۱۳۹۸ دی ۱۸, چهارشنبه

بابک خرمدین


۱۷ دی‌ماه، سال‌روز جان‌باخته میهن، سردار دل‌ها و استوره و قهرمان ملی‌ ما ایرانیان تبارمند بابک خرمدین است❤️
یاد و نام سرور آزادگان ایران‌زمین، دلاور مردِ بی‌باک ایران بابک خرمدین که در راه آزادسازی ایران از چنگال تازیان مسلمان اشغالگر، جانش را فدای کشورش و مردمش کرد گرامی‌باد.
در ۱۷ دی‌ماه برابر با ۷ ژانویه سال۸۳۸ میلادی، سردار بزرگ ایرانزمین بابک خرمدین بدست تازیان اشغالگر مسلمان اسیر شد و در بغداد به دستور خلیفه تازیان معتصم به مرگ محکوم و جان خود را در راه آزادی ایرانزمین فدا نمود.
بابک(پاپک)، در یک خانواده زرتشتی یا نومزدکی در روستایی در نزدیکی‌های شهر آرتاویلا اردبیل امروزی زاده شد. پدرش مردآس از مردمان تیسفون، پایتخت پیشین ساسانیان بود که به آذربایجان و روستای بلال‌آباد در منطقه میمند کوچ کرده بود. مادر او ماهرو نام داشت و از مردمان محلی بود.
پس از مرگ پدرش بابک با آنکه نوجوانی بیش نبود برپایه سنت و رسم دین زرتشتی در یک آتشکده، مسئولیت مادر و دو برادر خود را بر عهده گرفت. او در سن ۱۸سالگی در شهر تاوریش(Tawrēš تبریز امروزی به‌عنوان یک بازرگان جنگ ابزار، شناخته شده بود. بابک بخاطر پیشه‌اش برای فروش جنگ ابزار به دیگر شهرهای ایران و خارج از ایران از جمله بیزانس سفر کرده بود که این سفرها نه تنها موجب آشنایی او با تاریخ، جغرافیا و زبانهای گوناگون می‌شود، بلکه باعث می‌شود تا درد هم‌میهنان خود که تحت اشغال تازیان بودند را بهتر درک کند.
در سال۷۵۵ میلادی و پس از کشته شدن ابومسلم خراسانی، بابک به جنبش پایداری خرمدینان تحت فرماندهی مردی از ری به‌نام جاویدان پورشهرک می‌پیوندد و چندی نمی‌گذرد که از یاران نزدیک و سرداران نامی او می‌شود. پس از مرگ جاویدان، بین سال‌های۸۱۶ تا ۸۱۷ میلادی، فرماندهی جنبش بدو سپرده می‌شود تا مبارزه با اشغالگران اسلامی ادامه پیدا کند.
پس از آن خلیفه‌های تازیان به مدت ۲۲سال سپاهیان فراوانی را برای سرکوب ایرانیان(بابک و خرمدینان) گسیل داشت و سرانجام با همکاری افشین، تازیان دد بر خرمدینان چیرگی یافتند و بابک را دستگیر و به سامرا نزد خلیفه مسمان بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند.
پیش از کشته شدن بابک خلفیه تازیان به بابک می‌گوید که اینک در چنگ من هستی و اگر توبه کنی تو را عفو خواهم کرد. بابک پاسخ می‌دهد که: توبه را گنهکاران کنند. آری تنها جسم من در دست شما است نه روح و روانم. دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است.
خلیفه که از پاسخ بابک خشمگین می‌شود دستور می‌دهد تا سر ز تن بابک جدا نکنند، بلکه تکه‌تکه‌اش کنند تا با زجر کشته شود.
جلاد تازی به دستور خلیفه تازی نخست با شمشیر دست راست بابک از تنش جدا می‌کند که خون آغاز به فواره کردن می‌کند، ولی بابک در حرکتی شگفت انگیز، دست چپ خود را با خونش گلگون و به چهره‌اش می‌مالد.
خلیفه با زهر خندی می‌گوید: کافر این چه بازی بود که در آستانه مرگ درآوردی؟ چرا صورت خود به خون آغشته کردی؟
بابک پاسخ می‌دهد: در برابر دشمن نامرد باید مردانه مرد. اندیشیدم که با بریده شدن دستانم خون از تنم خواهد رفت. خون که رفت پس رنگ چهره‌ام زرد می‌شود. مبادا دشمن چنان گمان کند از ترس مرگ است. مردم من نمی‌پسندند که بابک در برابر گله روباه‌هان ترسی به دل راه دهد.

سرانجام در روز پنجشنبه ۱۷ دی‌ماه بابک خرمدین ایرانی به دستور خلیفه جنایتکار مسلمین تکه تکه شد و در راه میهن ورجاوندش ایران جان به جان آفرین تسلیم کرد.
وطن خرم ز دین بابک پاک 
که رنگین شد ز خونش چهره خاک

نامش گرامی باد🌹 و روانش شاد باد🕯
همواره زنده و جاوید باد راه بابک
همیشه پایدار و پیروز باد رهروان بابک
سردار منِ ایرانی بابک خرمدین است

((برگرفته از کانون پژوهش‌های ایران باستان))
نقل از کانال ایرانیان زرتشتی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...