۱۳۹۸ شهریور ۲۹, جمعه

چرا شیفته زرتشت هستم؟

■ زیرا او در برابر پیروان خدایان دروغین (دیوان) و خرافات آنها ایستاد و بودن هر گونه نیروی ماورایی را زیر پرسش برد و بجای آن، خرد و آگاهی جهانی (اهورامزدا) را ستود و آن را بنیاد جهان هستی دانست. همچنین او از هیچ جهان ماورایی سخن نگفت و از جنت و جهنم چیزی بر زبان نیاورد؛ بلکه وی جهان اندیشه (مینوی) را شناساند و از افراد خواست تا با بدی نکردن، وجدان (دئنا) خود را خشنود گردانیده و روان خود را از گسیختگی و رنجش (دروج دمان) در امان نگاه دارند، و نیز با نیکی کردن و پیروی از ندای وجدان خویش (سروش)، به آسودگی روان (گروثمان) برسند.

■ زیرا او هرگز ادعای پیامبری، وحی و دیگر معجزات دروغین را نکرد و بجای فراخوان کردن مردمان به پیروی کورکورانه از خود و کتاب خود، آنها را به درست اندیشی (وهومن) و گزینش آزادانه بر پایه خرد (خرت) و وجدان خویش، میان راه (سپنتامئینو) و بیراهه (انگرمئینو) فرا خواند.

■ زیرا او برای پدیده های جهان، علت های خرافی و ماورایی ارائه نداد و سرچشمه آنها را خواست خدایان یا حتی خدای یگانه ندانست، بلکه گفت که همه پدیده های هستی بر پایه هنجار و قانون هستی (اشا) است که با شناخت و بررسی آن، می توان چرایی راستین همه رویدادها را دریافت.

■ زیرا او در پی قدرت و توانگری و یا رسیدن به مقاصد شخصی خویش نبود؛ بلکه او تنها و تنها می کوشید با پدید آوردن یک جنبش سیاسی- اجتماعی، بستر مناسب برای شکل گیری یک کشور آباد (خشتره وئیریه) را در زیر سایه شهریاری ای پیرو ارزش ها و آرمان های جهان شمول فراهم نماید که بتواند مایه آرامش و آسایش (سپنتا آرمئیتی) مردم شود.

■ زیرا او بجای آنکه پیروان خود را به جنگ و جهاد برای گسترش باورها و کیش خود فرا بخواند، و نیز بجای آنکه خود، پس از یافتن پشتیبانی از سوی نهاد شهریاری، با زور و شمشیر اندیشه ها و جهانبینی خود را بگستراند، هم خود می کوشد تا با سخنان اندیشه برانگیز (منتره) اش، گمراهان و پیروان دروغ (دروندان) را به سوی نیکی بگرواند و هم آنکه همراهان و رهروانش را به سوی همین روند آشتی جویانه می آورد.

■ زیرا او بجای گسترش تعصب گرایی و خشک اندیشی و نیز بنیان نهادن شریعت و احکامی کهنه و منسوخ شده و تجویز آن برای دیگران، به شنوندگان پیام خود، این اصل را می آموزاند که جهان همواره در حال دگرگونی (فرشگرد) است و دانش و تجربه بشر نیز رو به افزایش، همچنین نیازهای مردمان نیز هرگز از تکاپو و دگرگونی باز نمی ایستد؛ پس می باید بر پایه همین روند پیش رفت و از ایستایی خودداری نمود و نوگرایی را- ضمن حفظ دستاوردهای نیک گذشته- گستراند و بسوی رسایی و بالندگی جاودان (هئوروتات و امرتات) روانه شد.

■ زیرا او پیروان خود را رهروان راستی و داد (اشونان) و نیز کیش خود را آیین وجدان روشن (دئنا ونگوهی) می نامید و اصولش را پندارنیک (هومت)، گفتارنیک (هوخت) و کردارنیک (هورشت) می شناساند. بر این پایه، پیروان او محدود به هیچ گروه ویژه ای نمی شوند؛ بلکه هر کسی که در پرتو وجدان بیدار با پاسداشت پندار، گفتار و کردار نیک به گروه رهروان راستی بپیوندد، می تواند پیرو شایسته او باشد.

■ زیرا میوه بینش و آموزش های وی، نه دروغ و هراس و نگونبختی و نادانی و پلیدی و کشتار و بیدادگری، بلکه آبادسازی و شادزیستی و خردگرایی و دهشمندی و رواداری و آزادگی و دادگری بود و زیر سایه همینان بود که بزرگ ترین و خوشنام ترین و فرزانه ترین انسان های تاریخ جهان که سرآمد همه شان شاهنشاه کورش بزرگ هخامنشی بود، پرورش یافتند. چرا که او پیروانش را منتظر یک شخص خیالی که در آخر الزمان ظهور کند، ننهاده بود؛ بلکه گفته بود که هر یک از شما می توانید رهاننده و منجی (سوشیانت) جهان و جهانیان باشید و روان جهان (گئوش اورون) را خشنود سازید.

■ زیرا چکیده آموزش های خویش را به صورت هفده سروده برای آیندگان بر جا گذاشت؛ سروده هایی که پس از حدود چهار هزار سال همچنان جهان شمول و بی هیچ نقص علمی و اخلاقی باقی مانده و چونان چراغی روشنگر راه خوانندگانش است و هنوز که هنوز است، اندیشمندان را به شگفتی می آورد. نیز یادآوری اش خالی از لطف نیست اگر بگوییم تمدن بشری تا چه اندازه وامدار همین سروده هاست. چرا که همین سروده ها (گاتها) بوده اند که داد و شکوه را در ایرانشهر به اوج رساندند تا باشد که شاگردان فرزانه او (مغان) با پشتیبانی شهریاری ایرانی بوسیله آموزه های خود، دانش و خرد را در جهان باستان شکوفا کنند.

👈بنمایه:
نوشتار بهدین تیرداد نیک اندیش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جشن سپندارمزگان

#مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از اینروی بر خود م...