۱۳۹۸ دی ۳, سه‌شنبه

مذهب زرتشت _ مذهب رسمی دولت ساسانی

موبد «کرتیر» رئیس مذهب زرتشت فقط به این قناعت نکرد که مدت سی سال با استفاده از پشتیبانی شاهنشاهانی چون شاپور اول، هرمز اول، بهرام اول و دوم نمایندگان مذاهب خارجی را از ایران بیرون کند. خودش چنین گوید:
«من مذهب مزدا را بر روی پایه و اساس محکم قرار دادم و مقام و قدرت مردان دانا در کشور شاهنشاهی بالا رفت. مغهای منشعب و مردد و و کسانی که قوانین و نظامات را مراعات نمی کردند به دست من تنبیه شدند. سپس توبه کردند و بخشوده گردیدند. من آتنشهای مقدس بسیار بر پا کردم و مغهائی برگزیدم . در کشور شاهنشاهی ایران آتش های بهرام بسیار برقرار شد و بين اقربا وصلت های متعدد به وقوع پیوست. کسانی که شیطان را می پرستیدند به خواست من دست از آن برداشتند و خدایان را پذیرفتند. تعداد بی شماری تاج ریاست داده شد و به هرحال مذهب ترقی کرد. اگر لازم می شد همه چیز اینجا گفته شود گفتنی بسیار است.»
بعد رئیس مذهب زرتشت اضافه می کند که هر جا لشكريان شاهنشاه عبور کردند: در انطاکیه، درد«تارس» در «سیلیسی»، در کاپادوکیه، در ارمنستان ، و گرجستان تا سرزمین «آلن ها» پرستش آتش برقرار شد.
همین چند خط برای روشن ساختن وضعیت مذهبی ایران در زمان ساسانیان کافی است. پرستش آتش در درجه اول قرار دارد. در همه جا آتشکده ها برپا می شود و محافظت این آتشکده ها بر عهده مغها است که همواره آتش را با چوب بسیار خشک تجدید می کنند تا آتش صاف باشد و دود نداشته باشد . آتش از عناصر دیگر مقدس تر است و خاک نیز باید از ناپاکی به خصوص ناپاکی مردگان محفوظ باشد. بنا بر این مردگان را در معرض هوا و پرندگان قرار می دادند. اشخاصی که به آنها نزدیک می شدند با مراسم معینی خود را تطهیر می نمودند و سپس توبه می کردند. آب هم پاک و تطهیر کننده است و سهم مهمی در انجام مراسم مذهبی دارد. مراسم مذهب زرتشت عبارت بود از نماز هائی در ساعات معین روز، ودر بعضی مواقع زندگی، و تشریفات مربوط به «هئومه» که یادگاری از مذهب قدیم هند و ایرانی بود، و آن را در مذهب زرتشت گنجانیده بودند، و بعضی قربانیهای خونین. در یکی از کتیبه ها شاپور اول فهرست موقوفه ای را که مرکب از هدایای متعدد است به طریق زیر ذکر می کند:
«یک بره نوزاد پنج گرده نان چهار پیمانه شراب، و این عمل هر روز به نام او و برای روحش باید انجام گیرد. برای هر کدام از اعضای خاندان شاهی و برای اعضای وابسته به خانه شاهی و شاهزادگان نیز همین مراسم باید عمل شود.(فصل پنجم _ ص ۱۷۸ _ ۱۸۰)
برای انجام چنین کاری لازم است تشکیلات منظمی وجود داشته باشد. کارمندان و مغهائی هستند که غالبا از خانواده نجبا انتخاب شده اند و در مکتبی در ناحیه ری مراسم مذهبی را می آموزند، ضمناً روحانیون دیگری از طبقه پائین تر مراسم مشكل مذهبی را انجام می دهند. اگر وقفنامه ای هست اشخاصی هم باید باشند که حساب آن را نگاه دارند. این گونه امور اداری دفترهائی لازم دارد. مدتها مذهب زرتشت خود را از خواندن و نوشتن بی نیاز کرده بود زیرا سنن شفاهی برایش کفایت می کرد. مشهور است که مغ جوانی به مذهب مسیح در آمد و بسیار تعجب کرد که تعلیماتی به او داده می شد و کتابی برای تعلیمات مذهبی نوشته شده بود. مزدائیها نیز از یهودیها و مسیحیها تقلید کردند و لازم دیدند که گفته های پیغمبرشان تدوین شود و برای تدوین آن خطی لازم بود که بتواند به طور صحیح تمام گفته های پیغمبر، حتی حروف صدا دار آن را، ثبت نماید و این گفته ها عبارت اند از سرودها، ادعيه، طلسمات، فرمولها و قوانين. تمام اینها متعلق به یک زمان و مبدأ همه آنها ایران نبود ولی اهمیتی ندادند که حتی فصولی از علوم یونانی و هندی به آن اضافه کنند و با این طريق «اوستا» به وجود آمد. اوستا با سنن شفاهی مخالفتی نداشت. تعداد نسخ آن بسیار نایاب بود. به علاوه به زبانی نوشته شده بود که دیگر کسی آن را نمی فهمید، بنابراین آن را به زبان پهلوی ترجمه کردند. تاریکی های بسیاری در آن وجود داشت. آن را خلاصه کردند و برایش تفسیری نوشتند و راجع به مطالب معینی، عقاید مختلف، حکمای قانون شناس را بدان اضافه نمودند. با این ترتیب يک نوع ادبیات مذهبی به وجود آمد که مرکب از افسانه های قدیم و حکمت جدید بود. دو گانه پرستی گاتهای زرتشت به دو گانه پرستی استوارتری مبدل شد که تمام موجودات عالم را میان خیر و شر تقسیم می کرد. راجع باختلاف اهورامزدا و«انگره ماینیو» یا اورمزد و اهریمن با صراحت بیشتری مطلب را بیان می نماید . طبق این روایات اهریمن به زیبائی عالم درخشان اورمزد حسد برد و موجوداتی خلق کرد تا با اورمزد بجنگند. اورمزد که همه چیز را قبلا می داند از پیروزی نهائی خود با خبر بود ولی جنگی را پذیرفت. مخلوق طرفين داخل در جنگ شدیدی شدند . اهریمن اندک زمانی پیروز به نظر آمد و این همان زمانی است که در آن هستیم ولی از این زمان خارج خواهیم شد و وعده داده است که روز قیامت اورمزد جهان را پاک خواهد کرد. پس از پیروزی اورمزد عناصر شر به هم آویخته خود را منهدم خواهند ساخت و اهریمن به کلی ناتوان خواهد شد و روح راستکاران در جسم هایشان حلول خواهد نمود و از آن پس جاویدان خواهند ماند. این ارواح از روز مرگشان پس از محاکمه در محکمه مخصوصی داخلی در بهشت شده اند و منتظر چنین روزی هستند. گناهکاران از هم اکنون در آتش جهنم می سوزند ولی این سوختن تا ابد ادامه نخواهد یافت زیرا مذهب مزدا نجات عموم جهانیان و سعادت ابدی را که زندگی در «روشنائی الهی» است وعده داده است. بنا براین چگونه ممکن است دنیا به چنین سرانجامی نائل آید اگر پادشاهی وفادار به گفته های پیغمبر آن را هدایت نکند. این پادشاه باید از نسل پاک باشد به همین سبب از این پس «خورنه»که به دست آوردن آن از آرزوهای قهرمانان اولیه بوده و «کاوی» های اوستا آن را دارا بودند مخصوص سلاطين ساسانی خواهد گردید. شاهنشاه از نژاد خدایان است و به این دلیل باید از او اطاعت تقریبا مذهبی کرد.(فصل پنجم _ ص ۱۸۰ _ ۱۸۱)
شاهنشاه موبد نیست زیرا در رأس روحانيون يک موبد عالی رتبه قرار گرفته ولی نظم يک مذهب بدون وجود يک شاهنشاه که در عین حال هم متدین و هم نیرومند باشد امکان ندارد. این سنت در مغز ایرانیها باقی مانده. فردوسی در شاهنامه دستورهائی را که در کتب پهلوی به صورت نصایح حکیمانه است چنین می گوید:

چو بر دین کند شهریار آفرین
برادر شود پادشاهی و دین
نه بی تخت شاهی بود دین بپای
نه بی دین بود شهریاری بجای
دو بنیاد يک بر دگر بافته
بر آورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
چنین پاسبانان يک دیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند

معهذا مذهب، مخصوص معبد و دربار نبود و ما می دانیم که گذشته از آتش مقدس سلاطین و آتش مقدس روحانیون، آتش مقدس کشاورزان نیز وجود داشت. صرف نظر از روحانیون درجه اول گروهی از مغها حقیر ترین اتباع شاهنشاه را زیر نظر داشتند. وجود مغ برای دعای قبل از غذا لازم بود و در بسیاری از موارد دیگر مغ در حیات اجتماعی مردم دخالت می کرد و احتمالا مغها حافظ قوانین و حقوق غیر مدون نیز بودند. میل داشتیم اطلاعات بیشتری از حیات معنوی زرتشتیان داشته باشیم. آنچه در نوشته های مربوط باخلاق و یا مذهب زرتشتیان به دست ما رسیده با نوشته های مسیحیان عراق یا چند قرن پس از آنها با نوشته های مسلمانان قابل مقایسه نیست. ولی حیات اجتماعی يک دوره را از روی نوشته های آن دوره نمی توان قضاوت کرد. آیا بهتر و عاقلانه تر نیست که وضع حقیقی چنین دوره ای را در آینه آینده مطالعه کنیم. مذهب اسلام در ایران به نیروهای معنوی که ما از وجود آن اطلاعی نداشتیم روح تازه ای دمید. بدون اینکه منکر تازگی اصول بشویم و بدون اینکه گفته علمائی را که سابقاً می گفتند بهترین اصول مذهبی اسلام آنهایی است که از ایران گرفته شده بپذیریم باید اعتراف کنیم که در ایران تمایلات و آرزوهایی بوده که ارضای آنها از عهده مذهب مزدا خارج بوده است. بعضی از صوفیان و شعرای ایران مسلمان که قرابت روحانی خود را با آتش پرستانی که از آنچه که عموماً تصور می کنند معنوی تراند اعتراف کرده به ما در روشن ساختن مطالب فوق کمک نمایند. (فصل پنجم _ ص ۱۸۲ _ ۱۸۳)

مأخذ: مناشه، پ. ژ. تمدن ایرانی. ترجمه عیسی بهنام. بنگاه ترجمه و نشر کتاب. تهران. سال ۱۳۳۷
نقل از کانال پژوهشی در فرهنگ زرتشتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...