۱۳۹۹ مرداد ۱۲, یکشنبه

ریشه قربانی کردن انسان و حیوان در تمدنهای باستانی سومر, مصر, یهود, ایران و یونان

گردآوری و تدوین :فرزاد کدخدایی

وقتی آدمی از خوردن و خوابیدن، خیالش آسوده شد و كمی فراغت یافت، به اندیشیدن افتاد، به مفهوم ترس و محبت و چیزهائی عاطفی، از این قبیل، پی برد، حوادث روزمره‌اش را از كوچك و بزرگ، از آمدن شب یا روز، طلوع و غروب ماه و خورشید و ستارگان، گرفتن ماه و خورشید، طوفان و خشكسالی و زلزله تا رؤیا و بیماری و مرگ، همه را با فكر محدود خود توجیه كرد، فكر نیروی برتر، قوای ماوراءالطبیعه،كه دست‌اندر كار جهان هستند و اینهمه حوادث ساخته و پرداخته آنهاست، ذهنش را به خود مشغول داشت، از آنها ترسید یا به آنها محبت ورزید، آنوقت برای جلب دوستی یا دفع گزند آنها، به فكر ساده و بدوی خود چنین پنداشت كه با نثار پیشكشها و قربانی‌ها، این قوای برتر را،‌كه برای او سرنوشت‌ساز هستند، با خود همراه و سازگار كند، بسیاری و شاید همه نیایش‌ها و قربانی‌ها و نیازها كه به پای خدایان و نیروهای ماوراءالطبیعه نثار شده، در آغاز، علتی چنین داشته است، بدیهی است در طول قرنها و با گذشت روزگاران، این اعتقادات و سنت‌ها، صورت روز بخود گرفته، تلطیف شده و مانند همه عادات و عقاید بشر از صافی قرون و اعصار گذشته و جنبه انسانی‌تر و عالی‌تری یافته تا جائی كه بتدریج در طول زمان، به صورت یك عادت منطق‌پسند درآمده و شكلی، ارتباط‌گونه، ولی روحانی و نلكوتی، میان خالق و مخلوق به خود گرفته است.
..مولوخ (Mloch) از خدایانی بود كه مردم فینیقیقه و كارتاژ و سایر اقوام سامی قربانی‌های انسانی به آن تقدیم می‌كردند، به گفته هردوت.این عمل نتیجه آن بوده است كه مردم به آدم‌خوری عادت داشته و چنین می‌پنداشتند كه خدایان نیز گوشت انسان را دوست دارند و این كیفیت پس از آنكه آدم‌خواری از میان رفته برقرار مانده است ولی در نتیجه تكامل اخلاقی بشر، این شعار دینی تغییر یافته و خدایان نیز رفته رفته از لطافت اعلاقی بندگان خود تقلید كرده بهمین جهت گوشت حیوان را بجای گوشت انسان پذیرفته‌اند، با گذشت زمان حتی گوشت حیوان نیز برای خدایان حالت حرمت پیدا كرده است.
 مردم سوریه فرزندان خود را قربانی می كردند، چون كار سختی پیش می‌آمد مانند مردم فینیقیه كه آنان نیز چنین رسمی داشتند، فرزندانشان را به خدای (خورشید) تقدیم و برای او قربانی می‌كردند، درین هنگام مردم مانند روز عید خود را می‌آراستند و به قربانگاه‌ها  می‌آمدند . بانگ كوفتن طبل و دمیدن در نی، به اندازه‌ای بود كه فریاد كودكانی را كه در دامان خدا می‌سوختند، خاموش می‌ساخت، ولی این مردم، بیشتر به قربانی‌هائی می‌پرداختند كه وحشی‌گری كمتری داشت.
مشا پادشاه مواب (سرزمینی در فلسطین)، پسر ارشد خود را قربانی كرد تا شهر را كه در محاصره دشمنان بود نجات دهد، چون خواست وی برآورده گردید و قربانی فرزندش پذیرفته شد، هفت هزار نفر از بنی‌اسرائیل را به عنوان شكرگذاری از دم شمشیر گذرانید
اما به درستی ریشه قربانی کردن گوسفند بجای انسان , درست مثل داستان افرینش انسان از گل و طوفان نوح.از تمدن سومر وارد باور سامی ها و دین یهود شده است.در یكی از الواح سومر این دستور دینی عجیب دیده می‌شود «بره جانشین و فدیه آدمی است، وی بره را بجای آن خود بخشیده است» در میانرودان برای خدایان هدایائی از مال و خورا ك و زن می‌آوردند، در الواح گوده (یكی از شاهان نیكوكار سومر) فهرستی است كه نشان می‌دهد خدایان چه چیزهائی را می‌پسندند و آنها را دوست دارند كه از آنجمله است: گاو نر و بز و گوسفند و كبوتر و جوجه و مرغ ومرغابی و ماهی و خرما و انجیر و خیار و كره و روغن ونان دو آتشه.
ظاهراً در میان اقوام باستانی، سومریها نخستین مردمی بوده‌اند كه بزشتی این رسم یعنی قربانی كردن انسان پی برده و بجای آن چیزهای دیگر را انتخاب كرده‌اند.
 قوم یهود نیز مانند دیگر اقوام باستانی، انسان را قربانی می‌كردند و پس از آن بود كه حیوان، جای آدمی را گرفت، «نوبر كله‌ها» به این كار اختصاص یافت یا «نوبر میوه» كه از مزرغه بدست می‌آمد تقدیم می‌شد، در پایان كار چنان شد كه تنها به تسبیح و ستایش خدا و خواندن دعا قناعت می‌ورزیدند.
 مردم یونان، خوك را، كه برای پرنسل بودنش، مقدس می‌دانستند، در یكی از اعیادی كه متعلق به دمتر (Demeter  الهه كشت و زرع) بود قربانی می‌كردند و هم‌چنین در جشن دی‌یاسی‌یا (Diasia) آنرا در راه زئوس (خدای خدایان) قربانی می‌ساختند. برای خشنودی مردگان كه آنان را قادر به هر كار نیك و بد می‌دانستند دعا می‌خواندند و قربانی می‌كردند
 مصریان، فقط گاوها و گوساله‌های نر را قربانی می‌كردند و حق نداشتند گاوهای ماده را قربانی كنند زیرا آنها به خداوند ایزیس (زن ازیریس) اختصاص داشتند از تمام چهارپایان فقط گاو ماده بود كه عموم مصریان احترام زیادی به آن می گذاشتند.
استرابون می‌گوید كه پارس‌ها، هر بار كه قربانی به خداوندان اهداء‌می‌كردند گوشت آنرا به خانه می‌بردند، استرابون اضافه می‌كند كه به عقیده پارسی‌ها خداوند فقط طالب روان قربانیست و به گوشت آن توجهی ندارد بگفته او پارس‌ها نوار بگردن قربانی می‌آویختند و گوشت آنرا بر بستری از گیاه خرزهره قرار می‌دادند.با ظهور زرتشت در ایران، دگرگونی بزرگی درین رسم آریائی داده شد، این پیامبر ایرانی با قربان كردن حیوانات به مخالفت برخاست، در گاتها قربان‌كنندگان گاو را نفرین كرده می‌گوید: «نفرین تو ای مزدا به كسی كه از تعلیمات خود مردم را از كردار نیك منحرف می‌سازند و به كسانی كه گاو را با فریاد شادمانی قربانی می‌كنند . . . . »جای دیگر می‌گوید: «این است آن كسی كه كلام مقدس را ننگین ساخته از ستوران و خورشید بزشتی یاد می‌كند زشتی‌ای كه با دیدگان نیز می‌توان دید . . . .» مقصود ازین زشتی قربانی گاو و چارپایان دیگری بود كه در مراسم مذهبی دیویسنا بجای می‌آوردند. باز زردشت، جای دیگر، از قربانی كردن بزشتی یاد كرده و گفته است: «دیر زمانیست كه گرهما و نیز كاویها تمام فكر و قوه خود را برای ستم گماشته‌اند چه می‌پندارند كه از این راه دروغ‌پرستان را یاری كنند و میگویند كه گاو برای قربانی است تا دور دارنده مرگ (هوم) بیاری ما شتابد». گرهما و كاوی پیشوایان فرقه دیویسنان و از مخالفان زردشت بوده‌اند

نقل از درگاه زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...