نامگزاری شبچله پیش از هرچیز نشان میدهد که در یک زمان دور، گاهشماری در ایرانزمین برپایه اعداد «چهل»و«بیست» بودهاست.
در این گاهشمار، نخستین چله قابل شمارش، همین چله بزرگ بوده که در آغاز دیماه آن را جشن میگرفتیم تا یادآور مبارزه فرهنگ با تیرگی و ستم باشد.
در دوران بسیار دور، ایرانیان پی به گردش زمین بردند و گاهشماری را آغاز کردند.
این دوران مربوط به هشتهزار سال پیش است. شاید برای خوانندگان این نوشتار، باور کردنی نباشد اما در کتاب داستان ایران، من این موضوع را به اثبات رساندهام.
درست در دورهای که ایرانیان با آزمایشهای چند صد ساله توانستند به گردش شب، روز و سال پی ببرند، کیش مردم ما کیش مهر بود و ستم بابلیان هر روز قربانیان تازهای میگرفت.
بابلیان که در آن روزگار اصلیترین دشمن ایرانیها بودند، با فوران دو آتشفشان مهم آن دوران، جوانان ما را در پای کوهها قربانی میکردند. تا اینکه کشتار و ستم بابلیان در نهایت جوانان ایرانی را به کوهستانهای ایران پناهنده کرد و مادران اداره شهرها را بهدست گرفتند. فرزندان آنها در کوهها به دژها پناه میگرفتند و با آموزشهای گوناگون پرورده میشدند:
یکی مرد دینی برآن کوه بود
که از کار گیتی بیاندوه بود.
جوانان ایران در چنین شرایطی آموزشهای فردی و نظامی را فرا میگرفتند تا روزگاری با دشمن بزرگ ایران-بابلیان- نبرد کنند.
زندگی در کوهستان آنها را وادار میکرد صبح زود از خواب برخیزند و زیباترین تصویری که یزدان پاک در جهان آفریده بود، یعنی طلوع مهر بر کوهساران خراسان را به تماشا مینشستند.
چنین تصویری باعث شد که طلوع خورشید پیوند ناگسستنی با راستی و فرهنگ داشته باشد و جوانان ایرانی در بلندای روزها تلاش و کوشش برای رودرویی با بابلیان به آن ایمان بیاورند.
زمانی که ستم بابلیان به پایان رسید، ایرانیان فکر کردند که میتوانند نمادی برای چنین پیروزی بزرگی فراهم کنند.
ستم هزارساله بابلیان که همچون تیرهترین شب جهان با بروز و طلوع مهر به پایان رسیده بود، نماد این پیروزی شد. آنها بر آن شدند که این شب طولانی را با فرهنگ و دانش، تا بامداد بیدار بمانند تا طلوع مهر را بهعنوان پایان بخش ستم، ببینند و این شب دقیقا همان شب اول دیماه، یا چله بزرگ است.
بیداری در این شب دیگر بهمعنای بیداری از خواب نیست بلکه بهمعنای هوشیاری و همبستگی با فرهنگ و خرد و دانش است تا صبح فردا که فروغ مهر، جهان را روشن میکند و ستم را نابود. این پیام فرهنگی شبچله است.
به✍️استاد فریدون جنیدی - نویسنده، شاهنامهپژوه، استورهشناس، مدرس دانشگاه و از پژوهنده فرهنگ و زبانهای باستانی ایرانزمین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر