۱۳۹۸ دی ۵, پنجشنبه

ارزش بینش زرتشت در جهان امروز

جهان شمول بودن اندیشه‌ی اشوزرتشت
انديشه‌ی اشوزرتشت مربوط به قوم و یا تعداد ويژه‌ای در جهان نيست. او مرتوگانی را برگزيده‌تر از ديگران نمی‌داند که ، اورمزد آنان را به رهبری برگزيده باشد. اين پيام آور پاک وسپند سخنان خود را برای رستگاری همه ی مرتوگان جهان می‌گويد.
و انسان بودن و پرورش ارزش‌های نيک را به هر فرد سفارش می‌کند. تا اخلاقی نيک و رفتاری شايسته بر جهان هستی پويا و پايدار گردد.
چنانچه مولانا می‌فرمايد :
دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر                   کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند که يافت می‌نشود گشته‌ايم ما                        گفت آن که يافت می نشود آنم آرزوست


جايگاه اورمزد در اندیشه‌ی اشوزرتشت
انديشه‌ی اشوزرتشت که نخستين بار به يکتاپرستی پی برد. خدای هستی را ترکيبی از چند ويژگی برشمرد ، و نام او را اهورامزدا گزاشت به چم دانای بزرگ هستی بخش. به چم دانش برتر و خرد کامل ، از اين ديدگاه اورمزد ويژگی آفرينندگی بر پايه‌ی دانايی دارد. پس پروردگار بدی و نابرابری ، ستم و بيداد را نيافريده‌است. آفريدگار نيکی‌ها بيدادگر و انتقام‌جو نيست. بلکه با مهر خود در هستی نمايان ميی‌شود.


ناسازگاری با پندارهای نادرست
بينش و آموزش‌های اشوزرتشت بر پايه‌ی واقعيت‌هاست، اشوزرتشت باور دارد که دانش زمان در حال تکامل است و هيچگاه آن را پايانی نمی‌بيند. از اين ديدگاه استوره باوری، خرافه پرستی، پندارهايی که بر احساس نادرست و باورهای تعصب انگيز باشد نمی‌پسندد. او انسان را به پندار نيک سفارش می‌کند که بر مبنای دانش زمان هماهنگ شده باشد و همه را ياری‌گر بيداری دانش بشری در گذر تاريخ می‌داند، چنانچه بزرگمهر حکيم می‌فرمايد:
« همه چيز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند».


جايگاه دين
در بينش اشوزرتشت واژه‌ی دين که در اوستا به صورت ، «دَاِنَه» آمده است به چم وجدان آگاه يا نيروی تشخيص ، خوب از بد است از اين رو مرتوی دين دار است که ، بر پايه‌ی دانايی انديشه می‌کند و با ياری وهومن ، و نيروی درونی آگاه خويش در راه بهزيستی ، و رستگاری خود و ديگران کوشش می‌‌کند. و کسانی که غير از اين را باور داشته باشند و در کنار دين ، بازار برتری جويی ساخته‌اند و به گفته‌ی حافظ حقيقت را در نيافته‌اند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه                    چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند


جايگاه انسان
مرتو در انديشه‌ی اشوزرتشت ياور و ياری دهنده‌ی ، پروردگار برای گسترش راستی و مبازه با دروغ است. هنگامی که مرتو می‌تواند برخی از فروزه‌های ، نيک اهورايی را در خود پرورش دهد و به ياری آنها ، در بستر زمان حرکت کند پس مسوول است و ماموريت دارد. زن و مرد در بينش اشوزرتشت با يکديگر برابرند و بر يکديگر هيچ برتری ندارند. مگر آن که در پيشرفت جهان هستی با دانايی ، و کردار نيک سهم بيشتری داشته باشند.


اختيار
بينش اشوزرتشت بدون کم و کاستی از اختيار و يا ، آزادی گزينش سخن می‌گويد و جبر را نمی‌پزيرد. از اين ديدگاه گناه آغازين نيز جايگاهی ندارد. و انسان بی گناه و پاک به جهان هستی آمده است. هر کس با گزينش راه خويش خوب و بد را در زندگی تجربه می‌کند. تا زندگی را با اختيار و نه با تاييد و دستور ديگری برای خود به سامان آورد.


دانش پذيری
دانش اندوزی و گسترش آن از پيشنهاد ويژه آموزه‌های اشوزرتشت است. که در جهان امروز نيز راه کاری درست پسندیده  برای دست يافتن ، به نا ديدنی‌ها و نا آگاهی‌ها است. اشوزرتشت پيشرفت و توانايی مرتوگان(جامعه) را به دانش اندوزی ، و برابری(میزان) دانایی او میداند(نسبت) می‌دهد. چنان چه فردوسی بزرگ می‌فرمايد :
توانا بود هر که دانا بود                ز دانش دل پير برنا بود
يا ناصر_خسرو می‌گوید :
درخت تو گر بار دانش بگيرد         به زير آوری چرخ نيلوفری را


خردمندی
با انديشه‌ی اشوزرتشت همه در جهان بايد خردمند باشند. زيرا بالاترين پیشکشی اورمزد به مرتوگان هوش و انديشه است. که مرتو بر پايه‌ی آن و با بهره‌گيری از دانش به خردمندی خاهد رسيد. در اين بينش خرد مرتو دانشمند و بينش ور سراسر وجود او را سرشار خاهد کرد. و تن مرتو تنها برای ادامه‌ی راه زندگی و دريافت داده‌ها ، با ياری چشم و گوش و احساس‌های ديگر برای دست يافتن ، به دانش بيشتر و رسيدن به خردمندی است. چنان چه مولانا می‌فرمايد :
 ای برادر تو همه انديشه‌ای                مابقی خود استخوان و ريشه‌ای
گر بُود انديشه‌ات گل گلشنی                ور بود خاری تو هيمه گل خنی



هنجار هستی
نگرش آيين زرتشت به جهان هستی پيروی و پيوستن ، به هنجار و مبارزه با ناهنجاری است. هنجار راستی در بينش اشوزرتشت «اشا» نام گرفته است. و مرتو بايستی در هر شرايطی خود را با آن همگام و هماهنگ سازد. ‌و راستی ، پاکی ، مهربانی ، فروتنی ، پارسايی ، و فروزه‌های نيک انسانی را در خود پرورش دهد. تا با هنجار هستی همسو شده باشد. زيرا اين هنجار در تمام ذره‌ها و پديده‌های هستی شکل گرفته است. و به صورت ذاتی و غريزی انجام مي‌پزيرد. و بر انسان انديشمند نيز بايسته است تا از آن پيروی کند. و گرنه بی هنجاری و بی دادی گسترش خاهد يافت.
سعدی می‌فرمايد :
ابر و باد و مه خورشيد و فلک در کارند                تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار                  شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری



راستی
اشوزرتشت مردم جهان را به راستی دعوت می‌کند. آن جا که در گاتا‌ها می فرمايد : "راستی همواره در جهان پيروز است و دروغ و کژانديشی نبايد ، جايگاهی در بين مرتوگان جهان داشته باشد. زيرا هنجار هستی تنها بر راستی استوار است."
چنان چه در آرزوی داريوش بر سنگ نوشته او آمده است :
«اهورامزدا اين سرزمين را از دروغ ، دشمن و خشک سالی به دور بدارد».


تازه شدن
«فرشه»، در آيين زرتشت تازه شدن را نويد می‌دهد ، اين واژه در انگليسی نيز به صورت fresh به چم تازگی در آمده است.
فرشه همگان را به تازگی در انديشه ، گفتار و کردار سفارش می دهد. تن و روان مرتو ، فرهنگ و اخلاق مرتوگان بايد ، به سوی تازگی و پيشرفت حرکت کند. اشوزرتشت در_پيام خود از پيروانش می‌‌خواهد که ، همواره جهان را نو و زندگی را تازه کنند.
« از کسانی شويم که زندگی را تازه می‌کنند و جهان را نو می سازند». اشوزرتشت


عرفان
انديشه اشوزرتشت مرتوگان جهان را با پيمودن هفت گام ، به نور حقيقت سفارش می‌کند و اين در هر زمان ومکانی امکان‌پزير است. عرفان اشو زرتشت شناخت راهی ست که از وهومن يا نيک انديشی ، آغاز می‌شود و با گزر از بهترين راستی ، شهرياری بر خويشتن ، عشق پاک ، رسايی و جاودانگی به روشن دلی خاهد پيوست.


کار و کوشش
موثرترين عوامل آبادانی و پيشرفت در جهان ، که خوش بختی و آسايش مرتوگان را به دنبال دارد کار و کوشش است. بينش اشوزرتشت از همگان خاستار است که ، در راستای پيروی از دات اشا و با توجه به استعداد و توان خود ، برای پيشرفت و آسايش هازمان مرتوگانی تلاش کنند. هنر آفرينی در امور زندگی و تلاش در انجام کار نيک ، يکی از شيوه‌های پسنديده‌ی نيايش پروردگار است و به همين روی گوشه نشينی ، رياضت کشيدن ، تنبلی و گدايی از کارهای ناشايست در انديشه اشوزرتشت است.


دات مرتوگان (حقوق بشر)
در بينش اشوزرتشت ، مرتوگان از هر نژاد ، مليت و قوم ، با هر زبان و رنگ پوست ، دين و باوری در جهان ، از حقوقی برابر برخوردارند. برتری طلبی دينی ، قومی و نژادی در اين دين جايگاهی ندارد. اشو زرتشت تنها عامل برتری مرتوگان را پايبندی به ، ارزش‌های نيک و پيروی از هنجار هستی که همان ، پيروی از اندیشه نيک ، گفتار نيک و کردار نيک است را می داند. در بينش اشو زرتشت برده‌داری و اسارت مرتوگان نيز مردود است.


انديشه به ديگران
در بينش اشوزرتشت مرتو در زندگی ، وجود جداگانه‌ای نيست که ، تنها به رستگاری خويش انديشه داشته باشد. او در نيايش پروردگارش آرزو می‌کند تا مرتو به سوی روشنايی و نور حقيقت نزديک شود. در پيام اشوزرتشت آمده است : « خوش بختی از آن کسی است که در پی خوش بختی ديگران باشد» ، پس تلاش می ‌کند تا به آسايش و آرامش ديگران نيز بپردازد. به همين روی ويژگی ‌های ميهمان نوازی ، مهربانی ، فروتنی و گزشت برای ديگران از ارزش‌های فرهنگ ايرانی شده است.


شادی
انديشه‌ی اشوزرتشت ، سرور و شادمانی را به مردم جهان سفارش می‌کند، پيروان اين آيين شاد بودن و خوش زيستن را برگزيده‌اند.و از افسردگی و سوگواری دوری می‌‌کنند. شادمانی و سرور يکی از شيوه‌های نيايش پروردگار ، و نزديک شدن به اوست. در گاهشماری زرتشتيان با انگيزه‌های زاستاری ، نجومی و کهن نگاره‌ای ، جشن‌هايی پايه ‌گزاری شده تا انگيزه‌‌ای برای ، گرد هم آمدن و شادی کردن گروهی باشد.
حافظ می فرمايد :
وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم                        که در طريقت ما کافری ست رنجيدن.

 


صلح و دوستی
در آيين اشوزرتشت جنگ و دشمنی چه برای کشورگشايی ، و چه با نام گسترش دين ، نادرست و نکوهيده است. و مرتوگان با پيوستن و پيروی از اشا بايد گسترش دهنده مهربانی ، فروتنی ، آشتی و يگانگی باشند تا آرامش و دوستی را فراهم سازند. هر زرتشتی در نيايش روزانه با سرودن بخشی از اوستا ، پيمان می‌بندد که از دينی پشتيبانی کند که مخالف جنگ و خونريزی. و ستايش گر دوستی ، پارسايی و از خود گزشتگی است.


دادگستری
اشوزرتشت دوست‌ دار، پيشنهاد کننده و گسترش دهنده‌ی ، داد در بین مرتوگان جهان است. بنابراین بی فرهنگی ، هرج مرج و بی هنجاری ، در جامعه جايگاهی ندارد ، مردم جهان بايد قانون‌مند باشند. و دادگستری را گسترش دهند.


نگهداری از محيط زيست
در بينش زرتشت انسان بايد باور به پاسداری از طبيعت داشته باشد و از تخريب منابع مادی در جهان هستی پرهيز کند. پاسداشت زيستگاه با پرستاری و نگهداری از چهار آخشيج (عنصر) پاک کننده که عبارتند از آب، هوا، خاک و روشنایی(آتش) از ويژگي‌های آيين زرتشتيان است. آلوده کردن آنها در طبيعت و بهره‌گيری نادرست از آب، خاک، هوا و آتش از کارهای ناشايست به شمار می‌رود.


نداشتن فرقه در دين
برخی از مکتب‌ها پس از شکل‌گيری به فرقه‌های گوناگون تبديل شده ، هر چند اين فرقه‌ها در باور دينی مشترکند و راه يکسانی را ادامه می‌دهند. ولی گاهی نيز به تفرقه و جدال می‌پردازند. آموزه‌های اشوزرتشت نمی‌تواند و نبايد فرقه‌ای جداگانه ، و چندگانه داشته باشد چون همه‌ی مرتوگان‌ را با خردمندی ، به راه راستی که تنها راه پيروزی و رستگاری است. و بر پايه‌ ی هنجار هستی دعوت کرده است. بنابراين در انديشه‌ی اشو زرتشت دين و فرقه تنها ،پيوستن به آيين راستی و خرد است.



بهشت و دوزخ
بهشت در بينش اشوزرتشت از واژه «وهيشتم منو» آمده است. که به چم بهترين منش است. و وارونه‌ی آن دوزخ است که از واژه «دروجومانه» آمده. که به چم جايگاه دروغ يا تيرگی درونی است. از اين ديدگاه ؛ بهشت و يا دوزخ را پروردگار برای پاداش يا کيفر ، روان مرتوگان در دنيای پس از مرگ نيافريده ، بلکه بهشت و دوزخ واکنش زاستاری رفتار مرتو است که ، در همين جهان به خودش باز می‌گردد و بر وجدان و روانش اثر می گزارد. و بهترين شادی و آرامش (بهشت) ، يا بدترين حالت تيرگی درون (دوزخ) ، را برای روان او در زندگی وپس از درزشت به وجود می‌آورد.


 برگرفته از تارنمای موبد نیکنام www.kniknam.com

نقل از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...