استیلای اسکندر بر ایران و ۲۷۲ تا وفاتِ اسکندر است نه از زرتشت تا مبدأ تاریخِ سلوکی که مدتی بعد از همان تاریخ رواج گرفت.(ص ۲۹_۲۸)

یادداشت‌ها:
۱. در تواریخِ ایرانی مدت سلطنتِ اسکندر را به اقتباسِ بعضی مآخذِ اشتباه‌آمیزِ یونانی ۱۴ سال می‌شمردند، در صورتی که سلطنتِ او بر ایران بیش از هشت یا هفت سال نبوده است. بعید نیست که مآخذِ یونانی مدت سلطنتِ آن پادشاه را از جلوسِ او بر تختِ سلطنتِ مقدونیه تا وفاتِ او با آوردنِ سالِ اول و آخر در حسابِ ۱۴ سال شمرده باشند.
۲. تواریخِ ایرانی در صورتی که سلطنتِ بلافصلِ اسکندر دانسته و از دوره‌ی دیادوخ‌ها یا سلطنتِ سلوکیان بی‌خبر بودند.

مأخذ: مقالات تقی‌زاده(جلد دوازهم)، نوشته‌های تاریخی و نوروز، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات توس، چاپ اول ۱۳۹۳

نقل از درگاه پژوهشی در فرهنگ زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...