۱۳۹۹ مرداد ۱۲, یکشنبه

دیدگاهی جالب پیرامون کاربرد واژهء "خدا" در درازای تاریخ!

اگر در جائی - در زمان ساسانی برخی از شاهنشاهان ایران لقب خدایگان را برای خودشان برگزیدند، منظورشان از این لقب آن نبود کہ مدعی الوهیتی چون فرعونان مصر یا پیامبرشاهان میانرودان یا اسکندر و دیگر مقدونیان و رومیان بوده باشند. «خدایگان» در فرهنگ ایرانی مترادف با «شاه» بود؛ نه چیز دیگر. امروز هم وقتی ما می گوئیم فلانی «کدخدا» یا «دهخدا» است، منظورمان آن نیست که او معبود خانه یا معبود ده است، بلکہ «خدا» در اینجا به معنای سرپرست و «ولی» است. همچنین است «شهر خدا» و «خدایگان» و امثال آنها. شاهان ایران هرجا لقبی اینچنین (یعنی خدایگان) بہ خود داده اند منظورشان آن بود که سرپرست انسان‌ها استند، نه آنکہ بخواهند ادعای الوهیت کنند یا نامشان را با نام خدا پیوند بزنند. خدا در زبان ایران پیش از اسلام یک معنا بیشتر نداشته و آنها همانا «حاكم» و «سلطان» و «سرور مردمان» بوده و هیچ تقدسی در این واژه نهفته نبوده است. آن ذات مقدسی کہ ما اکنون خدا می نامیم در زبان ایرانی «بَغ» نامیده می شد نه خدا. تنها در دوران اسلامی بود که واژه «خدا» مفهوم نوینی گرفت و به همان معنائی کہ می شناسیم و به کار می بریم در زبان ایرانی به کار رفت.

«خدا» در فرهنگ ایرانیان پیش از دوران اسلامی انسانی بود که بر دیگران حکم میراند، قانون وضع و اجرا می کرد، جامعه را اداره می کرد، و مردم به خاطر مصالح جامعه در فرمانش بودند. در جریان فتوحات اسلامی، ایرانیان برای الله کہ خدای عرب بود، صفت «خدا» را به کار بردند. ایرانیان وقتی نام الله را نخستین بار بہ توسط مترجم از زبان عرب شنیدند، و دانستند کہ الله در مکه خانه دارد و مردم به زیارت خانه اش می روند و نیرومند است و کتاب برای محمد فرستاده و قانون وضع کرده است و فرمان می راند و امر و نہی می کند و خشنود می شود و خشم می گیرد و شکنجه می کند و پاداش و کیفر می دهد و لشکر یہ اطراف و اکناف می فرستد تا برایش جهانگیری کنند و عرب‌ها سپاهیان او استند و او در جنگ‌ها همراهشان است و یاوری شان می دهد و پیروز شان می کند و به آنها پاداش می دهد، الله را حاکم زمینی پنداشتند و همان نامی را به او دادند کہ بہ همه حاکمان و سلاطین زمینی می‌دادند؛ و او را «خدا» نامیدند. با گذشت زمان و همراه دهه ها کہ حاکمیت عرب در ایران تثبیت شد، ایرانیان در اثر مراوده با عرب‌ها و آشنایی با زبان و دین آنها دانستند کہ الله همان بغ است. ولی چون کہ او را خدا نامیده بودند، خدا به مفهومی کہ برای ما برجا مانده است نزد ایرانیان جا افتاد و جایگزین «بغ» شد، و واژه بغ با گذشت زمان و در طی یکی دو سده از فرهنگ دینی و حتا زبان عمومی ایرانیان به کنار رفت.

👈بنمایه:
تئوری سیاسی شاهنشاهی-
دکتر امیرحسین خنجی

نقل از درگاه سرای زرتشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...