"ای
هستیبخش یکتا، پرسشی از تو دارم. خواستارم حقیقت را برمن آشکار سازی.
چگونه باید دیو دروغ را از خود برانیم؟ پروردگارا، از آنان که پر از
بیایمانی هستند و نمیکوشند با راستی پیوستگی داشته باشند و نه آرزوی
همپرسشی با منشنیک را دارند، دوری خواهیم گزید." (گاتها- هات 44 بند 13)
نفرت
داشتن از دروغ و تلاش برای هرچه دورتر ماندن از دیو دروغ و پیروان
آن(درِگوَسو= دروغپرستان) خواست و آرزوی دیرینهی اشوزرتشت و پیروان راستین
دین بهی بوده است. چنانچه در بسیاری از سرودهای سپندینهی گاتها و در
میان نوشتههای دینی- اخلاقی مانند مینوی خرد، متون پهلوی و اندرزنامهها
و... این حس انزجار از دروغ و دیگر نیروهای آزاررسان و کاهنده که زیر پرچم
آن جمع میشوند یعنی آز، نیاز، خشم، رشک، ننگ، شهوت، کینه(دشمنی)، غفلت،
دروج بدعت و تهمت، موج میزند.
دوری گزیدن و پرهیز از همراهی و همنشینی با پیروان دروغ، نخستین واکنش یک فرد باورمند به راستی و اشویی است.
در
اندرزنامهی موبد آذرباد ماراسپندان نوشته شده است:" نسبت به کرفه،
همداستان و نسبت به گناه، ناهمداستان و نسبت به نیکی، سپاسدار و نسبت به
بدکاره، خرسند و از دشمن دور و نسبت به کرفه، ناگزندکار باشید و با بدی یار
مباشید."
در
یادگار بزرگمهر هم میخوانیم:" چه چیزنیکتر است؟ اتحاد با بهان و چه چیز
سودمندتر است؟ با دانایان نشستن و چه چیز دشوارتر است؟ بودن با بدان."
"
زمانی که به انجمن نشینی، نزدیک مردم دُشآگاه منشین که دُشآگاه پیدا
نباشی(= به نظر نرسی)." (اندرز انوشهروان آذرباد ماراسپندان)
" در انجمن هر جا که نشینی، نزدیکِ دروغزن منشین، تا تو نیز بسیار دردمند نشوی." (اندرز انوشهروان آذرباد ماراسپندان)
سعدی شاعر نامآوازهی ایران در باب هشتم گلستان دربارهی آداب صحبت، میگوید:
هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.
گر نشیند فرشتهای با دیو
وحشت آموزد و خیانت و ریو
از بدان نیکوی نیاموزی
نکند گرگ، پوستیندوزی
به
همان اندازه که نزدیک شدن به دروغ وهمپیوندان آن، سخت زیانده و ناشایست و
موجب اُفت شخصیت انسانی و مدارج اخلاقی فرد میگردد، راستگویی و همپیمانی
با راستی و راستکرداران، بسیار نیروبخش و افزایندهی ارج، آبرو و اعتماد
به نفس و موجب استواری در اخلاق و منشنیک در فرد خواهد شد.
"
هرگاه مرد توانا، شخص تبهکار را به راه راست هدایت نکند خود به دام فریب
هواخواهان دروغ خواهد افتاد. کسی که برای هواخواهان دروغ آرزوی فیروزی کند و
به آنها یاری بخشد، از هواخواهان دروغ به شمار خواهد رفت و کسی که
درستکرداران را دوست داشته و به آنها ارج نهد، خود در زمرهی پارسایان به
حساب خواهد آمد. ای هستیبخش یکتا،(چنین بوده است) از زمانی که قانون
وجدان(= دئنا) را در روز ازل آفریدی." (گاتها- هات 46 بند 6)
پافشاری
بر تعلیم و آموزش کودکان و فرزندان به راستگویی یکی از نشانههای اخلاقی و
باورمندی ایرانیان به پیروی از حقیقت و پرهیز از دروغ و فریب و نیرنگ بستن
است زیرا راستی در اندیشه و گفتار و کردار است که به روان استواری بخشیده و
آن را از لغزش در برابر هر نوع بدی در امان میدارد: " راستگو باش تا
استوار باشی." (اندرز انوشهروان آذرباد ماراسپندان)
براستی
در پیام پیامبران الهی؛ بویژه آنچه در آموزشهای اشوزرتشت پیامبر دیده
میشود، نه تنها هیچگاه جایی برای سازش با دروغ و دروغگو نیست بلکه جدایی و
دوری گزیدن از دروغ تنها چاره و هدف پیروان راستی نخواهد بود. مبارزهی
پیگیر تا براندازی دروغ و بدی و سپارندن آن به دستان پرتوان راستی و نیکی،
نهایت آمال و آرزوهای پیامبران خدا و دانشآموختگان آموزشهای الهی است.
"ای
هستیبخش یکتا، پرسشی از تو دارم. خواستارم حقیقت را بر من آشکار سازی.
چگونه باید دروغ را برای پاک کردن آن با کلام مقدس، به دستهای راستی
بسپارم. ای مزدا، با وارد ساختن شکست کامل به هواخواهان دروغ، فریب و نفرت
آنها را از بین برده و بیاثر خواهیم ساخت."( گاتها- هات 44 بند 14)
اشوزرتشت
مبارزی بزرگ در برابر دروغ و دروغگویان و یاوری نیرومند و همیشگی برای
پیروان راستی و حقیقت است.(گاتها- هات 43 بند 8) باور به گستراندن راستی
در هستی تا چیرگی بر دروغ و همالانش، نه تنها خواست و آرزوی همیشگی این
پیامبر الهی است بلکه همواره نشانههای این روحیهی مبارزهطلبی و نبرد در
برابر هر آنچه دروغ و هر آنکه گستراننده آن است، در خوی و باور ایرانیان
دیده شده است.
در
کتاب «امپراتوری ایران» نوشتهی «دان ناردو» دربارهی اصل و قانون بلند
مرتبه و دقیقِ شرافت و صداقت که الهامبخش بسیاری از بزرگان و سران و طبقات
والای ایران بوده است، از زبان داریوش یکم چنین آورده شده است: " به خواست
اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم، بدی را دوست نیستم. نه
مرا میل است که شخص ضعیف از سوی
توانا به او بدی کرده شود. نه مرا میل است که شخص توانایی از سوی ضعیف به
او بدی کرده شود. آنچه راست است، آن میل من است. مرد دروغگو را دوست
نیستم..." بیزاری داریوش یکم به ویژه از دروغ بسیار پرمعناست. بنا به
نوشتهی هردوت؛ تاریخنویس یونانی، ایرانیان" دروغ گفتن و پس از آن بدهکار
بودن" را زشتتر از هر چیزی میدانند:
" دلایل بسیاری برای هراس آنان از وام داشتن وجود دارد. اما مهم این اعتقاد آنان است که هر کس قرض دارد ناچار است دروغ بگوید."(Herodotus, The histories, p .98)
به
هر روی، باور به مبارزهی عظیم آغازین و ادامهدار میان نیروی نیکی و
بدی(سپنتامینو و انگره مینو- خیر و شر)؛ دو مینویی که نه در اندیشه، نه در
گفتار، نه در کردار، نه در آموزش، نه در خرد، نه در وجدان و نه در روان با
هم سازش نداشته، ندارند وهرگز نخواهند داشت(گاتها - هات 45 بند 2)، باور
قلبی پیامآورانِ الهی بویژه اشوزرتشت است که ایمان دارند سرانجام این
مبارزه، چیرگی نیکی بر بدی است و هر کس باید برای برقراری و پاسداشت راستی و
حقیقت بکوشد.
یارینامه:
- امپراتوری ایران، نوشتهی دان ناردو، برگردان مرتضی ثاقبفر.- تهران، ققنوس،1379.
- بندهش/ فرنبغ دادگی؛ گزارنده مهرداد بهار.- تهران: توس،1378.
- کلیات سعدی،مصحح بهالدین خرمشاهی.- تهران: دوستان،1383.
- گاتها، سرودهای آسمانی اشوزرتشت،برگردان موبد فیروز آذرگشسب، به کوشش کانون دانشجویان زرتشتی، چاپ سوم، 1390، ویراست دوم.
-
متنهای پهلوی(ترجمه و آوانوشت)/ گردآورنده جاماسب جی دستور منوچهر...
آسانا؛ پژوهش سعید عریان.- تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1382.
مینوی خرد/ برگردان احمد تفضلی؛ به کوشش ژاله آموزگار.- تهران:
توس،1379.
نوشته موبدیار دکتر راشین جهانگیری
نقل از تارنمای دین بهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر