تمام آثار تاریخی و ادبی، گواه است که نام رسمی زبان ما تا سال ۱۹۲۸ هم «فارسی» بوده و در زبان مادری یا ملی ما اصطلاح «زبان تاجیکی» نه رسماً و نه عرفاً به معنای زبان پارسی به کار نمیرفته است.
کوچکترین شکی در این مورد وجود ندارد که اصطلاح «زبان تاجیکی» با انگیزههای سیاسی برای درهم شکستن زبان پهناور پارسی، کمزور کردن آن در برابر زبان روسی و تحقیر تاجیکان پدید آمده است و ساختۀ تاجیکان نیست.
به دور از این توطئههای سیاسی، زبان ملی ما، تاجیکان، همیشه پارسی بوده، هست و میماند، هرچند امروزه هستند تاجیکانی که بر اثر یک دورۀ طولانی مغزشویی، «پارسی» را بیگانه میدانند و در دفاع از آن، اصطلاح سیاسی بیگانه آورد سینه سپر کردهاند.
به همین دلیل بود که «لایق شیرعلی» با درد و حسرت کنایهآمیز سروده بود:
«تاجیکی با فارسی حرفی نگوید، فخر کن،
جوهر خود، اصل خود را گر نجوید، فخر کن.»
لایق در آثار خود بارها و بارها نام زبانش را «فارسی» خوانده است:
«پارسی خواندند نماز خویشتن،
در زمانی که عرب جرار بود!»
رئیس گرامی مجلس نمایندگان مجلس عالی جمهوری تاجیکستان جناب ظهور اف!
رئیس گرامی مجلس ملی مجلس عالی تاجیکستان جناب عبیدالله اف!
نمایندگان گرامی مجلس عالی جمهوری تاجیکستان!
از شما خواهشمندیم که با احیای نام زبان ملی ما در قانون اساسی تاجیکستان، در برقراری عدالت تاریخی سهیم باشید. زبان ملی ما، تاجیکان، باید رسماً هم «پارسی» نامیده شود. وگرنه:
۱. حق معنوی به تمام ادبیاتی را که به زبان پارسی نوشته شده، از دست میدهیم و تاریخ زبانمان از ۱۹۲۸ آغاز میشود. جهان زبان و ادبیات ما را با نام «پارسی» میشناسد، نه هیچ نام دیگری. هیچ کس باور نمیکند که فردوسی «شاهنامه» را به «تاجیکی» نوشته است، چون هیچ دلیلی برای اثبات این حرف غلط وجود ندارد.
زبان تاجیکان زبان فردوسی است. و زبان فردوسی پارسی است که میگوید: «عجم زنده کردم بدین پارسی.»
۲. اگر زبانمان را «تاجیکی» بخوانیم، آن در چارچوب یک کشور و برای حدود ۶ میلیون تن محدود میماند و رسماً جزء دهها میلیون تنی نخواهیم بود که زبانشان پارسی است.
زبان در چنان محدودهای در جهان پویای امروزی زنده نمیماند و سرانجام میمیرد. تنها از روی ناآگاهی یا خصومت با تاجیکان میشود طرفدار راهی بود که به محدودتر شدن زبان و سرانجام مرگ آن میانجامد. با کوچک و محدود نگه داشتن زبان ملیمان باعث مرگ تدریجی آن نشویم!
۳. با «تاجیکی» نامیدن زبان خود، به پیامدهای استعمار و تجاوز فرهنگی روسیه تن میدهیم و سر افکنده مان هرگز بلند نخواهد شد. همۀ دلایل و مدارک ثابت میکند که «زبان تاجیکی» تحمیلی است و نامی نیست که تاجیکان برای زبان خود برگزیده باشند. نام آن «پارسی» است؛
۴. «تاجیکی» نامیدن زبان ملیمان در میان تاجیکان تفرقه ایجاد میکند و تمامیت ارضی و ملی تاجیکان را تهدید میکند؛ زیرا «تاجیکی» نامیدن فقط یکی از زبانهای تاجیکان به معنای پشت کردن به همۀ زبانهای مادری دیگر تاجیکان است.
منِ یغنابی، منِ شغنی و روشانی، منِ یزگولامی، «تاجیکی» دانستن پارسی را، بیگانه خواندن زبان مادری خود برای تاجیکان دیگر تلقی میکنم.
در حالی که همۀ پامیریها و یغنابیها تاجیکان نژادهای هستند که زبانهای کهن و باستانی ما را حفظ کردهاند. پس به این دلیل هم نمیشود فقط زبان پارسی را «تاجیکی» نامید و بر یکپارچگی ملت تاجیک آسیب رساند.
۵. اصطلاح «زبان تاجیکی» نمیتواند معرف ادبیات بزرگ گذشتۀ ما در عرصۀ جهان باشد، در صورتی که برقرار کردن نام «زبان پارسی» به عنوان زبان دولتی تاجیکستان، حق تاجیکان را به میراث تألیف شده به این زبان ثابت میکند و شناسنامهای برای ملت و کشور تاجیکستان خواهد بود.
در زمانی که بسیاری کشورها و ملتهای تازه استقلال در جستجو و ایجاد هویت خود هستند، از کاربرد انداختن «زبان پارسی» که مهمترین رکن هویت ملی و مایۀ افتخار است، کفران نعمت میباشد.
دلیلهای بیشتری وجود دارد که باخت تاجیکان در اثر پایبندی به اصطلاح سیاسی «زبان تاجیکی» و محرومیت آنها از تعلق به پیشینۀ درخشان ملت را ثابت میکند. اما مهمترین آنها این حقیقت تاریخی است که تنها نام درست و راستین زبان ما «پارسی» است و «زبان تاجیکی» صرفاً برای تضعیف و تصغیر پارسی، تقویت زبان استعمار و تحکیم تمامیت ارضی شوروی بر سر مردم ما تحمیل شده بود. تاریخ گواه این حقیقت است.
از اعضای مجلس عالی تاجیکستان انتظار میرود که این اشتباه فاحش تاریخی را اصلاح کنند و نام راستین زبانمان را که پارسی است، بر کرسی اعتبارِ رسمی برگرداند.
نقل از درگاه زرتشت و مزدیسنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر