۱۳۹۹ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

دروغی به نام ازدواج با محارم در ایران باستان

آزادی گزینش همسر در باور و آیین نیک ایرانی انسانی:

۱- اکنون، بهترین آرزوهای من، زرتشت اسپنتمان برآورده شده است زیرا اهورامزدا بر پایه هم آهنگی اندیشه و گفتار و کردار من با راستی، جاودانه به من زندگی خرم و نیک بخشیده است و مردمان، هتا آنانکه با من دشمنی می‌ورزیدند، آیین ورجاند او را پزیرفته و آن‌را در زندگی خود وارد کرده‌اند.
۲- پس شما هم با اندیشه و گفتار و کردار نیک بسوی مزدا روید و دل و اندیشه خود را بر او باز کنید. کی گشتاسب، پشتیبان زرتشت و فَرشوستر خردمند، آیینی را برگزیده‌اند، که اهورا آن‌را به سود رسانان آزادی بخش، سوشیانت‌ها، نمایان کرده است.
۳- و تو ای پور چیستای اسپنتمان هیچدسب، جوان‌ترین دخترم، آن‌کس را برای همسری خود گزینش کن که به اندیشه نیک و آیین راستی پایبند باشد. پس در این راه، بنام مزدا، نخست با خرد خود رایزنی نما و از او پرسش کن، و سپس با آگاهی و آرامش گزینش نما.
۴- من (پورچیستا) چنین کسی را بر خواهم گزید و دوست خواهم داشت. باشد که با سرافرازی در برابر شهروندان و همکاران و خانواده و پدر و شوهر و در پرتو اندیشه نیک همیشه رهرو راه مزدا اهورا باشم.
۵- پس اکنون من (زرتشت) این سخنان را به شما می‌گویم، ای نو اروسان و ای تازه دامادان، پندم را با خرد بشنوید و به یاد بسپارید و با وجدان خود دریابید و به کار بندید. پیوسه زندگی با اندیشه نیک کنید، و هر یک از شما در راستی از دیگری پیشی گیرید، تا زندگی را باخوشی و خرمی سر کنید.
۶- ای مردان وای زنان، بدانید که در این جهان، دروغ تباه کننده زندگی است، پس از آن دوری کنید و آنرا نگسترانید. و این بدانید که آن خوشی که با نیرنگ و فریب دیگران بدست آید، مایه رنج و اندوه است، چون تبهکارانی که با راستی در نبردند، خوشبختی را در زندگی خود نابود می‌کنند.
۷- و پاداش انجمن مغان روزی برای شما خواهد بود که در پیمان خود، چه در بلندی و چه در پستی، استوار باشید. ولی اگر اندیشه دروغ به شما چیره گشت و با شکستن پیمان، به آیین انجمن مغان پشت نمودید، جز افسوس و اندوه در زندگی چیز دیگری نخواهید یافت.
۸- پس، افسوس و اندوه سرانجام کسانی است که فریب خورده و به گروه بدکاران پیوسته‌اند. بشود که در پرتو فرمانروائی درست، فریب‌های تباه کننده، از میان برود، و زنان و مردان، در خانه‌ها و شهرها با آرامش و خرمی زندگی کنند و روشنایی مزدا به آنها روی آورد.
۹- کژ اندیشان تبهکار که در نبرد با راستی هستند و خرد گرایان را کوچک می‌شمارند هتا با خویشتن خود در ستیزند. کجاست آن پیشوا و رهنمای راستکرداری که در برابر آنها برخیزد و بدکاری را در آنها نابود کند؟
ای مزدا. تنها با فرمانروایی مینویی توست که، راستکرداران از بهترین زندگی برخوردار خواهند شد. (سروده هفدهم یسنا. هات۵۳).

در ایران کهن و در روزگار ساسانی، از پنج گونه «پیوند زناشویی» سخن به میان آمده است:
۱- پادشاه زن:
«پادشاه زن» زنی بود که برای نخستین بار، با هماهنگی و پذیرش پدر و مادرش و یا سرپرست خود همسر برمی‌گزید. پادشاه زن، والاترین جایگاه همسری و بالاترین حق و راشَن(:حقوق) زندگی زناشویی را داشت و کدبانوی خانه بود. او می‌توانست پس از درگذشت شوهر، همچنان سرپرست فرزندانش باشد و اگر فرزندی نداشت، دارایی‌های شوهر به او می‌رسید نه به پدر و برادر شوهر. فامیل و خویشان، حقی بر دارایی شوهر او نداشتند.

۲- چَکَر زن:
اگر زنی که همسرش درگذشته بود، می‌خواست که دوباره همسر برگزیند، دومین پیوند زناشویی او با نام «چَکَرزنی» بسته می‌شد. و باور بر این بود که این زن در جهان دیگر به همسر نخست خود وابسته است.

۳- اَیوک زن:
اگر زن و شوهری، فرزند پسر نداشتند، تنها دختر و یا دختر کوچک خود را بنام «اَیوک زن» و بنام خود، همسر میدادند. سپس نخستین فرزند پسر این دختر، برای پدر و مادرش بود. برای نمونه: زن و شوهری به نام رستم و فرنگیس، فرزند پسر ندارند و تنها یک دختر بنام شیرین دارند. آنان شیرین را به همسری بهرام درمی‌آورند و پیوند زناشویی این دو، به نام «اَیوک زن» بسته می‌شود. نخستین فرزند پسر شیرین و بهرام، که جمشید نام دارد، به پدربزرگش رستم تعلق دارد و این پسر، جمشید پوررستم نامیده می‌شود نه جمشید پوربهرام. نویسندگان ناآگاه غیر زرتشتی که ‌می‌دیدند، جمشید، پسرشیرین به‌جای اینکه به نام پدرش جمشیدبهرام خوانده شود بنام پدر بزرگش جمشیدرستم، نام‌گزاری شده، چنین می‌پنداشتند که رستم براستی با دختر خود، ازدواج کرده است و زرتشتیان را به ازدواج با نزدیکان و خویشان بزه‌ور می‌کردند.

۴- سَتُر زن:
«سَتُر» به چمار(:معنی) فرزندخوانده است. اگر مردی در سن پانزده سالگی به بالا و بدون برگزیدن همسری درمیگذشت، بازماندگانش برای آسایش روان او برای آنکه فرزند ناکام ایشان در جهان دیگر دارای زن و فرزند باشد، دختری را بنام این مرد شوهر ‌می‌دادند. نخستین فرزند این زن به مردی که درگذشته بود تعلق داشت و وارث او بشمار می‌آمد.
گاهی، جوانِ درگذشته، خواهر جوان و دم بخت داشت. نزدیکان او همین دختر را با گواه(عقد) «سَتُر زنی» اروس(عروس) می‌کردند و هنگامی‌که پسری از او زاده می‌شد، او را به فرزند خواندگی جوان ناکام درمی‌آوردند. یعنی کسی که «دایی» کودک بوده، اینک جایگاه پدری او را پیدا می‌کرد. اینگونه پیوند همسری نیز از سوی برخی ناآگاهان، ازدواج با نزدیکان و خویشان برداشت شده است.

۵- خودسر زن:
«خودسر زن»، زنی بود که پس از رسیدن به سن برنایی(بلوغ)، بدون هماهنگی و پذیرش پدر و مادر و یا سرپرست خود، همسر برمی‌گزید. پدر و ماد این دختر، بر پایه‌ی قانون، می‌توانستند دختر خود را از ارث بی‌بهره نمایند.

این جستار و نوشتار را در اینجا برای این برگزیدم و گردآوری نمودم و گنجاندم که برخی از مردم ناآگاه می‌پنداشتند که ایرانیان ازدواج با نزدیکان و خویشان خود داشته‌اند تا اگر هم پوشیدگی‌ها و سربستگی‌هایی وجود دارد از میان برود و نوشته‌های یک سری نویسنده ناآگاه و نادان به تاریخ و آیین و رسم رسومات ایران عزیزمان برای هیچ‌کس ایجاد تردید ننماید و بدانیم که ایرانیان زرتشتی با این دین و آیین و فرهنگ هیچ‌گاه با نزدیکان و خویشان خود ازدواج نکرده و آن را پسندیده نمی‌دانسته‌اند.

((برگرفته از: تارنگار #آرمین_آرمانگرا))

نقل از کانال ایرانیان زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...