پژوهشگرانی که در سدههای کنونی، پیرامون «جهانشناختی
زرتشتی» جستوجو کردهاند، زمینههای مناسبی را برای درک و فهم موضوعات
فراهم آوردهاند. از این پژوهشها میتوان، به ابعاد وجود انسان اشاره کرد
که، بیشتر به نوشتههای دینی پیش از ساسانیان و سدههای نخستین پس از یورش
تازیان بازمیگردد. در یکی از این بخشبندیها، انسان شامل تن، جان، روان،
دئنا و «فْرَوَهْرْ» است که در برخی نوشتهها «بئوذه» را نیز به آن
افزودهاند.
در معنای آن، واژهشناسان به شکل ترکیبی آن اشاره
دارند که، از دو بخش «فْرَ» به معنی پیش و «وَهْرْ» به معنی راننده و کشنده
تشکیل شده است که، در مجموع معنی «نیروی پیش برنده» را میرساند. نگارهی
«فْرَوَهْرْ» نیز، نشاندهندهی همین معناست و دست راست «فْرَوَهْرْ» که
سمت جلو را نشان میدهد، حرکت رو به پیش را بازگو میکند و بالهای گشودهی
«فْرَوَهْرْ» کشش به اوج و بالا را میرساند.
پیرامون وظیفه و ویژگی این نیرو گفته شده است که،
نیرویی اهورایی است که از سوی پروردگار با زادهشدن انسان و دیگر موجودات
همراه آنان میشود و پس از مرگ، پاک و سپند(:مقدس) به سرچشمه(:منشا) نخستین
خویش بازمیگردد.
دربارهی پیشینهی تاریخی «فْرَوَهْرْ»، پیش از زمان
هخامنشیان شواهدی در دست نیست و نخستین بار با نگارهی فروهر در
نقشبرجستههای هخامنشیان آشنا میشویم. اگر چه نقشهایی دیده میشود که
همانندیهایی با نگارهی «فْرَوَهْرْ» دارند و ردپایی در آثار برجایمانده
از مصر باستان و اقوام آشور دیده شده است. اما در آثار ایرانیان و پیش از
هخامنشیان و بهویژه در سرودههای اشوزرتشت یعنی «گاتها»، آشکارا و به
روشنی اثری از نام یا تصویری از «فْرَوَهْرْ» در دست نیست.
یک پژوهش بر این استوار است که، هخامنشیان مجری و
پیادهکنندهی پایههای بینش و جهانشناختی اشوزرتشت میباشند و در این راه
بسیار کوشیدهاند. اما یک وقفهی تقریبی، برای فراهمشدن زمینههای فکری و
اجتماعی موجب شد تا، حکومت دلخواه و مورد نظر زرتشت در این سالیان به
تعویق بیافتد.
یکی از شواهد آن وجود نگارهی «فْرَوَهْرْ» در آثار هخامنشیان است که،
ایشان پس از پیبردن به درونمایهی آموزههای اشوزرتشت، برای مفهوم میل به
رسایی و جاودانگی نامی برگزیدند، که همان بینش را میرساند. چونکه در یک
جامعهی عملی، لزوم انتقال مفاهیم تئوری، به دریافتهای عملیاتی از ضروریات
میباشد.
نگارهی «فْرَوَهْرْ» به بهترین روی اندیشهی اشوزرتشت
را، مبنی بر میل آفرینش و انسان به «خورداد» و «اَمُرداد» که به رسایی و
جاودانگی برگردانده شده است، به نمایش میگذارد. و این نکتهی بسیار
ارزشمندی است برای زدودن برخی گمانها پیرامون دین هخامنشیان که میتواند
گرهگشا باشد، چرا که دیده شده است برخی پژوهندگان از اینکه نامی از زرتشت
در سنگنبشتههای هخامنشیان نیامده است، روش و بینش ایشان را با اندیشههای
زرتشت ناهمگون میدانند.
معنا و مفهوم کشش و میل به جاودانگی و رسایی که بارها
در سرودهای اشوزرتشت بر آن سفارش شده است، در نگارهی «فْرَوَهْرْ» شکل
کاربردی پیدا میکند. از اینرو هخامنشیان، فرهنگ را به عنوان ابزار تحقق
امر و برای نمایاندن آرزوی نهفته و ذاتی انسان که، اقتباسی از نام
«فْرَوَهْرْ» است را، به خدمت گرفتند، چرا که بر پایهی این بینش، حرکت
آفرینش برای تحقق خواست اهورامزدا، حرکتی دامنهدار و گروهی است و فرهنگ
تنها ابزار و وسیلهای است که، متناسب با خوی و ویژگی انسان میتواند، در
خدمت خواستِ از پیش ارادهشدهی اهورامزدا قرار بگیرد. از اینرو برخلاف
جوامع بابلی که بنیان ارادهی خویش را بر شریعت و وضع قوانین قرار داده
بودند، آنان ابزار فرهنگ را به استخدام گرفتند.
به رحمت سر زلف تو واثقم وَر نه / کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن«حافظ»
از اینرو اهورا، مردمان را بهعنوان سربازان خداوندی
که برآورندهی خواست مزدا هستند، قرار داده است. و مردم موجوداتی هدفدار و
دارای فروهر و پیرو ویژگیهای رو به جلو و تعالی و هدایت میباشند.
اهل فلسفه، به دو حرکت قایل هستند که به «هدایت تکوینی»
و «هدایت تشریعی» نامورند. همانگونه که از نام هریک پیداست «هدایت
تکوینی» به حرکت جهتدار و طبیعی و ذاتی آفرینش گفته میشود که، امری
خواهینخواهی بیرون از کنترل انسانهاست و «هدایت تشریعی» با امور انسانها
در پیوند است و شامل استراتژی و روش زندگی انسانها، برابر با دریافتها و
جهانشناختی ایشان است و شامل قانونهای موضوعه و ساخته و پرداختهی انسان
است که، میتواند خودخواهانه و برای منافع فردی و شخصی باشد که به «شریعت»
نیز نامبردار است.
روح قانون، پشتوانهی اجرایی آن است و طبیعت سرکش انسان
نابخرد همواره در جستجوی فرار از قانون، راههای گوناگونی را میآزماید و
موفق به دورزدن قانون و در بیشتر زمانها، نادیده گرفتن قانون میشود.
بر این پایه، خردمندان آریایی چارهی جوامع را، در وضع
قانونهای گوناگون نمیدیدند. قانونهایی که در هر زمان برای کنترل آنها،
قوانین نوتری نیاز میشود و چون شرایط روحی و ویژگیهای ذاتی و طبیعی انسان
را دیدند، او را موجودی تربیتپذیر و فرهنگجو یافتند. از اینرو رفتارهای
متناسب و سازگار با دلبستگیهای ذاتی انسان را شناختند تا متناسب با آن،
دلبستگیهایش را به سوی جاودانگی و رسایی جهت دهند. و با آموزش و تمرین،
رفتاری اهورایی را برای آراستن و آرایش انسان فرهنگپذیر، آماده کردند و از
آن پس رعایت قوانین وضعشده و جاری و ساری را، در دل فرهنگ فراهم کردند و
خوی فرهنگپذیری خود را بهبارآورد.
به گفتههای «گزنفون» در کتاب «کورش بزرگ» بیاندیشید:
«پس باید چه چارهای اندیشید؟ برای اینکه انسان دارای فضیلت باشد، باید
چگونه رفتار کند؟ از کدام راه ممکن است مرد پرهیزگار و پاک سیرت بماند؟ اگر
به سخنان من خوب توجه کرده باشید، کلید این رمز را دریافتهاید. دوستان و
یاران من، ما باید خود را به همان ویژگیهای نیکی که در سرزمین پیش از نیل
به این پیروزیهای بزرگ داشتیم، بیآراییم.
در پارس بیشتر سران قوم و بزرگان در ارگ شهر گرد هم
هستند و بر مردم فرمان میرانند. ما باید در اینجا نیز همان روش را به کار
بندیم. شما باید گرد من آیید و به روش و کردار من چشم بدوزید. و مراقب
باشید که من وظیفه خود را انجام دهم و من مراقب کردار شما هستم تا هر کس
درپی رفتارنیک و پسندیده است، او را تشویق و تایید کنم. باید فرزندانی که
از ما بهوجود میآیند، با همین سرشت و در پرتو همین آیین یزدانی، رشد و
پرورش یابند. ما باید بکوشیم تا ویژگیهای پسندیده را در نهاد فرزندانمان
پرورش دهیم. در این صورت میتوانیم هر روز خود را نیکوتر از روز پیش کنیم و
فرزندانمان حتا اگر بخواهند راه نادرست پیش گیرند چون در پیرامون خود جز
پاکی و راستی نمیبینند و سخنی جز سخنان شایسته و سودمند نمیشنوند،
بیگمان راه بد بر آنها بسته خواهد بود.» «کورشنامه ترجمهی رضا مشایخی»
آنچه از گاتهای اشوزرتشت برمیآید، اشارههایی روشن به
امر «هدایت تکوینی» است، بی آنکه نامی از آن برده باشد. بندهای بسیاری از
سرودها، میل به کمال و رسایی و رسیدن به جاودانگی و بیمرگی را میرساند.
«دانایی که آیین راستی را گسترش دهد و مردم را از پیام
مقدسی که آنها را به رسایی و جاودانگی رهنمون است، آگاه سازد از بهترین
خوشبختی برخوردار خواهد شد.» گاتها- هات۳۱، بند۶٫
در گاتها میل آفرینش، به سوی کمال و جاودانگی، یک کشش عمومی و از پیش قرار داده شده است.
«سرانجام، ای خداوند جان و خرد، همهی زشتکرداران با آگاهی از حقیقت بهسوی تو خواهند آمد.» گاتها- هات۳۴، بند۱۰٫
«هر آینه با اندیشهای پاک به تو نزدیک شده به دیدارت نایل خواهم شد.» گاتها- هات۲۸، بند۲٫
اهورامزدا، سرچشمه «فْرَوَهْرْ»ان است و بارگاه روشنی مطلق است. از اینرو گاتها «فْرَوَهْرْ» را به «فروغ ایزدی» تعبیر میکند.
«پروردگارا دو بخشش رسایی و جاودانی، مردم را به فروغ مینوی و روشن درونی خواهد رساند.» گاتها- هات۳۴، بند۱۱٫
«ای خداوند جان و خرد تا زمانی که مرا نیرو و توان است
فروغ تابناک و مینوی تو را ای مزدا میستایم و به آیین راستی دل خواهم
بست.» گاتها- هات۴۳، بند۹٫
سالک از نور هدایت ببرد راه به دوست / که بهجایی نرسد گر به ضلالت برود«حافظ»
چنانچه فروهر را ذرهای از ذات اهورامزدا بدانیم و آن
را امانتی در وجود انسان بهشمار آوریم، برابر با معنی «وجود مطلق» که امری
بسیط، بخشناپذیر و جدانشدنی است، گنجایش تفسیری ندارد. چرا که اهورا هستی
مطلق است و بخشپذیر نیست. شاید درک و فهم دقیقتری بتواند، نسبت به
موجودیت و ماهیت فروهر، ما را به حقیقت رهنمون کند.
فروهر بیش از آنکه نیرو گفته شود، باید ماهیت آنرا
بهیک خاصیت نسبت داد. خاصیت میل به ترقی و تعالی، کشش بهسوی جاودانگی و
کمال که در آموزهی فلاسفه و متکلمین، به «هدایت تکوینی» نامور است.
اینگونه برداشت با کلیت نظام فکری اشوزرتشت نیز همخوانی لازم را دارد.
برای اینکه گاتها هیچ دستوری در جزییات امور زندگی انسانها و وضع قوانین
ندارد. به زبانی دیگر سخنی از «هدایت تشریعی» به میان نیاورده است و «هدایت
تشریعی» را زمانی موثر شناخته است که درجهت «هدایت تکوینی» تنظیم شده
باشد. پس به این وسیله لزوم اتخاذ قوانین مناسب در هر زمان متناسب با
موقعیتهای گوناگون از اهم امور بهشمار میرفته است. از اینرو مجوز
قوانین تازه درست متناسب با خاصیت «هدایت تکوینی» و میل کلی آفرینش خواهد
بود.
«بهراستی سوشیانتهاو رهانندگان گیتی از دانش و بینش
برخوردارند. آنها کردارشان از راستی سرچشمه گرفته و با آموزشهای تو ای مزدا
هماهنگی دارد.» گاتها- هات ۴۸، بند ۱۲٫
«خداوند جان و خرد کسانی را از بخشش کمال و جاودانگی برخوردار خواهد ساخت که به او وفادار باشند». گاتها- هات۳۱، بند۲۱٫
کار خود گر به کرم باز گذاری حافظ / ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی«حافظ»
«هدایت تکوینی» از قانونهای مطلق خداوندی بهشمار
میآید و امری ثابت و تغییرناپذیر است. از سویی دیگر امور جهان مادی و از
جمله قانونهای وضعشده، در گروه مسایل نسبی بهشمار آمده و قابل بازنگری و
جایگزینی میباشد.
بهطور طبیعی هیچ قانونی که مشمول امور نسبی باشد،
نمیتواند با وضعیت دایمی، اهداف هدایت تکوینی را برآورده سازد. به زبانی
دیگر، برای تحقق هدف کلی آفرینش و امر «هدایت تکوینی»، لزوم بازنگری در
قانونهایی برای ایجاد بیشترین نتیجهها و دستاوردها برابر با تحولات
گوناگون از اصول بینش اهورایی و مزدایی است.
نقل از تارنمای یتااهو
نقل از تارنمای یتااهو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر