۱۴۰۰ آبان ۱۵, شنبه

پزشکی در دوران ساسانی

 پزشکی در ایران دوره ساسانی:
برخلاف اعتقاد بسیاری از مورخان که پزشکان را از جرگه موبدان می پندارند، فقط مینو پزشکی مختص موبدان بوده است و تن پزشکی که معادل همان پزشکی در تعریف امروز آن است.
پزشکان تنها پس از گذراندن دوره های آموزشی و آزمون عملی پروانه پزشکی دریافت می کردند که این ساختار زیر نظر و سیاست گذاری نظام پزشکی ساسانی به ریاست «ایران درستبذ» قرار داشت.
پزشکانی که نام آنها در تاریخ آمده به دسته های زیر بخش بندی میشود (با توجه به اینکه منابع دوره ساسانی از بین رفته است تنها نامهای محدودی دردسترس می باشد که یا در متون دینی به آنها اشاره شده یا در متون غیر ایرانی آمده، آن هم به مناسبت نقش سیاسی و تاریخی آنها، بخش بزرگتر از این زنجیره شوربختانه در دسترس ما نیست):

۱- پزشکان ایران باستان:
-تریتا (همان فریدون که او را نماد پزشکی کامل میدانند همانند اسکولپیوس برای یونانیان)
-تراتائونا (در فروردین یشت، فروشی او نیز ستوده شده است و برخی مورخان اورا همان تریتا میدانند)
-یمه (همان جمشید که بر پایه دینکرد هفتم وی را پزشک معرفی شده است که بیشتر از یک پزشک او یک پادشاه باستانی است)
-زرتشت (بر پایه دینکرد هفتم)
-جاماسب (او بیش از پزشکی به داروسازی شهرت دارد)
-هرمس اول ( که اورا نوه گیومرث می دانند)، هرمس دوم (بازبینی کننده دانش پزشکی)
-ایلق (ایله)

۲- پزشکان دوره ساسانی
-برزویه پزشک
-بزرگمهر (یا بوزرجمهر فرزند بختکان پزشک)
-مانی (بنا به ادعای برخی تاریخ نگاران او خود را پزشک معرفی کرده است)
-اینایوس (سومین رهبر مانویان که در دوره بهرام سوم میتواند وی را درمان کند)
-خراد برزین (هرمز گرا برزین و یا بهرام جرابرزین که فرستاده زنده یاد شادروان خسرو اپرویز بود، وی می تواند دختر خاقان چین را درمان کند)
-هاهوی خراد (بر پایه برگ دهم از نسک جوامع التواریخ و قصص او را یکی از پزشکان دربار زنده یاد شادروان خسرو اپرویز معرفی کرده است)
-قهلمان (پور سینا نیز به این پزشک اشاره کرده است و نسک درمانهای ساده به این پزشک نسبت داده شده است)
-بازان ایرانی (پزشک زنده یاد شادروان کواد یا قباد ساسانی است، او یکی از کسانی است که در دادگاه مزدک حضور دارد)
-یوحنا، سوفسطائی، سرگیوس (در تاریخ الحکمای قفطی به رویداد مناظره این سه پزشک دوران ساسانی اشاره شده، این شیوه تا زمان خلافت منصور عباسی بین پزشکان ادامه داشته است، در زمان زنده یاد شادروان خسرو اپرویز است که شیرین شهبانوی ایران با درمانهای سرگیوس سرانجام باردارشده و مردانشاه را بدنیا بیاورد)
-تیادوک (یکی از پزشکان دربار زنده یاد شادروان خسرو انوشیروان بود)
-اورانیوس (یکی از پزشکان دربار زنده یاد شادروان خسرو انوشیروان بود)
-تیادوروس (یکی از پزشکان دربار زنده یاد شادروان شاهپور دوم بوده که در گندی شاپور آوازه ای بلند داشته و برای او کلیسایی در زمان وی ساخته شده)
-ماروتا (یکی از پزشکان دربار زنده یاد شادروان یزدگرد یکم بود)
-استفن رهاوی (پزشک زنده یادشادروان کواد و خسرو انوشیروان)
-تریبونوس (پزشک دوره زنده یاد شادروان خسرو انوشیروان)
-حارث بن کلده (او از شهر طائف و عرب بود، پزشکی، داروشناسی و عود نوازی را در ایران و گندی شاپور یاد گرفته و پس از مدتی به سرزمین خود باز میگردد)
-نظر بن حارث بن کلده (پزشکی را در ایران و گندی شاپور یاد گرفته بود او که پسر خاله محمد بن عبدالله بود و مخالف اسلام بوددر جنگ بدر کشته می شود)
-ابن ابی رمثه تمیمی (او عرب بود و پزشکی را در ایران و گندی شاپور یاد گرفته بود)
-ابن اثال مسیحی (او عرب بود و پزشکی را در ایران و گندی شاپور یاد گرفته بود و در دربار امویان به سرپرستی پزشکان دربار اموی می رسد)

با نگاه به فهرست نامهایی که در بالا آمد چند نکته را بایستی به آن اشاره کرد:
برخلاف دروغهایی که ساخته شده و در آن گفته می شود که در دوره ساسانیان موبدان ظالم در تمامی کارها دخالت میکردند و فضای خشک مذهبی در ایران حاکم بوده است، ما میبینیم که نه تنها هیچ دخالتی و حساسیتی از نظر دینی وجود نداشته بلکه از نظر قومی و ملیتی نیز همه دارای آزادی در اعتقدات دینی و آزادی بازگشت به سرزمین خود بوده اند و این نشانگر یک محیط امن و آرامش در ایران دوره ساسانی بوده است که باعث می شده پزشکان از سرزمینهای همسایه آزادانه و با اشتیاق به ایران بیایند آموزش ببینند و آموزش دهند و اگر دوست داشتند به سرزمین خود باز گردند.
نکته دیگر اینکه به پزشکی و دانش اهمیت داده می شده و آن را در برابر آیین و باورهای دینی خود نمی دیدند، چیزی که در دوره های گوناگون حتی زمان کنونی وجود دارد و همیشه ادیان، علم رو در برابر باورها و آیین ها می دانند و با آن ستیز می کنند.
آموزش به شیوه آکادمیک امروزی انجام می شده و برای ای کار زیرساختای بازم نظارتی هم وجود داشته.
در پیوند با نکات بالا می توان به ماجرای پناهنده شدن هفت دانشمند یونانی از بیزانس به دربار زنده یاد شادروان خسرو انوشیروان در سال ۵۲۹ میلادی اشاره کرد که درنهایت منجر به بسته شدن مدرسه فلسفه آتن به درستور یوستی نیان قیصر دوم شد.
اینها مثالی بارز از فضای علم پرور و آزاد و بدور از تعصبات دینی دوران همایونی ساسانی می باشد.

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...