۱۳۹۹ تیر ۸, یکشنبه

موطنِ زرتشت در آریانه در شرقِ ایران

در موردِ موطنِ زردشت، به‌طورِ کلی می‌توانیم منابعِ کلاسیک را به دو دسته تقسیم کنیم: منابعی که زردشت را پارسی یا مادی می‌دانند و منابعی که زردشت را پادشاهِ بلخیان دانسته‌اند.(۱)هیچ‌یک از این منابع قابلِ اعتماد نیستند: دسته‌ی نخست چون کلی و مبهم‌اند(در منابعِ کلاسیک از پارسی و مادی غالباً کلِ ایران اراده می‌شود)؛ دسته‌ی دیگر ثمره‌ی یک سلسله یکسان‌شماری‌های ثانوی در افسانه‌ی نینوس و سمیرامیس هستند.(۲)

مع‌الوصف منابعِ دیگری نیز هست: یکی حاشیه‌ی آلکیبیادسِ اول(A 122)که عموماً آن را غیرِقابلِ اعتماد می‌دانند(براساسِ این منبع زردشت یا یونانی بوده و یا از نسلِ کسانی که از آن‌سوی "دریای بزرگ" آمده بودند)؛ دیگری در نوشته‌های دیودوروس سیسیلی است که برعکسِ آن یکی به‌طورِ جدی موردِ توجه واقع شده(۳)و با این همه، هنوز نتایجِ قابلِ قبولی از آن گرفته نشده است، و آن پاره‌ای است از اولین کتابِ مجموعه‌ی تاریخیِ دیودوروس(کتابِ اول، ۹۴، ۲)به شرحِ زیر:

παρἀ μέν τοῖς 'Aριανοῖς Zαθραὐστηυ ὶστοροῦσι τὸν άγαθὸν δαίμονα προσποιήσασθαι τοὺς νóμους αύτῶ διδóναι.

در واقع، ژوزف بیده و فرانتس کومون به‌خوبی دریافته‌اند که بنابر منبعِ دیودوروس_که بنابر نظرِ آن دو، هکایاتوسِ آبدرایی است_موطنِ زردشت《باید در آریانه بوده باشد، یعنی در ناحیه‌ای در همسایگیِ سرزمینِ بلخ》.(۴)اما اشتباهِ آنان این بود که ناحیه‌ی مذکور را همان آرِیا، یعنی ناحیه‌ی هرات، می‌دانستند(۵)و نتیجه گرفتند که منظور از این ناحیه در این موردِ خاص احتمالاً آریانا "در معنای کلی" و، به نظرِ آنان، ایران بوده است. حقیقتِ امر چیزِ دیگری است: اشتباهِ بیده و کومون اشتباهی است عام که هر وقت در منابعِ یونانی اصطلاحاتِ آریانه(۶)و آریا(۷)بیاید تکرار می‌شود.(۸)آریانایی با آن معنای مبهمِ کلی وجود ندارد؛ نشانه‌ی مشخصی هم نیست که بتوان از آن نتیجه گرفت در دوره‌ی هخامنشی آریانه معادلِ ایران بوده است. تنها آریانه‌ای که می‌شناسیم ناحیه‌ی سفراگیسِ(۹)استرابون بوده که این جغرافیادان حدودِ آن را به استنادِ اراتوستِنِس(۲۸۴_۲۰۲؟ پ.م)به‌دقت وصف می‌کند و محدود است از شرق به سند، از جنوب به دریای عمان، از مغرب به خطِ نامنظمی که کارمانیا(کرمان)را به دروازه‌های کاسپین می‌پیوندد، از شمال به رشته‌کوه‌های پاروپامیسوس و کوه‌هایی که در ادامه‌ی آن تا دریای کاسپین کشیده شده‌اند(کتابِ پانزدهم، ۲، ۱ و کتابِ پانزدهم، ۲، ۸).(ص ۵۰_۴۸)
فقط باید اضافه کرد که چنان‌که از پاره‌ای منقول از آپولودوروس آرتمیایی،(۱)باز در جغرافیای استرابون(کتابِ یازدهم، ۱۱، ۱)، برمی‌آید، آریانه بلخ را نیز می‌توانسته شامل شود. در این‌جا بلخ دقیقاً τῆς συμπάσης 'Αριανῆς πρὁσχημα تعریف شده و این نام می‌شد بر گروهی از پارسیان و مادها و حتی، در سمتِ شمال، بر بلخیان و سغدیان هم اطلاق گردد، چون اینان بنا به اظهارِ استرابون(کتابِ پانزدهم، ۲، ۸)تقریباً هم‌زبان (ὁμὁγλωττοι) پارس‌ها و مادها بودند.

در این‌جا مقدور نیست به تحلیلِ هر یک از این روایات بپردازیم و آن‌چنان که من در جای دیگر تا اندازه‌ای کوشیدم نشان دهم،(۲)اهمیتِ درخورِ توجهِ آنها را از جنبه‌های گوناگون بنمایانیم. آن‌چه اکنون می‌توان گفت این است که پاره‌ی منقول از اثرِ دیودوروس سیسیلی، روی‌هم‌رفته، محدوده‌ی جغرافیاییِ خاستگاهِ دینِ زردشتی را تأیید می‌کند.

این گفته درباره‌ی زردشتِ نامی در میانِ آریانه‌ای‌ها از نظرِ تاریخی به حقیقت بسیار نزدیک می‌نماید. از سوی دیگر، مسلماً از منبعی اخذ شده که تاریخِ آن به زمانِ آشناییِ مستقیمِ یونانیان با ایرانِ شرقی بازمی‌گردد؛ آشنایی با سرزمینی که آیینِ زردشت چند قرن پیش دقیقاً از همان‌جا نشر و اشاعه یافته بود. قرائنِ دیگری نیز هست که اشاره‌ی دیودوروس را اعتبار می‌بخشند: صورتِ اسمیِ زَثرَئوستِس(۳)که مستقل از سنتِ معمولِ مغان است،(۴)و ذکرِ آگاتوس دایمون(۵)که به زردشت احکام و شرایع(τοὺς νόμους)را وحی می‌کند تا آن‌ها را به مردمِ خود ابلاغ کند. شواهدِ آن در اوستا روشن و دقیق است: مفهومِ قانون(-dāta)، که اهوره‌مزدا یا وُهومَنَه آن را به زردشت می‌کند، وفادارانه به یونانی برگردانده شده است.(۶)(ص ۵۱_۵۰)

یادداشت‌ها:
۱. نویسنده‌ی یونانی[حدودِ قرنِ دوم پ.م]، که کتابخانه‌ی آپولودوروس از او به جا مانده است.(مترجم)
2. Αριανῆ
3. Zαθραύστης
۴. رجوع شود به:
Gershevitch, ZOC, 28, 38; Gnoli, Sīstān, 61.
هم‌چنین رجوع شود به:
Gnoli, ZTH, 145 et note 127,
که در آن منابعِ کتاب‌شناختیِ تازه‌تری در موردِ نامِ زردشت(-zaraθuštfa)آمده است(M. Mayrhofer, B. Schlerath).
5. άγαθὸς δαίμων
6. Gnoli, ZTH, 145.

مأخذ: نیولی.گراردو، از زردشت تا مانی، ترجمه‌ی آرزو رسولی(طالقانی)، تهران، نشر ماهی، چاپ دوم ۱۳۹۵

نقل از درگاه پژوهشی در فرهنگ زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...