۱۴۰۰ تیر ۲۹, سه‌شنبه

زَرتُشت پیام آور ایران باستان

 

زَرتُشت پیام آور ایران باستان بود؛ که دین مَزدِیَسنا را بنیان نهاد. وی سراینده گاتاها، کهن‌ترین بخش اوستا است زادگاه و زادروز وی به درستی روشن نیست، هرچند زمان زایش او ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح گمان زده می‌شود و زادگاه وی را به مناطق مختلفی مانند شهر ری،  آذربایجان، خوارزم، سیستان، خراسان و آمل نسبت داده‌اند. آموزش‌های زرتشت دین مَزدِیَسنای را پدیدآورد که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بوده ‌است.

نام زرتشت در پهرست یکصد تن ‌از آدم‌های کارساز(تاثیرگذار) تاریخ که به مانجیگری (توسط) مایکل هارت تنظیم شده‌است، قرار دارد. دین مَزدِیَسنا (زرتشتی) امروزه حدود ۲۰۰ هزار تن پیرو رسمی (جمعیت مَزدِیَسنانِ ثبت شدن در مدارک) در ایران، هند و برخی نقاط دیگر جهان دارد.

زرتشت از همان آغاز عمر به مهربانی و سرشت لطیف معروف شد. در هنگام بروز قحطسالی که در ایام جوانیش رخ داد، نسبت به سالخوردگان احترام و مهربانی و نسبت به جانوران محبت و شفقت داشت، زرتشت وقتی به سن ۲۰ سالگی رسید، زندگی معمولی بین مردم و خانواده را رها کرد و برای یافتن پاسخ پرسش هایی که اعماق ضمیرش را به خود مشغول کرده بود در اطراف جهان سرگردان شد و به هر کجا که میتوانست رفت و با هرکسی سخن میگفت.
اَشوزرتشت ده سال را در راستای پرداختن به پرسش های خود و فراگیری راز های هستی گذراند و اینگونه که گفته شده، این مدت در غاری درون کوهی به نام اوشیدرنه سپری کرده است. گفته شده این غار در نزدیکی دریاچه ارومیه و در بالای کوه سبلان قرار داشته است.
وقتی زرتشت به سن سی سالگی رسید به مکاشفاتی رسید و سپس با انرژی تمام از کوه پایین آمده و به میان مردم خود می‌آید.

او ده سال را به ستایندگی مزدا مشغول بود و مردم زمانه اش او را آزار میداد و به او ستم میکردند، پس از این مکاشفه شروع به آموزش دادن مردم کرد. در آغاز کسی به سخنان او گوش نمیداد و او چند بار ناامید شد و “انگره مینو” او را وسوسه کرد که ستایندگی مزدا را کنار گذارد، اما زرتشت در باورهای خود پایدار بود و کوشش میکند باورهای خود را به مردم بشناساند، نخستین کسی که دین او را می پذیرد، پسر عموی او مدیوماه می باشد.
(گاتها،هات 51 بند 19)

و سپس جمعی از خانواده او دین بهی را برمیگزینند تا اینکه پس از حدود ده سال مشاهده میکند که در شهر خودش بسیاری از توانمندان که سود خود را با آموزشهای او در خطر می‌بینند و با او دشمنی مینمایند و قادر به گسترش دین خود نیست.
(یسنای 46 بند 1)

و چون باور دارد که نباید با خشونت عقیده خود را به کسی تحمیل کند به همراه گروهی از پیروان خود سوی خاور هجرت نمود و خود را به سرزمین «بلخ» که تخت فرماندهی پادشاهی بنام ویشتاسب یا گشتاسب شاه بوده است می رساند و به دربار پادشاه گشتاسپ راه یافت و مدت دو سال تلاش بسیار کرد تا این پادشاه را به دین خود درآورد. در ابتدا پادشاه تحت تاثیر کَرپَن ها یا مغان قرار داشت که در اوستا کاهنانی حریص و دنیا دوست معرفی شده اند.
آنان به روش باستانی حیوانات را قربانی میکردند و به سحر و جادو اشتغال داشتند. کرپن ها به ضد زرتشت پرداختند که سبب شد زرتشت دستگیر و زندانی شود. ظاهرا آنگاه که زرتشت در سن ۴۲ سالگی بوده است، گشتاسب شاه که خود مردی دانا بود، از جاماسب حکیم که وزیر وی بود و دانشمندان دربار دعوت میکند که در حضور وی با اَشوزرتشت جلسات گفتگو تشکیل دهند.

اشوزرتشت اصول دین خود (دین مَزدِیَسنا) را توضیح میدهد، آنها پرسشهای گوناگونی مطرح میکنند که همگی را اَشوزرتشت پاسخ میدهد تا بالاخره پس از چندین جلسه نشست و گفتگو که حدود چهار سال به درازا می انجامد همه حاظرین به درستی دین مَزدِیَسنا پی برده و دین اشوزرتشت را میپذیرند. (اَشوزرتشت در این هنگام ۴۴ سال داشته است.)

اَشوزرتشت برای بردن باورهای دین خود مابین مردم، انجمن مَگوپَتان را دایر و بصورت انجمنی تدوین میکند که بعدها به انجمن مغان تبدیل میشود و شاگردانی را تربیت میکند و به سرتاسر کشور روانه میکند تا آرام آرام و به تدریج دین زرتشتی در سرزمین ایران و کشورهای هم جوار پیروانی پیدا کند.

تاریخ درگذشت اَشوزرتشت روز خیرایزد و دی ماه برابر با پنجم ماه دی می‌باشد، زرتشتیان چون به بقای روان باور دارند پس از مرگ تمایلی به اینکه به آرامگاه رفته و شیون و زاری کنند را ندارند. بنابر این مهم نبوده که اشوزرتشت در کجا به خاک سپرده شده و همواره فروهر او را در کنار خود احساس میکنند و بدنبال محل آرامگاه پیامبرشان هم نیستند.
 

گردآورنده: میترا آذرمهر

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
برگرفته از درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...