به خشنودی اهورا مزدا
مپندار کاتش پرستان بودند پرستنده پاک یزدان بودند
فردوسی
چگونه می توان زرتشتی شد
بخش نخست : نسک ها و نوشتارهای آگاهی دهنده
بخش دوم : نیایش های بایسته
بخش سوم : چگونه میتوان زرتشتی شد نوشتاری از موبد کامران جمشیدی
“بخش نخست”
کسانی که میخواهند زرتشتی شوند نخست باید آگاهی های بایسته درباره دین زرتشتی را بیاموزند.
برای آموختن آگاهی های بایسته ، خواندن نسک های زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
1- برگردان گاتها از موبد رستم شهزادی
2- زرتشت و آموزشهای او از موبد رستم شهزادی
3- جهان بینی اشو زرتشت از دکتر موبد خورشیدیان
4- دین و آموزش های اشو زرتشت از موبد دکتر جهانگیر اشیدری
5- بدانیم و سربلند باشیم از دکتر منوچهر منوچهر پور
6- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان از موبد اردشیر آذرگشسب
7- اخلاق ایران باستان از دینشاه ایرانی
8- خدا شناسی زرتشتی از دستور داهلا ، بازگردان از موبد رستم شهزادی
9- دیدی نو از دینی کهن از دکتر فرهنگ مهر
10- فلسفه ایران باستان از دینشاه ایرانی
11- خرده اوستا از موبد آذرگشسب و یا موبد شهزادی و یا موبد شهمردان
شما میتوانید این نسک ها را در ایران از موسسه فرهنگی انتشاراتی فروهر ( تهران ، خیابان انقلاب ، خیابان فلسطین جنوبی ، شماره 6 ، تلفن 66462704 خریداری کنید.
در اروپا و آمریکا نیز میتوانید از فروشگاه های ایرانی تهیه کنید ، اگر با دشواری در این زمینه روبرو شدید با ما پیوند برقرار سازید تا در این زمینه به شما یاری برسانیم.
“بخش دوم”
نیایش های بایسته ، این نیایشها را میتوانید از همین بخش دریافت کنید : دانلود
این مجموعه شامل نیایش های : اشم وهو ، یتا اهو ، اوستای کشتی بستن ، برساد ، پیمان دین ، ستایش یکتا خدا ، سروش واژ ، تندرستی ، ویسپه و 101 نام خداوند میباشد.
“بخش سوم”
چگونه می توان زرتشتی شد؟
نوشتاری از موبد کامران جمشیدی
به خشنودي اهورامزدا
زرتشتی بودن، پيش از هر چيز، يك آگاهي و باوری ژرف و درونی به بهترین راستی و درستی (اشا وهیشتا یا اَردیبهشت) و نیکی بر بنیان اندیشه و خرد می باشد (وُهومن یا بَهمن). یک زرتشتی باور دارد که راستی بهترین نیکی است و آباد کننده است اما دروغ، آزارنده و ویرانگر جان و جهان است. خوشبختی او با خوشبختی همگان کامل می گردد. برای او جهان هستی یگانه است، بدین مفهوم که هر چه هست با هم و درهم تنیده است و سرنوشت یکی در سرنوشت دیگری اثرگذار است. آب و باد و آتش و خاک را، که هر چه هست از آنها درست شده، سپنتایی و اهورایی می داند و از آلودگی و نابودی آنان که آلودگی و نابودی خود است می پرهیزد. گیاهان و جانوران را نیز در این چرخۀ هستندگی و یگانگی می داند و آنها را نمی آزارد زیرا که پیامدش آزردگی خود و جهان است.
این دین اوست، یعنی بینش برآمده از خرد ، خردی که از ژرفای وجود و وُهومن او برمی خیزد و نیک است و بهساز. از این رو به او مزدیسنی نیز می گویند: کسی که خرد بهمنی را جشن می گیرد. خردی که در هازمان (جامعه) بزرگ او بگونۀ خرد گروهی، در همکاری ، هماهنگی و همآوایی با دیگر اندیشه های نیک و سازنده، زندگی هازمانی او را به نیکی سازمان و سامان می دهد. سامانی که خوشبختی او و همگان را در پی دارد.
اگر شما نیز چنین می اندیشید و بر بنیان این باور سخن گفته و کارهای زندگانی تان را بر آن استوار می دارید، شما نیز یک زرتشتی و یک مزدیسنی یا ستایشگر دانش و آگاهی و خرد می باشید.
این یک شناختِ راستین و گزینش بر پایه آن است و در نتيجه امري فردي ميباشد. این همانا یک فرآیند و روند است که خود، هم آغازگر و هم ميوهي يك دگرگوني ژرف دروني ميباشد و نياز به زمان براي رسايي يافتن دارد.بسیاری از ایرانیان، که پدران و مادران آنها در جایی در زمان و مکان و در پی رویدادهای گوناگون (اما بیشترین در پی زور و بیداد) از آیین مادری چشم پوشیده و به آیینی دیگر گرویده اند، امروزه چشمان ِشان بر راستی ها و روشنی های فرهنگ و آیین ریشه ایِ خویش باز شده و خواستار بازگشت به خویشتن هستند.
بسیاری از این هم میهنان چه بسا که بسیار راه دارند تا جان و روان خود را از آلودگی های سده و هزاره پاک گردانند اما همانگونه که آمد این یک روند و فرآیند است و ارجمند آن است که راه دیده شود و روشنایی خود را بنمایاند. رهرو خود دیگر در راه افتاده و بسوی آماج و آماجگاه (مقصد و مقصود) روان می شود. همگی این نازنیانِ هم میهن و هم اندیش نیز آزادند که خود را زرتشتی/ بهدین/ مزدیسنی بدانند و بنامند و کسی نیز بر پایۀ آزادی گوهریِ انسان برای گزینش باور، حق بازخواست او را ندارد.
از سوی دیگر و در کنار و دست در دست آزادی، و برای آنکه این آزادی در چهارچوب راستی و نیکی بماند، بایسته است که هر کس پاسخگوی گزینش های خویش و اندیشه و گفتار و کردارش باشد.
آزادی و آزادگی به مفهوم بی بندوباری و هرج و مرج نیست که اگر چنین باشد به دروغ، که ویرانگر جان و جهان است دگرگون می شود. یک بِهدینِ آزاده، انسان رسیده و پخته ای است که پاسخگوی کردارهای خویش است و خویشکاری (مسئولیت) آن را بر خود گرفته و زمین و زمان و دیگران را پاسخگو نمی یابد. مزدیسنا، آیین خردمندان و رسیدِگان فرهنگی است.
بس است هر چه خود را و خرد و زندگی و سرنوشت خود را در دست دیگران، آن هم دشمنانِ خویش گذاشتیم و بر آیین های ناخودی و بیایانی سرنهادیم. آیین هایی که انسان را خردمند نمی خواهند بلکه بنده و برده و گوسفند می خواهند، که سر به زیر اندازد و حتا اگر سرش را بزنند آن را بلند نکند.
یک ایرانی/ زرتشتی سربلند است و سرافراز به آنچه در چنتۀ فرهنگی و آیینی و تاریخی و اخلاقی خویش دارد و انسان آزاده ای است که سر تسلیم بر درگاه نابکاران و دزدان و ددان فرود نمی آورد.
پس سربلند باشیم و خود را ایرانی و زرتشتی / بهدین / مزدیسنی بدانیم و بنامیم.
بنیان های بهدینی
ما زرتشتيان با توجه به آموزش هاي راستين دين مان و پيامِ پيام آورمان، اَشو زرتشت مي پذيريم كه:
١ـ دين زرتشتي يا دين بهي، آنگونه كه اشو زرتشت آن را مي ناميد، نخستين دين يگانه شناسي جهان مي باشد كه انسان را از پرستش خدايان پنداري و گوناگون بازداشته و آنان را با خداي يگانه، اهورا مزدا آشنا ساخت.
٢- بنيان گزار دين بهي، زرتشت از خاندان اسپنتمان، در ميان مردمي به نام “آرياها” برخاست و پس از گذار از روندي در جستجوي خود به دنبال راستی ها، به ذات و گوهر نيروي برتر و يگانه و آفريننده و قوانين پيش برندۀ زندگي و راهِ رسیدن به شادی، آرامش و خوشبختی انسان دست يافت و پيام خدا و خرد را براي مردم به ارمغان آورد.
ما زرتشتيان براي بزرگداشت پيام آور، پیام دار و آموزگار خود همواره او را با پيش نام “اَشو” و به گونه ي “اشو زرتشت” نام مي بريم. اشو به چم (معني) كسي است كه رهرو راه اَشا باشد (راه راستي) و فرنامی است كه خود آن اشو به راست روان و درست كرداران داده و آنها را “اَشَوَن” ناميده است.
بر پايه ي آخرين پژوهش ها و شمارش هايي كه از سوي دانشمندان خودي انجام يافته و به پذيرش همگاني رسيده است، مكان پيدايش اشو زرتشت و خاستگاه دين بهي، سرزمين هاي شمال خاوری ايران كنوني (خراسان بزرگ) و زمان آشکار کردن پيام ايشان در سن سي سالگي، در ١٧٣٧ سال پيش از زايش مسيح بوده است. اين تاريخ براي ما آغاز گاهشماري به شمار مي آيد كه به آن “سال زرتشتي” مي گوييم.
٣- بنيان و اساس پيام و آموزش هاي اشو زرتشت كه خود آنها را مانْتْرَ Mânthra ناميده است و در چم “انديشه برانگيز” ميباشد، در دفتری با نام “گاتها” در دسترس ماست كه “كتاب راهنمای” ما زرتشتيان مي باشد.
اوستا نام جٌنگی (مجموعه ای) از دفترها و نوشتارهاي به يادگار مانده از همگی تاريخ و فرهنگ ايرانيان، در زمان هاي گوناگون است كه سرچشمه ي بسيار باارزشي است براي آگاهي و پژوهش در چگونگيِ زندگي و باورها و فرهنگ مردم ايران زمين در اين پهنه ي گسترده ي تاريخي. گاتها و چند سروده و نوشتار ديگر كه بوسيله ي نزديك ترين ياران اشو و با همان روش فكري و در همان زمان گفته شده اند رويهم جنگی را به نام “سُتوت يَسن“ Yesna Staota تشكيل مي دهند. اين جٌنگ تنها آموزگار و راهنماي ما از“اصول دين” مي باشد.
بر اساس اين آموزش ها :
دين بهي، ديني جهاني است و تنها براي مردم يك كشور، نژاد، مليت يا رنگ پوست ويژه اي نمي باشد و هدف و آرمان آن آرامش، شادي، بهزيوي و خوشبختي انسان مي باشد. بنابراين يك بهدين در هر كجاي دنيا كه به سر مي برد بايد بر اساس آموزش هاي دين خود، خرد و دانش و داد را راهنماي اندیشه خود قرار داده و به وسيله ي انديشه و گفتار و كردار نيك همواره در راه رسایی تن و روان و بهبودي و بهزيستي خود و همبودگاه (اجتماع) بكوشد. البته با توجه به زادگاه اشو زرتشت و مكان رشد و گسترش دين بهي و آميخته بودن تاريخ اين دين با تاريخ ايران زمين، اين سرزمين زادگاه تاريخي پيامبر و دين بهي به شمار مي آيد. به همين دليل بهدينان در هر كجاي دنيا كه مي زيند ايران را سرزمين مادري خود دانسته و براي بهروزي و رستگاري آن همواره در تلاش خواهند بود.
٤- تاريخ زرتشتيان (آن گروه كه در سرزمين مادري بجا ماندند) بخشي از تاريخ اين سرزمين و فراز و نشيب هاي آن است. همچنان كه سرگذشت و روندِ دگرگونيِ فكري و سنتي كوچندگان (پارسيان) نيز واكنشي در برابر قوانين فرمانروا بر چگونگی (شرايط) زيستی آنان در سرزمين هاي تازه (هند و پاكستان) بوده است. زرتشتيان مي بايد كه تاريخ و سرگذشت پدران خود را بدانند تا با كند و كاو در آن به انگیزه های چگونگی امروز پي برده و با بكار گرفتن خرد، هم فردي و هم گروهي روش هايي درست و اشايي را براي پيشرفت به سوي آينده اي بهتر و روشن تر و سرانجام دست يافتن به سازمان دوستي جهاني به كار گيرند.
٥- همانگونه كه گفته شد دين بهي، جهاني و براي همه ی انسان ها است، بنابراين بايد با خردمندي و تدبير به بازگويي و گسترش آن پرداخت. در اين راه به چند بنیان مهم بايد توجه داشت :
الف- ما بايد آنچه را كه از روي خرد باور داريم به ديگران بشناسانيم و هر كجا كه خرد شاهراهي را روشن كرد، راه و روشنايي را تاييد كنيم. بر مبناي اين انديشه با هيچ باور و دين و مذهبي آهنگ ستيز نداشته و از برخوردهاي ناسازنده و نابخردانه پرهيز مي كنيم.
ب- دين بهي، در درجه نخست ديني است انسان ساز و آرامش جو و آرام ساز كه اين آرامش را براي همبودگاه جهاني پايه ريزي مي كند. اين دين به دنبال به دست آوردن قدرت سياسي یا دولتی نبوده و از پايه، دين را از سياست/دولت جدا ميداند و بنابراين تنها پذيراي كساني است كه براي پاك سازي خود و از روي باوري راستين و از روی خواستی پاکدلانه به دين بهي روي مياورند و نه كساني كه تنها به دنبال خواست ها و هدف هاي سياسي يا گروهي خود و يا هر انگيزه ي ديگري از اين دست مي باشند.
پ- از آنجا كه منش بد و انديشه ناپاك و ويران ساز وجود دارد، زرتشتيان و سازمان هاي زرتشتي مي بايد داراي كارسازهاي پدافندي (مكانيزم هاي دفاعي) بوده و با دلي پاك و هشيارانه به شناسايي و جلوگيري كردن از آزار بدمنشي بپردازند.
ث– هر آنكس كه :
دانش و بينش درست زرتشتي داشته باشد و باورمندانه آنها را به كردار درآورد
با پژوهش پيگير از تاريخ گذشته و امروز زرتشتيان آگاهي يابد
– به سختي ها و رنج هاي اين مردم در راه نگاهداري و پايداري دين و فرهنگ نياكاني ارج بگذارد و از روي اختيار و آزادي دين زرتشتي را برگزيند زرتشتي به شمار مي آيد.
اين گزينش و پذيرش دو گامه (مرحله) دارد. نخستين گامه شناخت، آگاهی، گزینش، باور و كردار بر پایه ی دين است كه امري است شخصي و سپس پذيرش از سوي همبودگاه زرتشتي و شركت در كاركردهاي آن مي باشد. اين پذيرش و به دين آمدن به شكل سدره پوشي و بوسيله ي کسانی انجام مي پذيرد كه از سوي زرتشتيان این خویشکاری (مسئولیت) به آنان واگذار شده باشد.
چگونه به خانوادۀ بزرگتر زرتشتیان بپیوندیم؟
این نیز پرسشی است که در اندیشۀ بسیاری از بازگشتگان به آیین مادری می باشد. نخستین گام آن می باشد که هم اندیشان و همراهان خود را بیابیم و با آنان هماهنگ شویم. این هم اندیشان می توانند زرتشتی (زاده) باشند و یا نباشند. و سپس کم کم گروه های بزرگتر را بیابیم و به آنان بپیوندیم.
برای دانستن و آگاهی بیشتر می توان از گفتارها و نوشتارهای مناسب و گوناگون بهره گرفت. پنج «ب» را همواره به یاد داشته باشیم:
بنگریم – بپرسیم – بشنویم – بیندیشیم – برگزینیم
پیامدهای گزینش خویش را نیز بپذیریم و با نگرش به آنها راه خویش را درست گردانیم و همواره به یاد داشته باشیم که می خواهیم به راه راستی برویم و از دروغ دوری کنیم.
به این می گویند زرتشتی بودن و پیوستن به خانوادۀ بزرگ زرتشتیان. اما چشمداشت خانواده نیز این است که این پیوستن ها آن را نیرومندتر گرداند و به نیروی مثبت و سازنده اش بیفزاید. از اینرو شایسته و بایسته است که با آن پیوند یافت و پیمانه (اندازه) نیز نگاه داشت.
دين زرتشت، دين كوشش است. مگر نه اينكه جهان در سايه كار و كوشش آباد خواهد شد و تنها در سايه كار و كردار نيك است كه انسان خواهد توانست به سازندگي بپردازد؟
دين بهي، دين گوشه نشيني و زانوي غم بغل گرفتن نيست و نااميدي و منفي بافي در آن راهي ندارد. آينده ، يك رويداد ناگوار برگشتناپذير نيست . آينده در دست هاي ما قرار دارد. اگر بكوشيم و بسازيم آينده زيبا خواهد بود و اگر بدان نيانديشيم و كاهلي پيشه كنيم ، فرجامي بد در پيش روي ما خواهد بود.ساختن و آباد كردن و نوسازي جهان به همانديشي ، همدلي و همبستگي انسانهاي نيك منش نیاز دارد که گفتار خوش و كردار نیک بیافرینند . از اين رو دين بهي ، دين هازماني است.
هر نو بهديني یک تلاشگرِ نیکوکار است كه در اين ”سپاه كار نيك” مي بايست جاي خود را پيدا كند و همازور و هماهنگ با ديگر بهدينان به پيش رود. پس لازم مي آيد كه سازمانهای هازماني زرتشتيان سامان پذيرد.
گفتار و كردار هر زرتشتي در سرنوشت ديگر همكيشان نشانگذار خواهد بود. هنگاميكه فرد پذيرفت كه زرتشتي شود، خود به خود بخشي از خانواده بزرگ زرتشتيان شده است و از آن پس كارهاي نيك و پسنديده و يا رفتارهاي زشت و ناپسند او دامن گير ديگر زرتشتيان خواهد بود و آنها را سربلند و يا سرشكسته خواهد كرد. نا گفته پيداست كه باهم بودن يك گروه از انسانها ، خود به خود نياز به يك سري بنيانها، هماهنگيها و قانون مندیها دارد. بدون اين بنيانها،پيوستگي افراد يك هازمان دستخوش هرج و مرج گشته و آنها را رو در روي يكديگر مي گذارد.
اكنون ببينيم چه بنيانهايي بايد از سوي نوزرتشتیان ژرفنگري شود:
الف ـ ”پرهیز کردنِ سازمان های دینی زرتشتی از کار و جهت گیری سیاسی یا سیاست پیشگی[1]
ب ـ ”پرهيز از باور ستيزي”
پ ـ ”پذيرش خويشكاري (مسئوليت) هازماني و كار گروهي”
—————————————————————————–
الف ) پرهیز سازمان های دینی از سیاست پیشگی
دين زرتشتی ، دين نارواگزيني و دوبيني (تبعيض) نيست . زن ومرد ، دارا و ندار ، سياه و سفيد و …. مي توانند زرتشتي باشند. نه رنگ پوست، نه جنسيت و نه مقام هازماني افراد و يا گرايش سياسي آنها هيچ كدام پايهاي براي پذيرش دين نيست.
همانگونه كه كارگر ، پزشك، مهندس، كشاورز و غيره مي توانند زرتشتي باشند، سياست پیشگان نيز مي توانند زرتشتي باشند. اما يك سازمان هازماني كه بر بنيان دين استوار است نمي تواند جايگاهي براي تبليغ يك ايده سياسي ويژه شود و يا جايي براي گسترش انديشه هاي سياسيِ ويژهاي شده و از همه بدتر جاي يارگيري گروه هاي سياسي و حزبهاي گوناگون گردد.
همانگونه كه كشاورز نميتواند با تراكتور به نيايشگاه وارد شده و زمين آنرا شخم بزند و بذر دلخواه خود را در آن بكارد، سياستمداران و يا كوشندگان سياسي هم نبايد سازمان هازماني زرتشتيان را با حزب و سازمان سياسي يكي بگيرند و دفتر و ساختارهاي هموندگيري خود را در آن پهن كنند.
بنيان سازمان و ساختارهاي هازماني زرتشتيان، آموزشهاي زرتشت و فرهنگ بنیادین ایران است و افراد تنها از روي این باور می توانند در اين نهاد هازماني هموند شوند و نه بر پايهي وابستگيها و گرايشهاي سياسي. در يك نهاد ديني، با يك جهان بيني فراتر از رنگ پوست، جنسيت و …، ديگر چپ و راست و ميانهرو مفهومي ندارد. همه، زرتشتي هستند و چون زرتشتياند در اين سازمان هازماني هموند شدهاند.
دين، پاسخگوي فراهمآوري آسايش مينوي بوده و بايد بتواند آرامش رواني، اخلاق و اميد را براي انسان به ارمغان بياورد در جايي كه کار سیاسی، خويشكارياش فراهمكردن آسايش مادي انسان ميباشد.
هم کار سیاسی و هم دين براي جامعهي انساني لازم هستند اما هر کدام جایگاه خود را دارند.
ب ) پرهيز از باور ستيزي
هر زرتشتي در بهترين چگونگي (حالت) خود، دادگو و كاردار (وكيل) دين زرتشتی است، نه دادستان دينهاي ديگر. كار ما استوار كردن و گسترش دادن دین بهی و فرهنگ بنیادین ایران است و نه رد كردن و خردهگيري از دينهاي ديگر.
البته ميتوان دين زرتشتی را با دينهاي ديگر سنجيد اما اين، سنجش ميان باورهاست كه خود كاري پژوهشي و آموزشي است و نه پيشزمينهي يورش به باورهاي ديگر و كوبيدن اين يا آن دين، كه نه سودمند است و نه لازم. اين كار تنها ميتواند سبب برپا شدن تنش بين بهدينان و ديگر باورها گردد، كه اگر باورستيزان در كار خود كوشاتر باشند جنگ ديني را در پي خواهد داشت، كه مانند هر جنگ ديگر بيهوده و زيانآور است.
پ ) پذيرش خويشكاري هازماني و كار گروهي
آرزوي هر بهديني، بهبود زندگي خود و همكيشان و گسترش دين بهي است. سروسامان دادن به كارهاي هازمانيِ زرتشتيان از تواناييِ يك و يا چند نفر بيرون است. شايسته است كه هر نوبهديني بر پايهي تواناييها و ويژهكاريها (تخصص) و يا نيازها در گوشهاي از سازمان هازماني به كار بپردازد. شانه خاليكردن از زير كار و پشت گوش انداختن خويشكاري سبب از هم پاشيدن سامان گروه خواهد شد. اين كار با هيچ سنجهي (معيار) اخلاقي و انساني جور نميآيد. فراموش نكنيم كه پايبندي به پيمان از آموزشهاي اخلاقي زرتشتيان است. انسان زرتشتي كسي است كه هم نسبت به خود، هم نسبت به گروه و هم نسبت به سپهر خود را پاسخگو بداند و در راه بالندگي و رسايي خود و جهان كوشا گردد.
اكنون، پس از خواندن اين نوشته، روي پرسشهاي زير انديشه كنيد و پاسخ آنها را در درونخود بيابيد:
آيا به دين زرتشتی در درون خود باور آوردهايد؟
آيا پيمانهاي هازماني را ميپذيريد؟
اگر پاسخ به پرسشهاي بالا مثبت است، به گروه ما خوش آمديد! اكنون هنگام آن رسيده است كه با هم بخوانيم:
به خشنودي اهورامزدا
من، به یگانگی جهان و پيامداريِ اشو زرتشت اسپنتمان بيگمانم.
من، دين بهيِ زرتشتي را برميگزينم كه بهترين راه زندگي را به من نشان ميدهد.
انديشه و گفتار و كردار نيك را ميستايم.
دين زرتشتي را ميستايم، كه خواستار آزادگي، آشتي، خود بودن، هماهنگی و يگانگي است
اهورامزدا، خداوند جان و خرد را، سپاسگزارم
و پيمان ميبندم كه بر دين نيك و پاك زرتشتي استوار بمانم.
ايدون باد
[2][1] آرش (مقصود) از سیاست و سیاسی و سیاستمدار در اینجا به مفهوم کار گروهی یک سازمان دینی برای راه یافتن به دولت (حکومت) و گرفتن بخشی از نیروی فرمانروایی است، چه در پیوند با سازمان های سیاسی دیگر مانند حزب ها و یا بگونۀ مستقل و بجای سیاستمدار نیز بهتر است گفته شود سیاست پیشه. اگر نه سیاست در مفهوم درست خود همانا گزینش بهترین راه از روی خرد است که آن مقولۀ دیگری است.
برگرفته از سایت رسمی موبد کامران جمشیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر